Skip to main content

وقتی موهای بابا فرار کردند

معرفی کتاب
در کتاب «وقتی موهای بابا فرار کردند» قصه‌ی موهایی را می‌خوانیم که از چسبیدن به کف کله‌ی آدم‌ها خسته شده‌اند، می‌خواهند بروند دنبال کار و زندگی خودشان. این کتاب ماجرای تعقیب‌ و گریز بابا و موهای سربه‌هوایش است. موها قدیمی‌ترین دوست‌های بابا بودند. با بابا به مهدکودک رفته بودند. وقتی می‌ترسید روی سرش سیخ می‌شدند. حتی اولین شبی که بابا تنهایی خانه‌ی دوستش خوابید هم کنارش ماندند اما حالا از شانه و برس خسته شده‌اند. کتاب به شکلی خلاق و دوست‌داشتنی کمک می‌کند خودمان را به جای دیگران بگذاریم. بفهمیم توی سر دوستان‌مان چه می‌گذرد، زود خسته نشویم، راه‌حل‌های بامزه و جدید پیدا کنیم، بعضی چیزها را بپذیریم و همیشه امیدوار بمانیم.

10 قصه از زهر الربیع

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سیدجزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است حکایت‌های شیرین و آموزنده که شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است که به نثر ساده و روان برگردانده شده و برای کودکان بازآفرینی شده است. در این کتاب 10 داستان از این اثر انتحاب شده و برای کودکان بازآفرینب و تصویرسازی شده است.

تاریخ مستطاب آمریکا

معرفی کتاب
کتاب «تاریخ مستطاب آمریکا» بخش‌هایی از تاریخ آمریکا را به زبان طنز و برای نوجوانان روایت می‌کند و تصویرگری‌های جالب توجه نیز بر جذابیت کتاب افزوده است. بخش اول به چگونگی شکل‌گیری کشوری به نام آمریکا می‌پردازد، بخش دوم کتاب تحت عنوان آمریکا و صادرات حقوق بشر و دموکراسی می‌باشد. در بخش سوم آمریکا و طرف‌های ما، نویسنده به شرح جنایت‌های آمریکا می‌پردازد، در بخش چهارم نویسنده قصه‌ی تلخ ورود آمریکا به ایران و دخالت‌هایش در امور داخلی کشور را توضیح می‌دهد و در بخش آخر نویسنده از هزینه‌های سرسام‌آور نظامی آمریکا صحبت می‌کند.

آهای باد… کلاهم را بده!

معرفی کتاب
«قصه‌های رنگی‌رنگی»، مجموعه‌ای از قصه‌های متنوع است که به صورت تخصصی برای گروه سنی خردسال و کودک است. کتاب «آهای باد... کلاهم را بده!» شامل دو داستان تصویری است. داستان اول: «اردکی که گرمش بود»: بدن هریک از موجودات در برابر دمای محیط واکنش متفاوتی را نشان می‌دهد. مثلاً در یک دمای ثابت ممکن است اردک سردش باشد و گربه گرمش. در این کتاب با بیانی طنز و ساده این مفهوم در قالب داستان برای خردسالان بازگو می‌شود.
داستان دوم«آهای باد... کلاهم را بده!»: یک داستان درباره‌ی کلاه و انواع آن است! در این داستان هرکس یک کلاهی دارد به جز سگ کوچولو! کلاه«سام» آبی است و کمی بزرگتر از سرش. برای همین با یک باد از سرش می‌افتد. کلاه بابا متفاوت از سامی است. رنگش کرم است و خط‌های نارنجی دارد. کلاه بابا هم برای او بزرگ است. برای همین با یک باد از سرش می‌افتد. حالا هیچکس کلاه ندارد جز یک نفر! فکر می‌کنید چه کسی تمام این کلاه‌ها را دارد؟

قرینه‌ قرینه

معرفی کتاب
مجموعه‌ی حاضر با استفاده از داستان‌های هدفمند در تلاش است که ساحت‌های شش‌گانه‌ی تربیت و موضوعاتی چون نعمت‌های خداوند، آشنایی با مشاغل و کارآفرینی، همکاری و مسئولیت‌پذیری، رعایت بهداشت محیط‌زیست و زیبایی خلقت و ... را به دانش‌آموزان آموزش بدهد. در این مجلد به سراغ پسرکی می‌رویم که می‌خواهد طرحی از چهره پدربزرگش بکشد. این داستان با زمینه‌های طنز به ساحت زیبایی شناختی اختصاص دارد و نکاتی درخصوص تقارن و قرینه‌یابی را گوشزد می‌کند.

شتر دیدی، ندیدی! حتی خر و گربه

معرفی کتاب
ضرب‌المثل‌ها مثل یک صندوق گنج هستند که همیشه کلیدش در دستان شماست. گاهی اوقات هیچ جمله‌ای مانند یک ضرب‌المثل مفهوم را نمی‌رساند. مجموعه 3 جلدی «‌ضرب المثل‌های زنده‌» نوشته غلامرضا حیدری ابهری، مجموعه‌ای از صدها ضرب‌المثل فارسی است که با شرح ساده و روان، مفاهیم عمیق را به کودکان و نوجوانان آموزش می‌دهد. تصاویر رنگی و جذاب کتاب، مطالعه را لذت‌بخش و آسان‌‌تر کرده است. جلد سوم این مجموعه به بررسی ضرب‌المثل‌های بامزه‌ای درباره‌ی خر، شتر و گربه پرداخته است.

