الاغ زنگوله بهگردن و شیرخان چیزنفهم
معرفی کتاب
زندگی در جنگل مقررات خودش را دارد؛ مقرراتی که از قانون جنگل پیروی میکند. توی جنگل، این قویترها هستند که قانون جنگل را تنظیم میکنند و البته خودشان هم نظارتش را به عهده میگیرند! در هر جلد مجموعه «قصههای قانون جنگل» چند قصه درباره ماجرای تعدادی از حیوانات جنگل را با شیوه روایی و استفاده از طنز، نوشتهاند که در پایان هرکدام، نتیجه اخلاقی داستان درج شده است. در این جلد میخوانیم: یک روز شیرخان در جایگاه فرمانرواییاش در جنگل شیرآباد بالا نشسته بود و سخت سرگرم رسیدگی به امورات جنگلی بود که خبر دادند نمایندهی شیرخان، سلطان شیرآباد پایین، یک پیک با یک پیام محرمانهی فوری برایش فرستاده است. شیرخان سرِ مشاورش جناب دم کلفت داد زد و گفت: «اگر گذاشتید با خیال راحت نان و پنیرمان را بخوریم!» بعد دستور داد به نمایندهی شیر اجازه بدهند بیاید و حرفش را بزند...
میشه عاشق عنکبوتها شد: دانستنیهای شگفتانگیز در باره عنکبوتها!
معرفی کتاب
عنکبوتها میلیونها سال است که روی زمین زندگی میکنند. بیصدا راه میروند و تاب میخورند. عنکبوتها تار میتنند، آن هم با ابریشمی پروتئینی که خودشان میسازند.عنکبوتها میلیونها موی ریز دارند که به آنها کمک میکند تا به دیوار یا سقف بچسبند. حدود 40 هزار نوع عنکبوت شناسایی شده است که فقط چند نوع از آنها میتوانند انسان را گاز بگیرند و تعداد آنهایی که زهرشان برای آدم خطرناک است هم کم است. برای اینکه دربارهی عنکبوتها چیزهایی جالبی بیاموزید این کتاب را بخوانید.
پانداهایی که قول دادند!
معرفی کتاب
پاندای سرخ یا کوچک پستانداری است که در مناطقی از هیمالیا در جنوب چین، لائوس، نپال و برمه زندگی میکند. این حیوان شبگرد است و روزها استراحت میکند. غذای او بیشتر گیاه بامبو است. ما در این کتاب، قصهی چندتا پاندا را میخوانیم که به مادرشان قول میدهند هیچوقت از خانه دور نشوند. اما یک روز بچهها که از در خانه ماندن خسته شده بودند میروند به دل کوهستان و ناگهان با یک پلنگ روبرو میشوند و ... بچهها با خواندن این داستان هم با پاندای سرخ آشنا میشوند و هم درباره خوشقول بودن و گوش کردن به حرف بزرگترها میآموزند.
صدای نی از کجا میآمد؟
معرفی کتاب
بزغالهای بود که نمیتوانست مثل بقیه توی گله باشد چون یکی از پاهایش مشکل داشت و با عصا راه میرفتد. اما بلد بود نی بزند. یک روز که مشغول این کار بود گرگ صدای نی را شنید در یک فرصت مناسب او را گرفت و با خودش برد. تنها کاری که از بزغاله برمیآمد این بود که با زدن نی بقیه را خبر کند. چوپان و مادر بزغاله دنبال صدا را گرفتند؛ اما وقتی به کلبه گرگ رسیدند از چیزی که دیدند تعجب کردند...
آیا دهان دایناسور بسته میماند؟
معرفی کتاب
آیا دهان دایناسور بسته میماند؟ به نظر شما به یک دایناسور با دهان بسته اعتماد کرد و با او به یک سفر جادویی رفت؟
دایناسور گرسنه بود. باید فکری به حال شکم گرسنهاش بکند. سراغ کتابخانه پدربزرگش رفت اما حوصله خواندن کتاب را نداشت. فکری کرد، او دهانش را با طناب بست و روی کاغذی چیزی نوشت و از گردنش آویزان کرد. اینطوری توانست مرغابی و خرگوش و سگی را گول بزند و دنبال خودش بکشاند. اما وقتی توی قلعه بود و قصد خوردن آنها را داشت اتفاق دیگری افتاد.
