موبی دیک (نهنگ سفید)
معرفی کتاب
راوی داستان «اسماعیل» است. او برای پیوستن به کشتی شکار نهنگ، از «منهتن» به «نیوبِدفورد» میرود. اسماعیل به مهمانخانهای میرود که بسیار شلوغ است و مجبور میشود تختش را با مردی که خالکوبی دارد و نامش «کووی کگ» است، شریک شود. این مرد زوبینانداز است و پدرش پادشاه جزیره «روکوووکو»! صبح روز بعد، اسماعیل و کوویکگ به موعظه پدر روحانی، درباره حضرت یونس، گوش میدهند و سپس راهی «نانتاک» میشوند. اسماعیل با صاحبان کشتی «پکوئود»، بیلداد» و «پلگ» قرارداد امضا میکند. مردی پیشبینی میکند که اگر او با کشتی پکوئود همراه شود، سرنوشت شومی در انتظارش است!
شازده کوچولو
معرفی کتاب
در سال ۱۹۳۵ هواپیمای «سنت اگزوپری» به علت نقص فنی در صحرای آفریقا فرود میآید. خلبان در کویر، با پسر کوچکی آشنا میشود. پسرک که در سیاره دوردستی زندگی میکند، برای کشف سیارههای دیگر، دیار خود را ترک کرده است. او برای خلبان، از گُلِ رُز ِمحبوبش میگوید که دل در گرو عشق او دارد و... . این داستان به شیوه «سوررئالیستی» نوشته شده است و نویسنده در آن فلسفه خود را از هستی و عشق بیان میکند.
دو مرغ عشق عاشق
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی شش داستان کوتاه و تخیلی است. «ابر و آرش»، «دو مرغ عاشق» و «شاهزاده و پلنگ»، نام بعضی از این داستانهاست. تمام داستانها درباره محیط زیست است و از روزگاری سخن میگوید که انسانها همهچیز را از بین بردهاند. دود سیاه غلیظی آسمان را پوشانده است و سالهاست که مردم خورشید را ندیدهاند. جنگلها نابود شدهاند و از درختان چیزی جز اسکلتشان باقی نمانده است. حیوانات وجود خارجی ندارند و آنچه هست عروسکهای ساخته دست انسانهاست و... .
نه! مدرسه جای دخترها نیست
معرفی کتاب
«سلمان» و «گلجان»، دو دوست جدانشدنی هستند و همه کارهای سخت را با هم انجام میدهند؛ آنها از تلمبه آب میکشند و از تپه خاکی بالا میروند تا آب را به خانههایشان برسانند؛ سپس مسافتی طولانی را طی میکنند تا نان بخرند و دوباره آن مسافت را برمیگردند. آنها همیشه با هم هستند تا اینکه مدرسهها باز میشود. سلمان به مدرسه میرود و گلجان جا میماند؛ چون پدرش فکر میکند مدرسه جای دخترها نیست!
قرنطینه
معرفی کتاب
بیماری مسری و مهلکی به نام اسکورج در کشور پیدا شده است. نگهبان ها هر کسی را که مشکوک به این بیماری باشد به زور با خودشان می برند تا برای اسکورج مرگبار آزمایش بدهد." آنی ملز" هم یکی از این افراد است و در کمال ناباوری با نتیجه مثبت آزمایشش رو به رو می شود. او را به جزیره اتیک می فرستند؛ جایی که قبلا زندان بوده و الان به قرنطینه بیماران تبدیل شده است.قربانیان اسکورج که آنی هم جزو آنهاست، باید باقی مانده زندگی کوتاه و دردناک خود را در قرنطینه بگذرانند تا روزی که بمیرند، اما آنی تصمیم می گیرد پرده از راز قرنطینه بردارد.
راورندوم
معرفی کتاب
«راور»، سگ کوچولو، در حال بازی با توپش است که سر و کله پیرمردی پیدا میشود. پیرمرد کت نخنمایی پوشیده و کلاه سبزرنگی به سر دارد. راور تمام حواسش به توپش است وگرنه شاید متوجه میشد که پیرمرد یک جادوگر است. جادوگر توپ راور را برمیدارد و راور هم پاچه او را میگیرد و همین کار راور باعث میشود جادوگر او را به یک سگ عروسکی تبدیل کند! راور که حالا یک عروسک است، پشت ویترین مغازه نشسته و منتظر است که یک نفر او را بخرد. او قصد دارد به محض اینکه از مغازه بیرون برود، فرار کند؛ اما مگر یک سگ عروسکی میتواند فرار کند؟
هزارویکشب
معرفی کتاب
هزار و یک شب مجموعهای از داستانهای قدیمی هندی، ایرانی، عربی است که بسیاری از ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد. گروهی از پژوهشگران معتقدند که این داستانها ابتدا در هند نوشته شده و به فارسی باستان ترجمه شده، سپس در قرن سوم هجری از زبان پهلوی به عربی برگردانده شده است. «شهرزاد» برای پادشاه داستانهایی شگفتانگیز تعریف میکند، داستانهایی که شاه مشتاق است تا پایان آن را بشنود، داستانهایی از دیوها، غولها، سلطانها، میمونها و موجوداتی باورنکردنی که شاه را بیشتر تشنه شنیدن میکند.
زنان کوچک
معرفی کتاب
چهار دختر خانواده «مارچ» برای کریسمس چیزهای زیادی میخواهند؛ اما هر کدام فقط یک دلار دارند. پدرشان در جبهههای جنگ است و مادرشان به سختی کار میکند. دخترها تصمیم میگیرند با پولشان برای مادر هدیههایی بخرند و... . آنها در روزهای سخت، دلشان به هم خوش است و در کنار مادرشان هر روز ماجراهایی به ظاهر ساده، اما تأثیرگذار را سپری میکنند.
شرلوک هولمز
معرفی کتاب
راوی داستان دکتر «واتسون» است. او سالها با «شرلوک هولمز» همخانه بوده و در تحقیقاتش به او کمک میکرده است تا اینکه با ازدواج واتسون، از هم جدا میشوند. واتسون بسیاری از ماجراها را به صورت داستان درمیآورد. شاید کمتر کسی به اندازه شرلوک هولمز با ماجراهای معمایی و توانایی حل مسئله در دنیا شناخته شده باشد. او معماهایی را حل میکند که عقل هیچکس به آنها نمیرسد. چرا دزدی، مجسمههای ناپلئون را میشکند ؟ جواهر آبی کجاست؟ و «ایرنه آدلر» مرموز کیست؟