لاکپشتی در آسمان
معرفی کتاب
این کتاب که به بیان امروزی بازنویسی شده است، برگرفته از حکایتی در کلیه و دمنه است. این داستان درباره دو مرغابی و یک لاکپشت است که در آبگیری زندگی میکنند. زمانی که آبگیر خشک و بیآب میشود مرغابیها تصمیم میگیرند به جای دیگر مهاجرت کنند. لاکپشت از آنها خواهش میکند که او را هم دنبالشان ببرند. مرغابیها از لاکپشت میخواهند تکه چوبی که دو طرفش در دهان مرغابیها بود را در دهانش بگذارد و بههیچوجه دهانش را باز نکند.اما لاکپشت میان آسمان و زمین برای اینکه جواب مردم را بدهد دهانش را باز و سقوط میکند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
چشمهای که مال ماه بود
معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوشهای یک جنگل است که فیلها آنها را اذیت میکنند. یک روز خرگوشها تصمیم میگیرند چارهای بیاندیشند. یکی از خرگوشها که باهوشتر از بقیه بود پیشنهاد داد که به فیل بزرگ بگویند:«ماه به چشمه آمده و گفته اگر فیل بزرگ به ظلمهایش ادامه دهد او را کور میکند». فیل اول فریب آنها را باور نکرد و خرطومش را داخل چشمه کرد، اما زمانی که عکس ماه در آب تکان خورد، فیل فکر کرد که ماه عصبانی شده است. او ترسید و همراه با باقی فیلها از آن جنگل رفتند.
خانم کلاغه و مار سیاه
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، مجلّد نخست از «قصّههای تصویری از کلیله و دمنه» با عنوان «خانم کلاغه و مار سیاه» که برای کودکان به نگارش در آمده است. در داستان حاضر میخوانیم: خانم کلاغه منتظر بود تا بچههایش از تخم بیرون بیایند، اما وقتی جوجهها سر از تخم در آوردند و خانم کلاغه برای تهیة غذا رفت، مار بدجنسی جوجهها را خورد. خانم کلاغه متوجه شد و گریه و نالان نزد دوستش شغال رفت تا از او کمک بگیرد. شغال به او گفت که برفراز روستا پرواز کند و پس از پیدا کردن یک شی قیمتی آن را بردارد و جلوی مار بیندازد. کلاغ انگشتر قیمتی زنی را برداشت و جلوی مار انداخت...
!In My Opinion
معرفی کتاب
این داستان مصور که به زبان انگلیسی ترجمه شده، درباره روباهی است که به تازگی از سیرک به جنگل آمده و سبک زندگی متفاوت و جدیدی را به حیوانات معرفی کرده است. حیوانات که از عجیببودن روباه خوششان آمده، به او در تمام زمینهها اعتماد میکنند و این وضعیت باعث رخدادن حوادثی میشود. خواندن این داستان به زبان انگلیسی مهارت زبانآموزی مخاطبان را تقویت میکند.
بازی با لباسها
معرفی کتاب
در این داستان خرگوش کوچولو و دوستش مشغول بازیکردن با لباسهای مثلاً سلطنتی و تاج بودند. آنها فقط تاج داشتند و چون هر دو آن را میخواستند دعوایشان شد. در دعوا تاج شکست. در این موقع یکی دیگر از دوستان خرگوش کوچولو به کمک آنها آمد و تاج شکسته را به دو تاج کوچک تبدیل کرد. حالا هم خرگوش کوچولو هم دوستش تاجی که میخواستند را داشتند و توانستند به بازی ادامه بدهند.
عروسکم گمشده
معرفی کتاب
بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها خیلی اوقات فراموش میکنند وسیلهشان را کجا گذاشتهاند و آنها را گم میکنند. در این داستان، خرکوش کوچولو، بینگ، با دوستانش به پارک رفته و عروسکش را گم کرده است. او برای اینکه یادش بیاید عروسکش را کجا گذاشته است به تمام لحظاتی که عروسک را روی نیمکت گذاشت و بعد از آن دیگر او را ندید خوب فکر میکند. سرانجام عروسک خرگوش کوچولو پیدا میشود.
این داستان قصد دارد به کودکان کمک کند تا راحتتر وسایل گمشده را بیابند.
این داستان قصد دارد به کودکان کمک کند تا راحتتر وسایل گمشده را بیابند.
جیش وسط قایم موشک
معرفی کتاب
یکی از مشکلاتی که خردسالان با آن مواجه هستند کمتوانی در کنترل ادرار است. آنها زمانی که حس میکنند باید به دستشویی بروند، نباید تعلل کنند. این داستان درباره خرگوش کوچولویی است که با وجود آن که میداند باید به دستشویی برود، به سراغ بازیکردن با دوستانش میروند و در میان بازی نمیتواند ادرار خود را نگه دارد. نویسنده سعی دارد اهمیت دستشویی رفتن قبل از بازی را برای کودکان در این داستان مشخص کند.