صدای نی از کجا میآمد؟
معرفی کتاب
بزغالهای بود که نمیتوانست مثل بقیه توی گله باشد چون یکی از پاهایش مشکل داشت و با عصا راه میرفتد. اما بلد بود نی بزند. یک روز که مشغول این کار بود گرگ صدای نی را شنید در یک فرصت مناسب او را گرفت و با خودش برد. تنها کاری که از بزغاله برمیآمد این بود که با زدن نی بقیه را خبر کند. چوپان و مادر بزغاله دنبال صدا را گرفتند؛ اما وقتی به کلبه گرگ رسیدند از چیزی که دیدند تعجب کردند...
همسفر با قصهها: خروس خوشصدا
معرفی کتاب
در روستایی خروسی بود که صبحها با بانگ خود اهالی روستا را از خوب بیدار میکرد با صدای خروس علاوه بر اهالی، گربههایی که تازه وقت خوابشان بود، بدخواب میشدند . گربهها برای رهایی از این وضعیت نقشهای کشیدند تا از شر خروس و صدایش رهایی یابند.این کتاب به کودکان میآموزد که غرور بیجا مانع رشد و بالندگی شده و قدر و منزلت را از بین میبرد.
من کمکت میکنم
معرفی کتاب
کمک کردن به همدیگر حتی اگر خیلی کوچک، میتواند بسیار راهگشا باشد. همه ما داریم با هم زندگی میکنیم و نسبت به هم وظایفی داریم و خوب است که در مواقع لزوم و در صورت امکان به هم کمک کنیم. داستان حاضر که در یک جنگل میگذرد به خوبی به کودکان میآموزد که کمک کردن به همدیگر چقدر ارزشمند و زیباست.
آق فیلوی پف فیلی
معرفی کتاب
اگر میخوای یک کاری انجام بشود فقط باید بخوای که بشه. آق فیلوی پففیلی ما هم میخواد که بشه. خیلی هم میخواد! برای همین هم با دوچرخه و پففیلهای خوشمزهاش به همه جا میرود تا بتواند بهترین جا را برای فروش آنها پیدا کند.
کتاب حاضر دربارۀ خواستن و توانستن است. دربارۀ ناامیدنشدن، خستهنشدن و تلاشکردن و ساختن است. این کتاب را برای بچهها بخوانید تا آنها هم با مفهوم تلاش و خواستن و امیدداشتن بیشتر آشنا شوند.
کتاب حاضر دربارۀ خواستن و توانستن است. دربارۀ ناامیدنشدن، خستهنشدن و تلاشکردن و ساختن است. این کتاب را برای بچهها بخوانید تا آنها هم با مفهوم تلاش و خواستن و امیدداشتن بیشتر آشنا شوند.
پابلند
معرفی کتاب
این کتاب داستان قورباغهای است که به خاطر پاهای بلندش همه او را مسخره میکنند. در این کتاب کودک با مفهوم خودباوری آشنا میشود و به کودک یاد میدهد که هیچ چیز را خداوند بی دلیل نیافریده است. در قسمتی از کتاب میخوانیم «قورباغه پابلند به خاطر پاهای بلندش با بقیه قورباغهها خیلی فرق دارد، به همین خاطر همه او را مسخره میکنند، آنها به او میگویند: دراز، لاغر مردنی، نردبان و...»
در جستوجوی خدا
معرفی کتاب
کتاب حاضر دربارۀ موشکاست. سنجاب کوچولویی که هر روز از بالای درخت میدید که بیبی سکینه دارد خدا را صدا میکند ولی کسی جوابش را نمیدهد. بلاخره موشکا یک روز تصمیم گرفت برود خدا را پیدا کند و ازش بخواد که جواب بیبی سکینه را بدهد. نویسندۀ این کتاب با زبانی ساده و صمیمی و به کمک موشکا، خدا را به کودکان معرفی میکند. تصاویر، نقش و رنگهای استفاده شده در آن نیز به دلنشینتر و جذابتر شدن کتاب کمک شایانی کرده است.
بچه بچه است!
معرفی کتاب
این داستان درباره دو بچه قورباغه است که پدر و مادرشان را برای همیشه از دست میدهند. بعد از این اتفاق اهالی آبگیر که در اطراف بچه قورباغهها زندگی میکردند با یک مشکل مواجه شدند و آن تنها و بیسرپرستماندن بچه قورباغهها بود. در اطراف قورباغهها جوجهتیغی، توکا و چند موش زندگی میکردند. اهالی آبگیر با هم مشورت کردند تا بتوانند برای بچه قورباغهها سرپرستی مناسب انتخاب کنند. به نظر شما کدام یک از حیوانات توانستند از بچه قورباغهها نگهداری کنند؟ ....
داستان حاضر سعی دارد به کودکان همکاری، دوستی، فداکاری و کار گروهی را آموزش دهد.
داستان حاضر سعی دارد به کودکان همکاری، دوستی، فداکاری و کار گروهی را آموزش دهد.
الاغِ سبز کوچولو
معرفی کتاب
این داستان درباره یک الاغ کوچولو است. الاغ کوچولو عاشق علف است. او آنقدر علف میخورد تا همهجایش سبزسبز شود. الاغ کوچولو نمیدانست چه خوراکیهای خوشمزهای دیگری در دنیا وجود دارند. هرقدر هم مادرش سبزیجات و خوراکیهای گوناگونی به او معرفی میکرد، فایده نداشت و الاغ کوچولو فقط علف میخورد؛ تا اینکه یک روز بالاخره یک میوه عجیب و متفاوت دید؛ میوهای که الاغ سبز قصه ما را به «الاغ نارنجی» تغییر داد...
ماجراجویی بزرگ
معرفی کتاب
این قصه درباره یک کشف عجیب و جالب است. کشفی که خواننده را به دنیای ناشناختهها میبرد و آنها را با حیواناتی غولپیکر و عجیب آشنا میکند.
ماجرا از این قرار است که حیوانات کوچک یک جزیره دورافتاده به نام «والوها» تصمیم گرفتند به سفری ماجراجویانه در جزیرهای گرمسیری بروند. آنها تصور میکردند آنجا جزیرهای سنگی با علفها و سبزیهای گوناگون است اما هنگامی که به آن جزیره رسیدند با چیزی عجیب و باورنکردنی مواجه شدند؛ چیزی که برای والوها سفری باورنکردنی را رقم زد.
نویسنده کتاب حاضر کودکان را به سفری خیالی میبرد تا هم قوه تخیلشان تقویت شود هم با موجوداتی که تابهحال از وجود آنها خبر نداشتند، آشنا شوند.
ماجرا از این قرار است که حیوانات کوچک یک جزیره دورافتاده به نام «والوها» تصمیم گرفتند به سفری ماجراجویانه در جزیرهای گرمسیری بروند. آنها تصور میکردند آنجا جزیرهای سنگی با علفها و سبزیهای گوناگون است اما هنگامی که به آن جزیره رسیدند با چیزی عجیب و باورنکردنی مواجه شدند؛ چیزی که برای والوها سفری باورنکردنی را رقم زد.
نویسنده کتاب حاضر کودکان را به سفری خیالی میبرد تا هم قوه تخیلشان تقویت شود هم با موجوداتی که تابهحال از وجود آنها خبر نداشتند، آشنا شوند.