مال خودم باشه
معرفی کتاب
این داستان درباره دو دوست به نام سولا و بینگ است. بینگ برای سولا یک چوب جادویی خریده بود و میخواست آن را به دوستش هدیه بدهد، اما خودش از آن چوب جادویی خیلی خوشش آمده بود و دوست نداشت آن را به دوستش ببخشد. بینگ سرانجام آن را به دوستش هدیه میکند و آنها در کنار همدیگر با چوب جادویی بازی میکنند.
مریض شده! چه کار کنم؟
معرفی کتاب
این داستان درباره روزی است که فلاپ، دوست خرگوش کوچولوی داستان، مریض شده است و به کمک و پرستار نیاز دارد. خرگوش کوچولو، بینگ، او را به تخت خواب میبرد، برایش قصه میخواند و عسل آبلیمو درست میکند تا حال دوستش سریعتر بهتر شود.
هدف نویسنده ترغیب و تشویق کودکان به کمککردن به همدیگر در هنگام بیماریها و سختیها است.
هدف نویسنده ترغیب و تشویق کودکان به کمککردن به همدیگر در هنگام بیماریها و سختیها است.
شیر موز هویج
معرفی کتاب
در این داستان خرگوش کوچولو و دوستش یک موز له شده پیدا میکنند که نمیتوانند آن را بخورند. آنها موز را با کمی شیر در مخلوطکن میریزند. یک هویج اشتباهی داخل مخلوطکن وارد میشود و آنها به جای شیرموز «شیر هویجموز» درست کردند.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید اگر میوهای پلاسیده و له شده است هنوز هم قابل خوردن است. علاوه بر این نویسنده سعی دارد تا نحوه کارکردن ایمن با مخلوطکن را یاد بدهد.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید اگر میوهای پلاسیده و له شده است هنوز هم قابل خوردن است. علاوه بر این نویسنده سعی دارد تا نحوه کارکردن ایمن با مخلوطکن را یاد بدهد.
میو میو ... گرمه هوا
معرفی کتاب
پیشی کوچولو و مادرش به خانه میرفتند. پیشی یک لحظه ایستاد و به آسمان نگاه کرد. یک دفعه آفتاب توی چشمهایش خورد. چشمهایش را بست، وقتی چشمهایش را باز کرد مادرش نبود! پیشی راه افتاد این طرف و آ« طرف. آفتاب میتابید، پیشی گرمش شد. به دنبال سایه گشت تا زیرش برود. زیر سایه ماشین، پرنده، ابر، لباس روی بند و... رفت ولی همه سایهها این ور و آنور میرفتند. همان وقت یک سایه روی سرش افتاد. یک سایه بزرگ!...
توکتوکی
معرفی کتاب
توک توکی جوجه کلاغی است که دوست ندارد پرواز کند. مامان توکی و بابا توکی هر کاری میکردند توکتوکی از جایش تکان نمیخورد. وقتی بادهای پاییزی وزیدند، پدر و مادر توکتوکی به جای دیگری همان نزدیکی رفتند. اما باز هم توکتوکی تکان نخورد که نخورد. تا اینکه گرسنهاش شد؛ ولی او که پرواز کردن بلد نبود تا دنبال غذا برود!... بالاخره با کمک کلاغ همسایه پرواز کرد و به زالزالکهای خوشمزه رسید. مامان توکی و بابا توکی از دور شاهد پرواز کردن جوجهشان بودند و از خوشحالی گفتند: «بالاخره میتوانیم همه با هم پرواز کنیم.»
من این شکلی هستم؟ !
معرفی کتاب
هدهد در درختزار زندگی میکرد و کلاغ در شهر. هدهد تصمیم گرفت سری به دوستش کلاغ در شهر بزند. هدهد تا به حال به شهر نرفته بود. در راه خسته شد و لبهی یک پنجره نشست. تصویر خودش را در شیشه دید... یک هدهد کج و مج! گردن کج، پاهای کج، تاج کج و مج!... هدهد هی خودش را نگاه میکرد و از خودش عیب میگرفت. با هر چیزی که به دستش رسید گردن و پاها و تاجش را پوشاند. هدهد دیگر شبیه خودش نبود؛ حتی شبیه هیچ چیز دیگر هم نبود. آیا کلاغ او را خواهد شناخت؟ ...
بره کوچولو و زنبور مهربان
معرفی کتاب
این داستان درباره برهای است که از گله دور شده و در چاه افتاده است. بره آنقدر فریاد میزند تا بالاخره زنبور صدای او را میشنود و به سراغش میرود. بره به زنبور میگوید که از گله جدا افتاده و به کمک نیاز دارد. زنبور پرواز میکند تا به سگ گله میرسد و برای او تعریف میکند که بره در چاه افتاده است. سگ گله و گوسفندان کنار چاه میآیند و بره را بیرون میآورند. در انتهای کتاب، تصویری از یک هزارتو وجود دارد که کودک باید مسیر پرواز زنبور را تا پیش سگ گله، از روی آن مشخص کند.
جویی من کجاست؟
معرفی کتاب
این کتاب درباره کانگورویی است که دنبال فرزندش، جویی، میگردد. مادر جویی تصور میکند فرزندش از خانه بیرون رفته است و میخواهد قبل از اینکه شام سرد شود او را به خانه بازگرداند. او مسافت بسیار زیادی را به دنبال جویی میگردد. او از شهرها، کشورها و قارههای متعددی عبور میکند و در نهایت متوجه میشود جویی در کیسه به خود او چسبیده است و از خانه بیرون نرفته بود.
این داستان قصد دارد کودکان را با توانمندی کانگوروها در پریدن و سرعت آنها آشنا کند.
در انتهای کتاب درباره انواع کانگوروها، خصوصیتهای آنها، نوع تغذیهشان و... اطلاعات فراوانی ارائه شدهاند.
این داستان قصد دارد کودکان را با توانمندی کانگوروها در پریدن و سرعت آنها آشنا کند.
در انتهای کتاب درباره انواع کانگوروها، خصوصیتهای آنها، نوع تغذیهشان و... اطلاعات فراوانی ارائه شدهاند.