Skip to main content

آتش‌نشان خبردار

معرفی کتاب
کتاب حاضر درباره خدماتی است که امدادگران آتش‌نشانی انجام می‌دهند. نویسنده در قالب شعرهایی کوتاه، شماره آتش‌نشانی را یادآوری می‌کند و نکات ایمنی درباره چرخ‌گوشت، بازماندن شیر گاز، چهارشنبه‌سوری و استفاده از آسانسور را توضیح می‌دهد. همچنین به کودکان گوشزد می‌کند با آتش‌نشانان شوخی نکنند و با تلفن مزاحم آنان نشوند.

خاطرات یک مارمولک

معرفی کتاب
درست لحظه‌ای که مارمولک‌کوچولو از تخم بیرون می‌آید، پرنده‌ای مادرش را شکار می‎کند؛ اما در همین موقع شکارچی پرنده را با تیر می‎زند و پرنده و مارمولک به زمین می‎افتند. مارمولکِ مادر، خانه را گم کرده است و نمی‌تواند برگردد. بعد از چند ماه، مارمولک کوچولو بزرگ می‌شود و همراه پدرش به دنبال مادر می‎روند. آن‌ها در این راه از «خرخاکی»، «جغد»، «مورچه» و «کرم خاکی» کمک می‌گیرند. آیا مارمولک کوچولو می‌تواند مادرش را پیدا کند و او را ببیند؟

هولولو با کوچولو در سرزمین رویایی

معرفی کتاب
مادر «کوچولو» برای تولدش کیک موشکی بزرگی درست کرد، با شکلات‌ها و بادکنک‌های رنگی خیلی زیبا. دوستان کوچولو هم دعوت بودند. پدرش یک موجود فضایی به او هدیه داد که خیلی عجیب و جالب بود. آن شب کوچولو با موجود فضایی که نامش «هولولو» بود، در آسمان پرواز کرد و به سرزمین رویایی رفت. سرزمینی که خاکش، ژله‌، ابرش، پشمک، بارانش اسمارتیز و خورشیدش پاستیل بود. کوچولو با مردم آن سرزمین آشنا شد و با کمک هولولو به خانه‌اش بازگشت.

جنگل برای همه

معرفی کتاب
کتاب حاضر با نگاهی به طبیعت و محیط زیست، داستانی تصویری و بدون کلام است. کودکان با دنبال کردن و بررسی جزئیات تصاویر، متوجه داستان می‌شوند. استفاده از هنر «اُریگامی» به شیوه‌ای جدید و مبتکرانه، با ساختن فضای سه بُعدی، حس واقعی بودن و درک احساس شخصیت‌ها را برای کودکان ممکن می‌سازد. در جنگل سرسبز، همه‌چیز عالی است؛ آسمان آبی است، حیوانات بازی می‎کنند، لانه می‎سازند و در آرامش زندگی می‎کنند تا اینکه انسان پا به آنجا می‎گذارد.

نگرانی‌های قلمبه‌ای

معرفی کتاب
«جک» عاشق ترومپت زدن است و تمرین زیادی کرده است. صبح روزی که قرار است در مدرسه کنسرت اجرا شود، جک با نگرانی بیدار می‌شود. او سعی می‌کند از نگرانی فرار کند؛ ولی هرجا می‌رود، نگرانی هم دنبالش می‌رود و مرتب بزرگ‌تر می‌شود. جک نمی‌خواهد به مدرسه برود؛ چون ممکن است اشتباهی پیش بیاید. مادر به او اطمینان می‌دهد که اشتباه کردن مهم نیست، مهم این است که از کاری که می‌کند، لذت می‌برد و دقیقاً در همان لحظه جک متوجه موضوع مهمی می‌شود!!!!

پدر‌بزرگ با‌تجربه

معرفی کتاب
خروسی به نام آقا «خوش‌صدا»، همراه همسرش، «خاله مهربان»، در کلبه زیبایی زندگی می‎کنند و همه‌چیز روبه‌راه است تا اینکه آن‌ها صاحب جوجه‎خروسی می‌شوند و نامش را «پیروز» می‎گذارند. آقای خوش‌صدا آرزو دارد پسرش بتواند مانند خودش و پدرش بخواند؛ اما پیروز فکر می‎کند بدون تمرین و به راحتی می‎تواند خواننده خوبی شود. بعد از مدت‌ها، پیروز هنوز نمی‎تواند خوب بخواند! تا اینکه پدربزرگ از راه می‎رسد و تصمیم می‎گیرد به نوه‌اش کمک کند.

دختر آفتاب

معرفی کتاب
کتاب حاضر شعری است درباره «رقیه»، دختر کوچک «امام حسین» (ع). هنگامی که امام حسین شهید می‌شوند، رقیه کوچولو از عمه‌اش، حضرت «زینب»، سراغ او را می‌گیرد. حضرت زینب سعی می‌کند برادرزاده‌اش را آرام کند؛ ولی رقیه کوچک طاقت این همه ظلم و ستم را ندارد و به سوی پدرش پر می‌گشاید.

دختر پروانه‌ای

معرفی کتاب
«نازپری» دختر کوچکی است که روی دستش لکه‌ای سیاه دارد، لکه‌ای شبیه پروانه؛ اما به مرور زمان لکه‌ها یا همان پروانه‌ها زیاد می‌شوند و تمام بدن دخترک را می‌پوشانند. نازپری آنقدر مشغول پروانه‌هاست که همه‌چیز را از یاد می‌برد. پروانه‌های او حواس بچه‌های کلاس را هم پرت می‌کنند و خانم معلم عصبانی می‌شود. گاهی بعضی از پروانه‌ها هوس می‌کنند بپرند و بعضی می‌مانند، آن وقت بدن دخترک سوراخ سوراخ می‌شود! پدر نازپری هم از این مرض عجیب و غریب ذله شده است تا اینکه روزی... .

مامان و بابای کوچولو

معرفی کتاب
مدادرنگی بنفش قدبلند است؛ اما پدر و مادرش، مداد آبی و مداد قرمز، خیلی کوچک هستند. مداد بنفش فکر می‌کند نباید بچه آن‌ها باشد و برای پیدا کردن پدر و مادر واقعی‌اش، مداد آبی و مداد قرمز را ترک می‌کند. مداد بنفش همه‌جا را می‎گردد و از قلم‌مو و درخت بزرگ می‌خواهد که پدر و مادرش شوند؛ اما آن‌ها قبول نمی‌کنند. چه سرنوشتی در انتظار مداد بنفش است؟ آیا او نزد پدر و مادرش بازمی‌گردد؟

ماهنی

معرفی کتاب
این داستان درباره پسر کوچولویی است که نمی‌تواند حرف بزند و به جای آن می‌نویسد. او هر چیزی که از پدر و مادرش می‌خواهد، روی کاغذ می‌نویسد و پدر و مادرش مرتب برایش کاغذ و مداد می‎خرند؛ اما پدر نگران است که چرا پسرک نمی‌تواند حرف بزند و پسرک هر روز کاغذ و مداد بیشتری استفاده می‌کند تا اینکه روزی دختری به نام «ماهنی» به دیدن او می‌آید و... .