توبه گرگ مرگ است به‌جز اسب و مار و مرغ!

معرفی کتاب
ضرب‌المثل‌ها مثل یک صندوق گنج هستند که همیشه کلیدش در دستان شماست. گاهی اوقات هیچ جمله‌ای مانند یک ضرب‌المثل مفهوم را نمی‌رساند. مجموعه 3 جلدی «‌ضرب المثل‌های زنده‌» نوشته غلامرضا حیدری ابهری، مجموعه‌ای از صدها ضرب‌المثل فارسی است که با شرح ساده و روان، مفاهیم عمیق را به کودکان و نوجوانان آموزش می‌دهد. تصاویر رنگی و جذاب کتاب، مطالعه را لذت‌بخش و آسان‌‌تر کرده است. در جلد دوم این مجموعه با ضرب‌المثل‌های جالبی درباره گرگ‌ها، مارها، اسب‌ها و مرغ‌ها آشنا می‌شوید.

دیرآی و شیرآی با شرکت سگ و گاو!

معرفی کتاب
ضرب‌المثل‌ها مثل یک صندوق گنج هستند که همیشه کلیدش در دستان شماست. گاهی اوقات هیچ جمله‌ای مانند یک ضرب‌المثل مفهوم را نمی‌رساند. مجموعه 3 جلدی «‌ضرب المثل‌های زنده‌» نوشته غلامرضا حیدری ابهری، مجموعه‌ای از صدها ضرب‌المثل فارسی است که با شرح ساده و روان، مفاهیم عمیق را به کودکان و نوجوانان آموزش می‌دهد. تصاویر رنگی و جذاب کتاب، مطالعه را لذت‌بخش و آسان‌‌تر کرده است. جلد اول این مجموعه ضرب‌المثل‌ها مربوط به سگ و گاو است.

گراز‌بیک و کلاس کارآموزی

معرفی کتاب
‌‌زندگی در جنگل مقررات خودش را دارد؛ مقرراتی که از قانون جنگل پیروی می‌کند. توی جنگل، این قوی‌ترها هستند که قانون جنگل را تنظیم می‌کنند و البته خودشان هم نظارتش را به عهده می‌گیرند! در هر جلد مجموعه «قصه‌های قانون جنگل» چند قصه درباره ماجرای تعدادی از حیوانات جنگل را با شیوه روایی و استفاده از طنز، نوشته‌اند که در پایان هرکدام، نتیجه اخلاقی داستان درج شده است. در این جلد می‌خوانیم: در جنگل شیرآباد بالا، یک گرازی بود که توی تنبلی لنگه نداشت. همه‌اش می‌خورد و می‌خوابید. عوضش عیال او گرازخاتون هر روز می‌رفت سرکار و مزرعه‌ی دیگران را شخم می‌زد. وقتی هم که خسته و کوفته بر می‌گشت خانه، شروع می‌کرد به پخت‌و‌پز و رفت‌و‌روب. یک روز که گرازخاتون از تنبلی‌های همسرش به تنگ آمده بود، تصمیم گرفت هرطور شده او را سر عقل بیاورد. این بود که کله سحر از خانه زد بیرون. وقتی گرازبیک لنگ ظهر از خواب بیدار شد، دید گرازخاتون سینی صبحانه و ناهارش را نگذاشته کنار تختخواب و رفته سر کار. خیلی حالش گرفته شد. لج کرد و تا عصر از رختخوابش بیرون نیامد...

الاغ زنگوله به‌گردن و شیرخان چیز‌نفهم

معرفی کتاب
زندگی در جنگل مقررات خودش را دارد؛ مقرراتی که از قانون جنگل پیروی می‌کند. توی جنگل، این قوی‌ترها هستند که قانون جنگل را تنظیم می‌کنند و البته خودشان هم نظارتش را به عهده می‌گیرند! در هر جلد مجموعه «قصه‌های قانون جنگل» چند قصه درباره ماجرای تعدادی از حیوانات جنگل را با شیوه روایی و استفاده از طنز، نوشته‌اند که در پایان هرکدام، نتیجه اخلاقی داستان درج شده است. در این جلد می‌خوانیم: یک روز شیرخان در جایگاه فرمانروایی‌اش در جنگل شیرآباد بالا نشسته بود و سخت سرگرم رسیدگی به امورات جنگلی بود که خبر دادند نماینده‌ی شیرخان، سلطان شیرآباد پایین، یک پیک با یک پیام محرمانه‌ی فوری برایش فرستاده است. شیرخان سرِ مشاورش جناب دم کلفت داد زد و گفت: «اگر گذاشتید با خیال راحت نان و پنیرمان را بخوریم!» بعد دستور داد به نماینده‌ی شیر اجازه بدهند بیاید و حرفش را بزند...