Skip to main content

سومین قارچ

معرفی کتاب
پدربزرگ «اِلی»، «ملوین»، از دانشمندان مشهور دنیاست. او خود را به نوجوانی چهارده‌ساله تبدیل می‌کند و اِلی از حضور او خیلی خوش‌حال است. پدربزرگ چهارده‌ساله خیلی با مدرسه راهنمایی سازگاری ندارد؛ اما اِلی و دوستش، «راج»، اهمیت نمی‏‌دهند. ملوین باعث می‎شود همه‎چیز جالب باشد و وقتی الی و پدربزرگ برای نمایشگاه هم‌گروه می‎شوند، پروژه‌شان خیلی موفق‌تر از آن می‌شود که فکر می‌کردند؛ اما در مورد آزمایشات دیگر در زندگی اِلی، اوضاع به این خوبی پیش نمی‌رود و... .

بچه‌ معمولی و ابر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هیچی‌ها

معرفی کتاب
«مورف» و برادرش مجبورند به خاطر شغل مادر، مرتب به شهر جدیدی بروند. آن‌ها هر سال باید اسباب‎کشی ‏کنند و این کار برای مورف زجرآور است؛ چون باید دوستانش را ترک ‏کند. حالا در این شهر جدید، مهم‌ترین مسئله این است که مورف به کدام مدرسه برود. انگار همه مدرسه‎ها پر شده‏‌اند. سرانجام مدرسه‌ای پیدا می‌کنند؛ اما این مدرسه با همهٔ مدرسه‌ها فرق دارد! بچه‎های این مدرسه می‌‏توانند پرواز کنند، آب و هوا را کنترل کنند یا اسب‌های کوچکی ظاهر کنند! اما مورف یک بچهٔ معمولی است.

چگونه یک غول برفی بسازیم؟

معرفی کتاب
«مکس» و «مالی»، دوقلوهای هشت‌ساله در حیاط پشتی خانه‎شان مشغول کار مهمی هستند! مالی یکی از صندلی‎های غذاخوری را آورده و روی آن ایستاده است و روی سرِ مکس برف می‎ریزد! آن‌ها می‌خواهند اولین پیستِ پرشِ اسکیِ جهان را برای خوکچه‌های هندی درست کنند؛ اما... . در این داستان مکس و مالی کوهِ برف سرِ خیابان را جابه‎جا می‏‌کنند تا مادرشان برود پیتزا بخرد و خیلی اتفاقی یک غول برفی هم می‎سازند!

با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند

معرفی کتاب
مادر «شارلوته» بیمار است. کسی به او چیزی نمی گوید؛ اما او همه‌چیز را در می‌یابد. او و خانواده‌اش در روستا زندگی خوشی داشتند؛ البته تا قبل از بیماری مادر. مادر غمگین و افسرده است. او اصلاً به کارهای خانه نمی‌‏رسد و پدر از این وضع عصبانی است، شارلوته هم همین‌طور. چه اتفاقی برای مادر افتاده؟ چرا رفتارش این‌قدر عوض شده است؟ شارلوته باید با کسی در این باره صحبت کند؛ اما کسی با بچه‎ها حرف نمی‏‌زند!

دشمن

معرفی کتاب
در دو گودال، سربازهایی تنها پناه گرفته‌اند و جنگ بین این دو سرباز جریان دارد. گلوله‌ها از یک گودال به دیگری پرتاب می‌شوند و هر سرباز می‏‌خواهد دیگری را از پا دربیاورد. هریک از سربازها دفترچه راهنمایی دارد که در آن درباره دشمن نوشته است. هر سرباز فکر می‌کند سرباز دیگر، یک هیولاست که رحم و مروت سرش نمی‌شود و زن‌ها و بچه‌ها را می‌کشد و... . هر دو سرباز آرزو دارند که هرچه زودتر جنگ تمام شود و به خانه‌هایشان بازگردند. هرکدام از آن‌ها فکر می‌‏کند دیگری جنگ را شروع کرده است و... .

