Skip to main content

لباس‌های محلی اقوام ایرانی

معرفی کتاب
این کتاب مصور درباره لباس‌های محلی اقوام ایرانی همچون لباس کردی و لرستانی توضیحاتی ارائه کرده است و سعی دارد دلیل متفاوت‌بودن لباس قوم‌ها را توضیح دهد. نویسنده با جزئیات بخش‌های گوناگون، لباس‌ها همچون «گیوه»، «شلیته»، «سیواس» و... را معرفی می‌کند.
کتاب حاضر، کودک را با فرهنگ‌های غنی ایرانی و قومیت‌ها آشنا می‌کند.

تختی

معرفی کتاب
نسل جوان، نوجو و آرمانگراست و در مراحل متفاوت زندگی، نمونه‌هایی می‌طلبد تا با استفاده از راه و رسم آنان در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارد. کتاب حاضر، از مجموعه «چهره‌های درخشان» می‌باشد که در این جلد زندگینامه «پهلوان تختی» به شیوایی و زیبایی به قلم درآمده است. وقایع و حماسه‌هایی که در این کتاب بیان شده، بخشی از زندگی این قهرمان است.

مهمان‌های ناخوانده

معرفی کتاب
پیرزن در روستایی کوچک، زندگی می‌کرد. پیرزن، یک حیاط داشت به اندازۀ یک غربیل که یک درخت داشت اندازۀ یک چوب کبریت. پیرزن خوش‌قلب و مهربان بود و بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. روزی، وقتی آفتاب از روی دِه پرید و هوا تاریک شد، پیرزن چراغ را روشن کرد و روی تاقچه گذاشت، چادرش را سرش کرد، رفت دم در خانه که هوایی بخورد، آشنایی ببیند، دلش باز شود که...

بچه‌ها عیده، عید مال شماست

معرفی کتاب
کتاب «بچه‌ها عیده، عید مال شماست»؛ ‌ شعرهایی ساده و روان در مورد عید است. شاعر به موضوعات پیرامون عید مثل: خانه تکانی، عمو نوروز، سفره هفت‌سین، عیدی دادن، دید و بازدید و حاجی فیروز پرداخته است. در آخر به آرزوهای کنار سفره هفت‌سین که آرزوی همه است می‌پردازد. آرزو دارم همه‌جا بازی باشه/ صلح باشه، جنگ نباشه/ توپ و تفنگ و بنگ و بنگ نباشه/ دعا کنیم دنیا قشنگ‌تر بشه/ مثل بهار هر چیزی بهتر بشه.

بارون میاد شر‌شر

معرفی کتاب
روز عروسی پسر «ننه‌هاجر» بارون شروع به باریدن می‌کند. ننه‌هاجر وسایلی کم دارد که باید از همسایه‌ها بگیرد. خروس می‌رود که به همسایه‌ها خبر دهد و ننه‌هاجر هم می‌رود دنبال درست کردن ناهار؛ اما دلش شور می‌زند که نکند به موقع کارها انجام نشود... .

قصه‌های غولی

معرفی کتاب
آقای غول به شکلی کاملاً اتفاقی از زندان بطری که سال‌ها در آن بود، بیرون آمد. یک لحظه در بطری باز شد و آقای غول زود بیرون پرید. بعد لگد محکمی به بطری زد. بطری هم محکم به صخره‌ای خورد و تکه‌تکه شد. آقای غول نفس عمیق و بلندی کشید و گفت:‌ «آخیش، راحت شدم». آقای غول پس از پشت سر گذاشتن کلی ماجرا، با خانم غول ازدواج می‌کند و صاحب هفت تا بچه غول قد و نیم‌قد می‌شود؛ اما... .

عمو نوروز و پیرزن

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصه‌هایی از ادبیات شفاهی ایران»، داستان عمونوروز و پیرزن را روایت می‎‌کند. مردم با ذوق و شوق درو پنجره‌هایشان را باز می‌کردند یا به باغ و صحرا می‌رفتند تا آمدن عمونوروز را ببینند؛ اما یک نفر بیشتر از همه دوست داشت او را ببیند و هرسال روز اول بهار، بعد از آب و جارو کردن خانه، کنار سفره هفت‌سین می‌نشست و منتظر او می‌شد؛ اما... .

پسر صیاد

معرفی کتاب
این افسانه که بخشی از هویت فرهنگی مردم کُردزبان کرمانشاه و ایلام است، درباره پسر صیادی است که در زمستانی سخت برای نبرد با برف و سرما به کوه می‌رود و با گذاشتن سنگ بزرگی بر شانه و راه رفتن با آن از سرمای زمستان و منجمد شدن خونش رهایی می‌یابد و درنهایت با زدن سنگ بر زمین جان زمستان را گرفته و بهار را از خواب بیدار می‌کند. کُردها بر این باورند که آب شدن برف‌ها در نیمه دوم بهمن‌ماه هر سال و خیزش بخار از زمین، در نتیجه‌ برخورد سنگِ پسر صیاد بر زمین است.

کفاش و پری‌ها

معرفی کتاب
کفاش پیر و خسته است و وضع مالی خوبی ندارد. او مقداری چرم قرمز می‌خرد و به فروشگاه می‌رود. کفاش با آن مقدار چرم فقط می‌تواند یک جفت کفش بسازد. او دیگر هیچ پولی ندارد. دیروقت است و کفاش تصمیم می‌گیرد کفش‌ها را صبح روز بعد درست کند؛ اما روز بعد وقتی کفاش از خواب بیدار می‌شود، یک جفت کفش زیبای قرمز روی میز می‌بیند. او کفش را به قیمت خوبی می‌فروشد و با پول آن مقدار بیشتری چرم می‌خرد و... .

کدو قلقله‌زن

معرفی کتاب
مادربزرگ تنها در جنگل زندگی می‌کند. روزی تصمیم می‌گیرد به خانه دخترش در ته جنگل برود و نوه‌اش را ببیند. او لباس قشنگش را می‌پوشد، گردن‌بندش را به گردنش می‌اندازد و با عصا به راه می‌افتد؛ اما هنوز خیلی از خانه‌اش دور نشده که گرگ جلوی راهش سبز می‌شود. مادربزرگ از او می‌خواهد اجازه بدهد برود؛ اما وقتی برگردد، گرگ می‌تواند او را بخورد... . مادربزرگ به ببر و شیر هم همان چیزها را می‌گوید و... .