دایناسور گرسنه بود. باید فکری به حال شکم گرسنهاش بکند. سراغ کتابخانه پدربزرگش رفت اما حوصله خواندن کتاب را نداشت. فکری کرد، او دهانش را با طناب بست و روی کاغذی چیزی نوشت و از گردنش آویزان کرد. اینطوری توانست مرغابی و خرگوش و سگی را گول بزند و دنبال خودش بکشاند. اما وقتی توی قلعه بود و قصد خوردن آنها را داشت اتفاق دیگری افتاد.
کاخِ کلاغها
معرفی کتاب
کلاغها هم مگر باید کاخ داشته باشند؟ کلاغ خاکستری باور نمیکند. مگر کلاغها از نیرنگ همیشگی روباهها خبر ندارند؟ کلاغ خاکستری برای کمک گرفتن از دانوش به پرواز در میآید، ولی ماجرای ترسناکی در دشت مرموز دیده میشود: خرگوشها به جان هم افتادهاند، هر دسته از خرگوشها میخواهند برای خودشان یک دشت داشته باشند! چند دشت بهجای یک دشت؟ کاخ کلاغها؟ دشت خرگوشها؟ چه کسی پشت این ماجراهای دشت مرموز هست؟ آیا ماجرای دشت مرموز با کاخ کلاغها پایان میگیرد؟ !
شیشهی عمر
معرفی کتاب
اگر به افسانهها و قصههای تخیلی علاقه داری قطعاً خواندن مجموعه شیشهی عمر میتواند جذاب و خواندنی باشد. این مجموعه شامل 5 داستان زیبا برای کودکان است. فضای داستان کاملاً خیالی بوده و کودکان را با حال و هوای افسانههای اصیل ایرانی آشنا میکند. تمام قصهها در یک جنگل روایت میشود و شاخصه همدلی و همکاری حیوانات برای رفع مشکلات جامعه هدف نویسنده بوده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: شیر همانطور که کمکم به آهوی بیمار علف میخوراند، خودش هم از آن علفها میخورد. کلاغ به همه خبر داد که شیر علفخوار شده و حیوانات وقتی با چشم خودشان دیدند، باور کردند. کمکم همه از بچه آهو که بهخاطر او، شیر درنده دیگر آنها را شکار نمیکرد، خوششان میآمد. شیشهی عمر شیر باعث شده بود که همه در آرامش زندگی کنند. آنها میگفتند اگر شیر واقعاً علفخوار شده، ما سلطانی بهتر از او نخواهیم داشت. پس بهتر است ما هم از شیشهی عمر چنین سلطانی مراقبت کنیم. برای همین کمکم ترس آنها هم ریخت، به دیدن بچهآهو میآمدند و برای او و سلطان علفهای تازه میآوردند...
از ما بهتران
معرفی کتاب
این اثر مجموعهای از داستانهای خواندنی در مورد زندگی گرگها میباشد. در پیشگفتار کتاب آمده است: در آن ظهر شرجی و داغ تابستان که یازده سالم بود، از پدربزرگم پرسیدم: «از ما بهتران یعنی چه؟ »، او پس از کلی سؤال و جواب و اینکه این حرف را از چه کسی شنیدهام، مطلبی را به من گفت که امروز سبب ایجاد این اثر شد. او گفت: «از ما بهتران یعنی گرگ. گرگی که طبیعت آن را برای آدمی ساخته است؛ چون هوش و ذکاوت و برنامهریزیاش طوری است که مخصوص بلعیدن گوشت تن آدمی است و برای همین کار هم ساخته شده است، انسان هم برای مقابله با این درنده آتش را یافته است و آن را حصار بین خود و این درنده باهوش قرار داده است اما از آنجا که این حیوان باهوش فهمید با صبوری میتواند بعد از خاموشی آتش باز به سمت آدمی یورش برد، ماند و همین کار را هم کرد. آدمی اما چون از نخست با صبوری دشمنش را گرفتار نیرنگ میکرده است، برای مقابله اساسی با این درنده، تعدادی از همین گرگها را اسیر کرده و با تربیت فریبنده خود، علیه خودشان به کار گرفت؛ همانهایی که با چاپلوسی غذایشان به راه بود؛ اما دیگر آزادی گرگها را نداشتند.»
همسفر با قصهها: خروس خوشصدا
معرفی کتاب
در روستایی خروسی بود که صبحها با بانگ خود اهالی روستا را از خوب بیدار میکرد با صدای خروس علاوه بر اهالی، گربههایی که تازه وقت خوابشان بود، بدخواب میشدند . گربهها برای رهایی از این وضعیت نقشهای کشیدند تا از شر خروس و صدایش رهایی یابند.این کتاب به کودکان میآموزد که غرور بیجا مانع رشد و بالندگی شده و قدر و منزلت را از بین میبرد.