هفت دقیقه به شلیک

معرفی کتاب
در دقایق آخر سال، تاکسی خطیِ سبز، با پسر جوانی تصادف می‌‏کند. دختر جوان خبرنگار که همان حوالی است و در حال تهیه گزارش از حال و هوای عید، شاهد این تصادف است. او با همان ماشینی که با پسر تصادف کرده است، جوان را به بیمارستان می‎رساند و از نگهبان می‏‌خواهد از راننده چشم برندارد، مبادا که فرار کند! خبرنگار جوان وقتی می‌‏بیند جوان به‎هوش آمده، از دکتر می‌‏خواهد که پلیس را خبر نکند و خودش به دنبال مادر جوان می‌‏رود.

زندگی ظاهری روبی

معرفی کتاب
مادرِ «روبی» در زندان است و موضوع اصلی داستان، احساسات روبی و کمبودهای اوست. روبی هربار که به ملاقات مادرش می‏‌رود، از او می‎خواهد به خانه بیاید و هربار مادر می‌گوید: «این‌بار نه، ولی به زودی می‎آیم.» روبی هر هفته به این امید به ملاقات مادرش می‌رود که او را با خود به خانه ببرد؛ اما هربار مادر همان پاسخ را می‎دهد. بعد از شش سال، دیگر هیچ‌کدام درباره این موضوع صحبت نمی‎کنند و دیگر هیچ‌وقت کلمه به زودی را به کار نمی‌برنند. از آن روز به بعد... .

شازده کوچولو

معرفی کتاب
قهرمان داستان، خلبانی بی‌نام است که پس از فرود در کویر، با پسر کوچکی آشنا می‌شود. پسرک به خلبان می‌گوید که از سیارکی دوردست می‌آید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم می‌گیرد برای اکتشاف سیاره‌های دیگر دیار خود را ترک کند. او همچنین برای خلبان از گل رُز محبوبش می‌گوید، از دیگر اخترک‌ها تعریف می‌کند و از روباهی که او را این‌جا، روی زمین، ملاقات کرده ‌است. خلبان و شازده چاهی را می‌یابند که آن‌ها را از تشنگی نجات می‌دهد. او در طی داستان با ماری برخورد می‌کند که زبان رازآلودی دارد. در نهایت شازده کوچولو تصمیم می‌گیرد به سیارک خود بازگردد.

دسیسه‌ آدامسی

معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی» یک کارآگاه خصوصی است و از همان روزی که می‌‏تواند فکر کند به این موضوع پی می‎برد. او عاشق آدامس «کارپنترز» است و به هیچ‌وجه حاضر نیست آدامس دیگری را امتحان کند. اولین ماجرای کارآگاهی او درباره ناپدید شدن بسته‎های آدامس محبوبش از پیشخوان دکه سرِ کوچه‌شان است؛ وقتی او برای خرید آدامس به دکه «اولگا» می‏‌رود و متوجه می‎شود که اولگا چندروز است که آدامس سفارش می‌‏دهد؛ اما ناپدید می‎شوند و او نمی‎داند که چطور این اتفاق می‏‌افتد!

راز اسکیت گمشده

معرفی کتاب
«کیویاتکوفسکی»، عاشق سردرآوردن از اسرار و معماهاست. او خودش را کارآگاه خصوصی درجه یک می‌‏داند، هم‌ردیف شرلوک‌هولمز! دومین پرونده او پیدا کردن اسکیت‎هاست. «فریتس»، سفارش‌های تلفنی پیتزا را با اسکیت می‎برد دَمِ در خانه‎ها؛ اما برایش مشکلی پیش می‎آید، کفش‌های اسکیتش را موقع کار می‏‌دزدند و او مجبور می‎شود پابرهنه به خانه برگردد. این پرونده ابتدا خیلی پیش‌پاافتاده به‎ نظر می‎رسد و کیویاتکوفسکی نمی‎تواند تصورش را بکند که اصل ماجرا چیست!