ماچوچه و کلاغ
معرفی کتاب
خانم کلاغ با شاخ و برگ درخت لانه ساخت و کبوترِ ماچوچه، در کوه و لابهلای سنگها خانه درست کرد. وقتی که باران شروع شد و باد وزید، خانه خانم کلاغ خراب شد و باران او و جوجهاش را خیس کرد؛ اما خانه ماچوچه سالم و پابرجا بود. کلاغ چارهای نداشت. به خانه ماچوچه رفت و از او خواست تا آنها را به خانهاش راه دهد. آیا کبوتر این کار را میکند؟
موش گرسنه
معرفی کتاب
موش گرسنه بود. به باغ رفت و چندتا سیب از درخت کَند و خورد؛ اما سیر نشد، برای همین، برگهای درخت را هم خورد؛ اما باز هم گرسنه بود! موش مردی را دید که سطل آبی در دست داشت. مرد میخواست روی موش آب بریزد؛ اما موش او را قورت داد! موش گرسنه در مسیرش به عروسخانمی رسید که میخواست آتش روشن کند؛ اما موش او را هم خورد! این موش تا کجا پیش میرود و چند نفر دیگر را میبلعد؟
راز مرواریدهای شهرزاد
معرفی کتاب
این داستان درباره مردم سرزمینی است که همهچیز داشتند؛ اما خوشبخت نبودند. سرزمین آنها چیزی کم داشت که هیچکس به آن فکر نمیکرد، به جز «شهرزاد». او اتاقی پُر از جواهر داشت. او هرروز به اتاقش رفت و اشک میریخت. هنگامیکه غمگین بود، اشکهایش یاقوت میشدند و وقتی خوشحال بود، تبدیل به زمرد. وقتی... . مردم در آرزوی جواهرات شهرزاد بودند. روزی شهرزاد در اتاق جواهراتش را باز کرد. او دیگر آنها را نمیخواست. مردم... .
چهار عروسک
معرفی کتاب
«آنگ» از پدرومادرش اجازه میگیرد تا به سرزمینهای دور سفر کند. آنها موافق نیستند؛ اما عاقبت راضی میشوند. هنگام خداحافظی، پدرِ آنگ چهار عروسک به او میدهد؛ عروسک آدم بهشتی، عروسک غول، عروسک جادوگر و عروسک راهب. هرکدام از این عروسکها در طول سفر به آنگ حرفهایی می زنند و راه هایی نشان می دهند.
افسانههای صحرا
معرفی کتاب
شانزده افسانه این کتاب، بخشی از حیات فرهنگی و جلوهای از سبک تفکر و نگاه ترکمنها به هستی و زندگی است. این افسانهها، نشاندهنده خاستگاهها، آرزوها، شکستها و شادیهای این قوم است. داستان اول، درباره زن عاقلی است که میتواند با زیرکی، پولهای چوپان سادهدل را از کدخدا پس بگیرد. داستان دوم، درباره شکارچی پیری است که به اشتباه دختر ملکه مارها را زخمی میکند و... .
چهل گیس
معرفی کتاب
داستان این کتاب، افسانهای قدیمی به نام «چهلگیس» است که به زبان شعر روایت میشود. پادشاه فرزندی ندارد و همیشه غمگین است تا اینکه پیرمردی با سیبی او را درمان میکند و پادشاه صاحب پسری میشود. سالها بعد شاهزاده با دیدن عکس دختری به نام «چهلگیس» عاشق او میشود؛ اما دختر در قصرش، در سرزمین دوری، طلسم شده است. شاهزاده راهی آن سرزمین میشود و... .
آنانسی افسانهای از مردم آشانتی
معرفی کتاب
«آنانسیِ» عنکبوت یکی از بزرگترین قهرمانان فولکوریک جهان است. او موجودی بامزه و ناقلا و حقهبازی عاقل و دوستداشتنی است که بر دشمنان قویتر از خودش پیروز میشود. در این افسانه، آنانسی به سفر خطرناکی میرود و در طول سفر، ماهی و شاهین تهدیدش میکنند؛ اما او به کمک شش پسرش جان سالم به در میبرد.
مردی که زیاد نمیدانست
معرفی کتاب
مرد جوان در برابر هفت سال کار نزد نعلبند، یک تکه بزرگ نقره گرفت و به طرف خانه راه افتاد. بعد از مدتی، از سنگینی نقره خسته شد. در همین وقت، مردی اسبسوار را دید و آرزو کرد که ای کاش اسبی مانند آن داشت. مرد اسبسوار اسبش را با تکه بزرگ نقره عوض کرد و مرد جوان خوشحال بود. مرد جوان که اسبسواری نمیدانست، بعد از مدتی از اسب پرت شد و در همین موقع کشاورزی را دید که گاوی داشت. او آرزو کرد که ای کاش به جای اسب گاو داشته باشد و... . مرد جوانِ سادهلوح، گاو را با گوسفند، گوسفند را با غاز و غاز را با سنگ چاقو تیزکن عوض کرد؛ اما سرانجام... .
عنکبوت و مگس
معرفی کتاب
آقای عنکبوت مدتهاست که عاشق خانم مگس است و مرتب از او خواستگاری میکند و خانم مگس هم هربار جواب منفی میدهد؛ اما آقای عنکبوت دستبردار نیست و همچنان اصرار میکند تا اینکه روزی آقای عنکبوت برای چندمینبار به خانه مگس میرود تا از او خواستگاری کند؛ اما اینبار، خانم مگس با یک ظرف آب جوش در انتظار اوست و... . عنکبوت که به سختی آسیب دیده است، قول میدهد که بلایی سر مگس بیاورد تا درس عبرت همه باشد و از آن به بعد، مگسها شکار عنکبوتها میشوند!