فرانکلین و کلاه دوچرخهسواریاش
معرفی کتاب
داستان این کتاب به کودکان میآموزد که مطابق نظر خود زندگی کنند و به سلیقه دیگران احترام بگذارند. «فرانکلین» با مادرش به مغازه میرود و یک کلاه ایمنی که رویش چراغ چشمکزن دارد انتخاب میکند و میخرد. روز مسابقه دوچرخهسواری فرانکلین خجالت میکشد کلاهش را سرش بگذارد چون میترسد دوستانش مسخرهاش کنند. آیا فرانکلین باید مطابق نظر و سلیقه دیگران عمل کند و کلاهش را کنار بگذارد یا... .
قصه یک گربه و پنج موش
معرفی کتاب
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود در شهری، خانه ای بود. توی این خانه لانهای بود. لانه 5 تا موش بازیگوش. اولی موش دم سفید، دومی موش دم سیاه، سومی موش دم دراز، چهارمی موش دم کوتاه، پنجمی موش پشمالو، چاق تپل مثل هلو... این قصه که بیانگر اتحاد و همدلی موشها است را میتوان هم از روی کتاب خواند و هم در بازی با انگشتان کودکان به کار گرفت.
قصهی فیرو
معرفی کتاب
«فیرو» (گورکن به زبان طارم سر استان گیلان) داستان در تله میافتد. دوستانش به کمک میآیند. هر کدام از حیوانات کاری انجام میدهند؛ اما موفق نمیشوند فیرو را نجات دهند. تا اینکه...
در این کتاب تلاش شده است تا به ایدههای تصویری، زبان تصویر و تجربهی به کارگیری کلام، در کوتاهترین و تأثیرگذارترین حالت خود، ارزش بخشیده و کتاب کارآمد، چندوجهی، مناسب مخاطب با موضوعاتی به روز تولید شود.
در این کتاب تلاش شده است تا به ایدههای تصویری، زبان تصویر و تجربهی به کارگیری کلام، در کوتاهترین و تأثیرگذارترین حالت خود، ارزش بخشیده و کتاب کارآمد، چندوجهی، مناسب مخاطب با موضوعاتی به روز تولید شود.
چرا دعوا می کنی؟
معرفی کتاب
نارنجی و گوشسیاه بهترین دوستان همدیگر هستند. نارنجی قایقهای خوبی میسازد و گوشسیاه با چیدن سنگها روی هم، سد محکمی میسازد. یک روز نارنجی و گوش سیاه با هم دعوا و قهر میکنند و تصمیم میگیرند کاری را انجام دهندکه دیگری در آن مهارت دارد؛ اما نارنجی هرقدر تلاش میکند، نمیتواند سد بسازد و قایقهای گوشسیاه هم روی آب نمیمانند. آنها با کمک همدیگر هم قایق و هم سد میسازند. مفهوم کلی این داستان آموزش همکاری در کار تیمی و اهمیت حفظ دوستی و لجبازینکردن است.
این طرف رودخانه، آن طرف رودخانه
معرفی کتاب
خرگوش چند بوتهی هویج آن طرف رودخانه دید و دهنش آب افتاد؛ اما نمیتوانست برود آن طرف رودخانه. آن طرف رودخانه هم سنجابی کنار بوتههای هویج بود که آرزو داشت کنار درختهای فندق پشت سر خرگوش باشد. آنها باید فکری میکردند که خرگوش به هویجها و سنجاب به فندقها برسد. اما چهطوری؟ ... تا این که یک شب توفان شد... طراحی صفحات کتاب به گونهای است که با ورق زدن صفحات کودک علاوه بر سرگرمی به کشفهای جدید پی میبرد.
سریعترین بگیر، بخواب دنیا
معرفی کتاب
غاز و اردک دو دوست اند که دوست دارند از روی بوتهها بپرند گلها را تماشا کنند دنبال پروانهها بگردند و کنار دریاچه بروند. برفی، دوست جدید اردک دوست دارد روی سرش بایستد و لی لی کند و یا به داخل تنهی درختها برود. این تفاوتها مشکلاتی را در دوستی آنها به وجود می آورد.این تفاوت ها مشکلاتی را در دوستی آنها به وجود می آورد.؛ اما آنها بر تفاوت ها غلبه کرده و با هم همچنان دوستی می کنند.
مادرجان، مرا دوست داری؟
معرفی کتاب
کتاب حاضر مصور است و تصویرهایی بزرگ و رنگی دارد، طوری که مخاطب بیشتر متوجه آنها میشود. از ویژگیهای این کتاب آموزش غیرمستقیم درس مطالعات اجتماعی و مهارتهای زندگی است. نویسنده میکوشد به کودک بیاموزد، اگر کاری انجام دهد که باعث نگرانی یا عصبانیشدن مادرش شود، مادرش باز هم او را دوست دارد.
جیرجیری و ببعی
معرفی کتاب
ببعی و جیرجیرک همسایه بودند و همیشه با هم بازی میکردند. روزی هرچه جیرجیری، جیرجیر کرد، ببعی، بعبع نکرد. جیرجیری که ترسیده بود، کلاغ را صدا کرد و سراغ ببعی را از او گرفت. کلاغ هم پرید و کنار پنجرۀ ببعی نشست و تق و تق به پنجره کوبید؛ اما جوابی نیامد. کلاغ رفت تا دوروبر را نگاه کند که ناگهان چیز براقی دید و... .
اتل متل و بزغالهها
معرفی کتاب
بزیخانم در حال بافتن شال برای بزغالهها بود؛ اما بزغالهها با شیطنت نمیگذاشتند او کارش را انجام دهد. خانم بزی فکری به ذهنش رسید. بزغالهها را صدا کرد و گفت: «کلاف پیچیده، رنگم پریده، پشتم خمیده، هرکی اتل رو یا متل رو پیدا کنه، شال اول مال اونه». بزغالهها راه افتادند و به همه، حرفهای مادرشان را گفتند. همسایهها که نگران شده بودند، رفتند تا ببینند چه خبر شده که دیدند... .