Skip to main content

غول سر دماغ

معرفی کتاب
«سردماغ»، غولی که سرش دماغش است، هر شب زیر درخت می‌خوابد؛ ولی خوابش نمی‌بَرد. یک شب تصمیم می‌گیرد ستاره‌ها را بگیرد و در کوزه بریزد. او شروع به بالا و پایین پریدن می‌کند و ستاره‌ها که فکر می‌کنند او می‌خواهد با آن‌ها بازی کند، کمی پایین می‌آیند و... . سردماغ هر شب تعدادی از ستاره‌ها را می‌گیرد تا اینکه آسمان خالی از ستاره می‌شود. «سردماغ» نمی‌تواند آخرین ستاره را بگیرد و... .

ماهنی

معرفی کتاب
این داستان درباره پسر کوچولویی است که نمی‌تواند حرف بزند و به جای آن می‌نویسد. او هر چیزی که از پدر و مادرش می‌خواهد، روی کاغذ می‌نویسد و پدر و مادرش مرتب برایش کاغذ و مداد می‎خرند؛ اما پدر نگران است که چرا پسرک نمی‌تواند حرف بزند و پسرک هر روز کاغذ و مداد بیشتری استفاده می‌کند تا اینکه روزی دختری به نام «ماهنی» به دیدن او می‌آید و... .

خرس تنبل

معرفی کتاب
در جنگلی سرسبز و بزرگ، خرسی زندگی می‌کند که بسیار چاق و تنبل است. دوستانش همیشه او را مسخره می‌کنند و تنبلی‌اش را به رُخش می‌کشند شاید که خرس خجالت بکشد و دست از تنبلی بردارد. خرس تنبل دلش می‌خواهد مثل دیگران زرنگ باشد؛ اما نمی‌داند چطور و چگونه تا اینکه گوزن نزد خرس می‌رود و از خرگوش پیری می‌گوید که نزدیک کوه زندگی می‌کند و درمان هر دردی را می‎داند. آیا خرس قبول می‌کند که نزد خرگوش پیر برود؟ و آیا تنبلی‌اش درمان می‌شود؟

لباس عروس

معرفی کتاب
چشم‌های پیرمرد خیاط دیگر درست نمی‌بیند و او نگران است که مبادا چشم‌هایش را از دست بدهد. خیاط از خدا می‌خواهد که این روزی حلال را از او نگیرد. شبی کسی یا چیزی نورانی به کلبه پیرمرد می‌رود و از او می‌خواهد که برایش لباس عروسی بدوزد. پیرمرد غرغر می‌کند که وقت ندارد و دستش پُر است و... ؛ اما آن چیز نورانی اصرار می‌کند و سرانجام خیاط قبول می‌کند که لباس عروسی او را بدوزد؛ اما آیا پیرمرد خیاط از عهده این کار برمی‌آید؟

مورچه‌های ندانم‌کار

معرفی کتاب
در آخرین روزهای تابستان، مورچه‌ها به سختی کار می‌کنند تا غذای کافی برای زمستان طولانی جمع کنند. یکی از مورچه‌ها روی بوته خیار، شته‌هایی سبزرنگ می‌بیند که شیره برگ‌ها را می‌خورند. از زیر شکم شته‌ها، شیره‌ای شیرین و خوشمزه می‌چکد. مورچه و دوستانش تصمیم می‌گیرند شته‌ها را به لانه ببرند و از شیره شته‌ها تغذیه کنند. آیا این کار امکان‌پذیر است؟ آیا مورچه‌ها دیگر احتیاجی به کار کردن ندارند؟

قفس

معرفی کتاب
نقاش قفسی با میله‌های آهنی می‌کشد که گربه و شیری در آن زندانی هستند. حالا نقاش خسته است، او در اتاق را قفل می‌کند و می‎رود تا استراحت کند. نسیم بهاری که گویی منتظر بیرون رفتن نقاش است، مثل موجی جادویی وارد اتاق می‌شود و در فضای آن می‌پیچد و باعث جان گرفتن شیر و موش می‌شود! شیر و گربه به دنبال راه نجاتی می‌گردند تا خود را از قفس برهانند و... . در این داستان، کودکان می‎آموزند که مغرور نباشند و برای رسیدن به موفقیت، به یکدیگر کمک کنند.

روی پاهای خودم می‌ایستم

معرفی کتاب
این داستان درباره پسر کوچولویی است که پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند؛ اما حالا پسرک دو خانه دارد. او در هر دو خانه احساس راحتی می‌کند. پسر کوچولو دلش می‌خواهد آن‌ها دوباره با هم زندگی کنند؛ اما شاید هیچ‌وقت این اتفاق نیفتد. چیزی که هرگز عوض نمی‌شود این است که در هر شرایطی پدر و مادر او را دوست دارند و این هرگز عوض نمی‌شود.

هندونه قل‌قله‌زن

معرفی کتاب
مادربزرگ خیلی کوچولو و لاغر است. روزی او به مهمانی دخترش دعوت می‌شود. مادربزرگ در خانه‌اش را قفل می‌کند و راه می‎افتد؛ اما در راه گرگ بزرگی را می‌بیند که می‌خواهد او را بخورد. مادربزرگ برای گرگ توضیح می‌دهد که خیلی لاغر است و اگر او اجازه بدهد، به خانه دخترش برود و خوب بخورد و چاق شود و موقع برگشت، گرگ او را بخورد. آیا گرگ گول می‌خورد و حرف مادربزرگ را قبول می‌کند؟

پاکت ارزشمند

معرفی کتاب
شناخت حقوق خود و رعایت حقوق دیگران از جمله مهارت‌های زندگی‌ است که هر فردی باید بیاموزد. داستان حاضر به موضوع «نه‌گفتن» پرداخته‌است. شخصی که سعی‌می‌کند دوستانش را از خود راضی نگه‌دارد، در دوراهی تشخیص درست و نادرست، باید نه‌گفتن را انتخاب کند. او با کمی فکر، راه درست را انتخاب می‌کند. این داستان در پی بهبود مهارت‌های زندگی کودک است.

رزی گودنس، دخترک مهندس

معرفی کتاب
«رُزی» دوست دارد یک روز مهندس بزرگی شود. خرت و پرت‌های سطل زباله حال همه را به هم می‌زند؛ اما رُزی با دیدن آن‌ها کلی ایده جدید پیدا می‌کند. او شب‌ها تنهایی در اتاقش وسایل فوق‎العاده‎ای اختراع می‌کند؛ اما چون از شکست خوردن می‌ترسد، به هیچ‌کس نشانشان نمی‌دهد تا اینکه روزی سر و کله عمه رُزی پیدا می‌شود. عمه‌خانم به همه آرزوهایش رسیده است به غیر از یکی. او می‌خواهد پرواز کند! رُزی به فکر فرو می‌رود، آیا او می‌تواند چیزی بسازد که عمه‌اش با آن پرواز کند؟