افسونهای نیل
معرفی کتاب
«آلندوپره» باستانشناس معروف، بعد از مدتها به شهر «لوکسور»، در جنوب مصر بازمیگردد تا کاوش در گورستان تبس را دنبال کند. در طول سفر، دوپره، خانم جوانی را میبیند که سرنوشتش را تحت تاثیر قرار میدهد! دوپره قرار است در «ویلای سبز» اقامت کند، جایی که هئیت باستانشناسی برای او رزرو کرده است؛ اما در بدو ورودش، «فلوران لاوِردو»، نقاش هئیت باستانشناسی، او را گلولهباران میکند. مردی که در برابر دوپره ایستاده است، با فلورانی که او میشناسد، تفاوت بسیاری دارد؛ اما چه بلایی بر سر او آمده است؟
دخترک پشت دیوار
معرفی کتاب
«زینشِن» دختر کوچولویی است که همیشه تنها در باغ و پشت دیواری بلند بازی میکند. او همهچیز برای بازی دارد؛ اما همبازی ندارد؛ البته او تنهای تنها نیست، یک دوست خیالی به اسم «مولی» دارد که موجودی سحرآمیز است و هیچکس درباره او چیزی نمیداند؛ حتی پدر و مادر زینشن! تا اینکه روزی پسربچهای از بالای دیوار به حیاط میآید و کمکم جای دوست خیالی او را میگیرد و... .
بانیاپ
معرفی کتاب
شبی یک موجود بسیار بزرگ و گلآلود، خود را به زحمت از نهر «برکلی» بیرون میکشد. او زیر لب از خود میپرسد: « من چه شکلیام؟» یک پلاتیپوس به او میگوید که او یک «بانیاپ» است. کانگورو، شترمرغ و دیگر موجودات هر یک نظری درباره بانیاپ میدهند؛ اما هیچکدام از آنها واقعاً جواب این پرسش را نمیدانند. بنابراین، بانیاپ تصمیم میگیرد خودش به این موضوع پی ببرد.
آواز فرودل
معرفی کتاب
همه سگها «واقواق» میکنند، گربهها «میومیو» و پرندهها هم صداهای مختلفی دارند، مثل «جیکجیک»، «قارقار»، «کوکو» و... ؛ اما پرنده کوچک قهوهای نمیخواهد مثل بقیه آواز بخواند. او دلش آواز جدید و متفاوت میخواهد مثل «فورودل» یا «اسپرودل»؛ اما چند دقیقه بعد از خواندن این آواز جدید، آواز اشتباهی دیگری میخواند و چیزی نمیگذرد که همه پرندهها آوازشان را اشتباه میخوانند و دیگر سر و صداهای آن محله مثل قبل نیست.
پوپک مرغ کنجکاو
معرفی کتاب
«پوپک» نام مرغی است که همیشه در حیاط خانهاش بازی میکند و به تماشای کبوترها مینشیند. در یک روز توفانی، تندباد شدیدی میوزد و پوپک را با خود میبرد. بعد از مدتی، پوپک در جایی فرود میآید که اصلاً برایش آشنا نیست. او چیزهایی را میبیند که قبلاً هرگز ندیده است. پوپک میتواند جای گرم و نرمی برای خودش پیدا کند؛ اما دلش برای لانهاش تنگ است. او سعی میکند راه خانه را پیدا کند؛ اما مردم زبان پوپک را نمیفهمند. آیا پوپک میتواند خانه خودش را پیدا کند و دوباره به تماشای کبوترها بنشیند؟
قول
معرفی کتاب
در شهری خشن که بیشتر مردم با دلهدزدی از دیگران روزگار میگذرانند، دختری تلاش میکند کیسه بزرگی که پیرزنی محکم آن را گرفته است، بقاپد. پیرزن تمام داراییاش را در برابر یک قول به دختر میدهد و دختر که فقط به غذا و پولهای داخل کیسه فکر میکند، قول میدهد؛ اما وقتی کیسه را باز میکند... . زندگی دختر تغییر میکند، تغییری که پیشدرآمدش شادی است.
مکس و پرنده
معرفی کتاب
«مکس» گربه شجاع و نترس، وقتی پرندهای را میبیند، فکر میکند میتواند با او دوست شود. پرنده کوچولو که هنوز نمیتواند پرواز کند، از دوست خود، مکس، میخواهد قوانین پرواز را برای او توضیح دهد؛ اما مکس در فکر شکار پرنده و حتی خوردن اوست. پرنده کوچولو مکس را قانع میکند که پس از یاد گرفتن پرواز، درباره شکار با هم صحبت میکنند و مکس تمرین پرواز را با پرنده شروع میکند و... .
مکس شجاع
معرفی کتاب
«مکس» گربهای شجاع و نترس است که میخواهد به شکار موش برود؛ اما مگر میشود ندیده و نشناخته موش گرفت!؟ پس فقط کافی است مکس بداند که موش چه شکلی است تا شکارش کند. او به راه میافتد و در راه هر حیوانی را که میبیند، مانند مگس، ماهی، فیل، گنجشک و... میپرسد آیا شما موش هستید؟ سرانجام مکس به موش میرسد؛ اما موش خودش را هیولا معرفی میکند و... .