Skip to main content

10 راز آشباریا

معرفی کتاب
«ده راز آشباریا» یک کتاب خواندنی برای نوجوانان است که با زبانی ساده، قابل فهم و با استفاده از جذابیت‌های داستانی و فضای طنز تعدادی از مهم‌ترین تکنیک‌های فریب رسانه‌ای را آموزش می‌دهد. زیرعنوان این کتاب یعنی "ده اصل طلایی که به من آموخت چگونه مخ مردم را بار فرغون کنم" به خوبی به ساختار محتوایی کتاب اشاره می‌کند. این کتاب در خلال سفر شخصیت اصلی به یک سرزمین خیالی به نام آشباریا و استخدام او در یک کمپانیِ رسانه‌ای در خلال روایتی گیرا، طنز و فانتزی، تکنیک‌هایی که این کمپانی برای فریب مردم به کار می‌برد را نمایش می‌دهد و مخاطب را نسبت به فریب‌های مشابهی که در دنیای واقعی توسط رسانه‌ها اتفاق می‌افتد حساس می‌کند. یکی ازویژگی‌های مهم این کتاب آن است که به جای بیان مستقیم و آموزشی، در قالبی تمثیلی به بیان محتوا پرداخته و به همین دلیل تا حد زیادی خودش را از پیش‌داوری‌های مخاطب رها کرده و خواندن کتاب را برای نوجوانان کم‌حوصله شیرین کرده است.

اسپاگتی باسس قرمز

معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان یک شخصیت نوجوان به نام کوچک‌علی روایت می‌شود و دارای موقعیت و فضاهای طنز و هیجانی است. داستان در مقطع زمانی قبل از انقلاب و در روستایی کویری می‌گذرد. از چند سال پیش به سبب اکتشاف و بهره‌برداری از یک معدن سنگ آهن پای عده‌ای مهندس، تکنسین و کارمند آمریکایی به این منطقه باز می‌شود؛ به طوری که کم‌کم آمریکایی‌های شاغل در معدن یک شهرک مدرن و امروزی به نام «آهن‌شهر» برای اسکان خانواده‌هایشان در این منطقه بنا می‌کنند. ورود افراد بومی به آهن‌شهر ممنوع است تا اینکه در نزدیکی جشن شکرگزاری آمریکایی‌ها یکی از کارمندهای ایرانی آهن‌شهر به نام معصوم‌خانی برای پیدا کردن تعدادی خروس دست به دامان اهالی روستا می‌شود....

این جوریه، این جوری!

معرفی کتاب
«ابرهای قصه‌گو» مجموعه‌ای از قصه‌گویی‌های ابرها برای کودکی به نام علی است. این اثر جالب و خواندنی با موضوع ضرب‌المثل‌هاست. علی باز هم کنار پنجره می‌آید و به تماشای ابرها می‌نشیند. آن‌ها هیچ وقت برای علی تکراری نمی‌شوند و هر روز با یک شکل جدید خودشان را به علی نشان می‌دهند. تازه هر بار هم که می‌آیند یک قصه برای علی تعریف می‌کنند. این داستان درباره‌ زندگی است که در روز و شب آن اتفاق‌های جورواجور رقم می‌خورد.

آشپزهای بی‌نمک

معرفی کتاب
«ابرهای قصه‌گو» مجموعه‌ای از قصه‌گویی‌های ابرها برای کودکی به نام علی است. این اثر جالب و خواندنی با موضوع ضرب‌المثل‌هاست. علی باز هم کنار پنجره می‌آید و به تماشای ابرها می‌نشیند. آن‌ها هیچ وقت برای علی تکراری نمی‌شوند و هر روز با یک شکل جدید خودشان را به علی نشان می‌دهند. تازه هر بار هم که می‌آیند یک قصه برای علی تعریف می‌کنند. مثلاً این بار علی با پسر خاله‌اش ایلیا پای قصه‌ی ابرها می‌نشینند و ماجرای «آشپز که دو تا شد آش یا شور می‌شود یا بی‌نمک» را می‌شنوند.

لی‌لی لی‌لی عروسی

معرفی کتاب
«ابرهای قصه‌گو» مجموعه‌ای از قصه‌گویی‌های ابرها برای کودکی به نام علی است. این اثر جالب و خواندنی با موضوع ضرب‌المثل‌هاست. علی باز هم کنار پنجره می‌آید و به تماشای ابرها می‌نشیند. آن‌ها هیچ وقت برای علی تکراری نمی‌شوند و هر روز با یک شکل جدید خودشان را به علی نشان می‌دهند. تازه هر بار هم که می‌آیند یک قصه برای علی تعریف می‌کنند. مثلاً این بار قصه قصه‌ی عروسی است. عروسی که بلد نیست برقصد اما می‌گوید چون زمین کج است نمی‌توانم برقصم!

