Skip to main content

من از دکمه می‌ترسم

معرفی کتاب
دخترک از دکمه می‎ترسد؛ چون همه‌جا او را دنبال می‌کند؛ وقتی مشق می‌نویسد، وقتی بازی می‌کند، حتی وقتی خواب است، دکمه را می‌بیند که از بالای کمد روی تختش می‌افتد! دخترک می‌داند چرا همه‌جا دکمه را می‌بیند؛ چون او از دکمه جامدادی دوستش که خیلی شبیه آبنبات است، خوشش می‌آید و آن را می‌کَند و بعد دکمه را گم می‌کند! دخترک تصمیم می‌گیرد همه‌چیز را به دوستش بگوید؛ اما چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد؟

نامه مال منه

معرفی کتاب
آقای پستچی در حال نگاه کردن به پلاک‌هاست. همه همسایه‌ها از کنار پنجره خانه‌شان به او نگاه می‌کنند و دلشان می‌خواهد آن نامه برای آن‌ها باشد. آقای پستچی نمی‎تواند پلاک مورد نظرش را پیدا کند و خسته و کلافه روی سنگی می‌نشیند. همسایه‌ها که می‌خواهند به او کمک کنند، شماره پلاکشان را بلند می‌گویند؛ اما هیچ‌کدام شماره‌ای نیست که روی نامه نوشته شده است. حالا آقای پستچی چگونه آن خانه را پیدا می‎کند؟

تولد برفی

معرفی کتاب
تولد هشت سالگی دختر ی کوچولو و مهربان است. او برای خودش جشن تولد می‌گیرد و کلی مهمان دعوت می‌کند؛ اما آن روز برف شدیدی می‌آید و هیچ‌کدام از مهمان‌ها نمی‌توانند به تولد بیایند. دختر کوچولو غمگین است تا اینکه مادربزرگ و پدربزرگش به خانه آن‌ها می‌آیند. او بسیار خوش‌حال است که روز تولدش، در کنار خانواده‌اش است.

پاستیل‌های کرمی

معرفی کتاب
دخترکوچولو با دوستش مشغول بازی هستند. مادر، دوست دخترکوچولو را صدا می‌کند و دو پیاله پاستیل کرمی‌شکل به او می‌دهد. دوست دخترک، تند‌تند پاستیل‌هایش را می‌خورد؛ اما دخترک دلش نمی‌آید آن‌ها را بخورد. وقتی بازی تمام می‌شود، دخترک پاستیل‌ها را کنار خودش می‌خواباند و رویشان را با پتو می‌پوشاند. صبح روز بعد، وقتی دخترک بیدار می‌شود، با صحنه بسیار عجیبی روبه‌رو می‌شود.

قصه‌های چهارفصل: زمستانه

معرفی کتاب
جلد چهارم از مجموعه «قصه‌های چهارفصل»، شامل دوازده داستان کوتاه است. داستان‌ها با استفاده از تغییرات روی داده در فصل زمستان، پاره‌ای مباحث اجتماعی و اخلاقی را مطرح می‌کند. داستان «گنجشک برفی» از به دنیا آمدن گنجشکی در برف سخن می‌گوید. داستان «جنگ‌بازی»، درباره پادگانی عجیب و غریب است که سربازهای آن همه بچه هستند. داستان «بازی» نمادی از اهمیت پرچم ایران است و در داستان «کلاغ آوازه‌خوان»، بچه‌کلاغ منتظر فصل زمستان است تا با آمدن آن بزرگ شود.

قصه‌های چهارفصل: پاییزانه

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصه‌های چهار فصل» است و چندین داستان کوتاه دارد. «آواز پرنده»، «گولو»، «هپولی»، «وول‌وولی» و «بتاز اسب سفید، بتاز!»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان «وول‌وولی» درباره فاخته‎ای است که در لانه عقابی به دنیا می‌آید و هنگامی که کمی بزرگ می‌شود، نمی‌داند چرا با عقاب که فکر می‌کند مادرش است، این‌قدر فرق می‌کند. در داستان «بتاز اسب سفید، بتار!» اسب سفید و زیبایی به دنبال کره کوچکش می‌گردد؛ اما شکارچی می‌خواهد او را شکار کند.

قصه‌های چهارفصل: تابستانه

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصه‌های چهار فصل» است و چندین داستان کوتاه دارد. «باغ دنیا»، «آواز آب»، «بوی گل»، «ماع ماع» و «ماهی‌ها»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان «ماع ماع» درباره دختری به نام «روژین» است که زیر درختی نشسته و غرق کتاب خواندن است که گاو بزرگی سر می‌رسد و کتابش را می‌خورد! در داستان «ماهی‌ها» دختر کوچولویی کنار ساحل عروسکش را گم کرده است و از موج‌های دریا سراغ عروسک را می‎گیرد!

قصه‌های چهارفصل: بهارانه

معرفی کتاب
جلد نخست از مجموعه «قصه‌های چهارفصل»، شامل دوازده داستان کوتاه است. در این داستان‌ها با استعاره از فصل بهار، پاره‌ای از تغییرات محیطی و اصول اخلاقی بیان می‌شود. طلوع خورشید در فصل بهار که نماد مهربانی و تلاش است، شادی کردن، کمک به دیگران، مرگ زمستان و آمدن بهار، تمثیلی از قیامت و آزادی و... از مفاهیم موضوعی داستان‌هاست. «عمونوروز»، «بوی خورشید»، «ننه سرما و عمونوروز»، «کواک کواک» و «دارام و دوروم» نام برخی از این داستان‌هاست.

میمون‌ها را بشمار

معرفی کتاب
کتاب حاضر با داستانی که با کمک تصاویر پیش می‌رود، شمارش اعداد ۱ تا ۱۰ را به کودکان آموزش می‌دهد. در داستان قرار است میمون‌ها شمارش شوند؛ اما آن‌ها با حضور ۱ مار کبرا فرار کرده‌اند. ۲ راسو مار را فراری می‌دهند، ۳ کروکودیل باعث فرار کردن راسوها می‌شوند، با آمدن ۴ خرس، کروکودیل‌ها پا به فرار می‌گذارند و این شمارش تا ۱۰ ادامه می‌یابد.

یک چیز سیاه

معرفی کتاب
یک روز صبح، در وسط جنگل، چیزی سیاه دیده می‌شود. پلنگ فکر می‌کند، یکی از خال‌هایش افتاده است. کلاغ فکر می‌کند، تکه‌ای از شهاب‌سنگ است. روباه فکر می‌کند، جواهر شاهزاده خانم باشد. جغد فکر می‌کند تخم اژدهاست و... . آن روز در جنگل همهمه‌ای به پا می‌شود و همه درباره آن چیز سیاه حرف می‌زنند و... ؛ اما هیچ‌کس نمی‌فهمد آن چیز چیست. به نظر شما چیز سیاه چه می‌تواند باشد؟