یکی، یک تار مو

معرفی کتاب
«ابرهای قصه‌گو» مجموعه‌ای از قصه‌گویی‌های ابرها برای کودکی به نام علی است. این اثر جالب و خواندنی با موضوع ضرب‌المثل‌هاست. علی باز هم کنار پنجره می‌آید و به تماشای ابرها می‌نشیند. آن‌ها هیچ وقت برای علی تکراری نمی‌شوند و هر روز با یک شکل جدید خودشان را به علی نشان می‌دهند. تازه هر بار هم که می‌آیند یک قصه برای علی تعریف می‌کنند. این داستان درباره‌ی یک پسر کچل است که با گرفتن چندین تار مو از دوستانش کمی مو دار می‌شود!

من شترم، من مرغم!

معرفی کتاب
«ابرهای قصه‌گو» مجموعه‌ای از قصه‌گویی‌های ابرها برای کودکی به نام علی است. این اثر جالب و خواندنی با موضوع ضرب‌المثل‌هاست. علی باز هم کنار پنجره می‌آید و به تماشای ابرها می‌نشیند. آن‌ها هیچ وقت برای علی تکراری نمی‌شوند و هر روز با یک شکل جدید خودشان را به علی نشان می‌دهند. تازه هر بار هم که می‌آیند یک قصه برای علی تعریف می‌کنند. ضرب‌المثل این داستان: به شتر گفتند: تخم بگذار. گفت: من شترم. گفتند: بار ببر. گفت: من مرغم.

جواب مامان با من 2

معرفی کتاب
در جلد دوم کتاب «جواب مامان با من» سه داستان می‌خوانیم. داستان اول: خانواده‌ی آقای جوش‌شیرین باید حتماً قبل از ساعت هشت جایی باشند و انجام دادن کارهایی که باعث دیر رسیدن شود ممنوع است، اما... داستان دوم: آقای جوش‌‌شیرین که قبل از این به هرکسی یک دستور غذایی داده و درمورد ضررهای بعضی از غذاها سخنرانی کرده است، حالا درحالی‌که خیلی گرسنه است در یک جشن عروسی با همان آدم‌ها روبه‌رو می‌شود و... داستان سوم: خانواده تصمیم گرفته‌اند یک روز برای هواخوری به جنگل بروند و برای صرف غذا مهمان نیز دعوت کرده‌اند، اما اگر غذا را فراموش کرده باشند چه؟ ...

عملیات ایگوانا: ارثیه‌ پدر بزرگ

معرفی کتاب
ترمزدستی و چراغ راهنما دو تا دوست هستند که قرار هست با کمک هم مأموریت بزرگی را انجام بدهند. آن‌ها می‌خواهند که ارث و میراث بابابزرگ پول‌دار را از یک بزمجه بگیرند! و این سرآغاز ماجراهایی است که در ادامه برای این دو دوست پیش می‌آید. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «فکر کنم این‌‌جا دیگر ته‌خط است (این جمله مال یک فیلم است، ولی درمورد من واقعیت دارد). این زیرزمینِ زشت، با کلی وسایل زشت و کتاب‌های زشت و در‌ودیوار زشت، حق من نبود. منی که این‌همه بی‌گناهم! اما از یک چیز مطمئنم؛ بزمجه‌ی بابابزرگ هم دقیقاً یک جایی توی همین خانه است، بزمجه‌ی بی‌مصرفی که معلوم شد اصلاً بزمجه نیست و من به‌خاطرش دارم جانم را از دست می‌دهم!»

قصه‌های تصویری از زهرالربیع: گریه برای حاکم

معرفی کتاب
مجموعه حاضر ترجمه‌ای است از کتاب زهرالربیع سید جزایری، این مجموعه به زبان طنز نوشته شده است و شامل حکایت‌های اخلاقی، دینی، حکایت‌هایی درباره ضرب‌المثل‌های عربی و حتی حکایت‌هایی درباره موجودات عجیب‌وغریب است. این داستان «گریه برای حاکم»، بهلول مرد عالم و عارفی بود که خیلی راحت به قصر هارون‌الرشید رفت‌وآمد می‌کرد. روزی به قصر رفت و بدون اجازه بر تخت حاکم نشست. مأموران وقتی که دیدن بهلول چه کرد، ‌او را گرفتند و حسابی کتکش زدند و به زندان بردند، ‌ اما...