Skip to main content

پیتر سم، قطار نگران

معرفی کتاب
مجموعه «قصه‌های قطاری» داستان‌هایی از دنیای زیبای قطارهاست. نویسنده سعی کرده است در هر کتاب با داستانی زیبا و جذاب از یک‌سو خواننده را با راه‌آهن، انواع قطارها و کارکرد هر یک آشنا سازد و از طرف دیگر، با روایت داستانی اخلاقی و تربیتی، نکته‌ای پندآموز را به خواننده آموزش دهد.

هارولد، بالگرد شرمنده

معرفی کتاب
این داستان درباره بالگرد مغروری به نام هارولد است که تصور می‌کند از همه قطارها سریع‌تر است. او با بقیه قطارها رفتار خیلی خوبی نداشت و فخر می‌فروخت تا اینکه یک روز راننده قطارها پیشنهاد برگزاری یک مسابقه بین بالگردها و قطارها را داد. هارولد مطمئن بود برنده آن مسابقه است. اما آیا این واقعیت بود؟ جواب این سؤال را در کتاب حاضر می‌خوانید.

هنری، قطار بی‌بخار

معرفی کتاب
مجموعه «قصه‌های قطاری» داستان‌هایی از دنیای زیبای قطارهاست. نویسنده سعی کرده است در هر کتاب با داستانی زیبا و جذاب از یک‌سو خواننده را با راه‌آهن، انواع قطارها و کارکرد هر یک آشنا سازد و از طرف دیگر، با روایت داستانی اخلاقی و تربیتی، نکته‌ای پندآموز را به خواننده آموزش دهد.

داک، قطار اخمو

معرفی کتاب
مجموعه «قصه‌های قطاری» داستان‌هایی از دنیای زیبای قطارهاست. نویسنده سعی کرده است در هر کتاب با داستانی زیبا و جذاب از یک‌سو خواننده را با راه‌آهن، انواع قطارها و کارکرد هر یک آشنا سازد و از طرف دیگر، با روایت داستانی اخلاقی و تربیتی، نکته‌ای پندآموز را به خواننده آموزش دهد.

اسکیت‌سواری بدون کلاه ایمنی؟

معرفی کتاب
برادر خرسی و خواهر خرسی خیلی کسل بودند و دوست داشتند اسکیت‌بازی کنند. زمین بازی تعطیل بود و آن‌ها جایی نداشتند به جز بازی در پارک. خرس قد بلند و دارودسته‌اش که نوجوانانی کمی شرور بودند، اجازه نمی‌دادند بقیه بچه‌ها از وسایل ایمنی و کلاه ایمنی استفاده کنند. خواهر خرسی و برادر خرسی تردید داشتند که بدون وسایل ایمنی بازی کنند یا بازی نکنند؟ ...

عصبانیت بیخودی خرس‌ها!

معرفی کتاب
این کتاب درباره یک خانواده چهارنفره از خرس‌هاست. خرس‌ها معمولاً باهم مهربان و شاد بودند، اما برخی مواقع نیز با هم دعوایشان می‌شد. این داستان نیز درباره همین دعواهاست؛ تمام اعضای خانواده خرسی، یک روز بر سر موضوع‌های کوچک و کم‌اهمیت با همدیگر دعوا می‌کنند. موضوع مهم داستان حاضر این است که چطور باید از دعواهای کوچک جلوگیری کرد و وقتی که دعوا رخ داد، چطور می‌توان آن را مدیریت کرد!

گول تبلیغات‌رو نخور!

معرفی کتاب
پیام‌های بازرگانی تلویزیون سرگرم‌کننده بودند و برادرخرسی و خواهرخرسی همیشه دلشان می‌خواست همه‌ی اسباب‌بازی‌ها و آب‌نبات‌هایی که تلویزیون تبلیغ می‌کرد را بخرند چون همه‌ی آن‌ها خیلی معرکه بودند! مامان‌خرسی باید راهی پیدا کند تا به بچه‌ها یاد بدهد که هر چیزی را که می‌بینند باور نکنند… آن هم قبل از این‌که کوه اسباب‌بازی‌های به‌دردنخور خانه را پر کند.

خرسی و راست‌گویی

معرفی کتاب
بعضی از والدین در خانه قوانینی را وضع می‌کنند، مانند «در خانه توپ‌بازی ممنوع». مامان خرسی این داستان هم این قانون را به خواهر خرسی و برادر خرسی گفته بود. اما یک روز که خانه نبود، آن دو خرس کوچولو حوصله‌شان سررفت. آن‌ها شروع کردند به توپ‌بازی و آباژور مامان خرسی را شکستند. حالا باید راهی برای فرار از کار اشتباه‌شان پیدا می‌کردند. این داستان درباره همین چالش و تلاش خرسی‌های برای فرار از اعتراف به اشتباه است...

نی‌نی اعصاب خردکن

معرفی کتاب
یک دخترکوچولو، به اسم خرس عسلی، به خانواده‌ خرسی اضافه شده است. برای خواهر خرسی دیدن یک نی‌نی جدید توی خانه چیز جدیدی است و او از این موضوع خوشحال نیست. او حس می‌کند همه دارند به نوزاد جدید توجه می‌کنند و کسی حواسش به او نیست. آیا خواهرخرسی می‌تواند نوزاد جدید را دوست داشته باشد؟

قانون طلایی خرسی: آن‌چه برای خودت می‌پسندی برا ی دیگران هم بپسند

معرفی کتاب
این داستان درباره تصمیم خرسی کوچولو است. او باید تصمیم بگیرد با خرس جدیدی که وارد مدرسه شده مهربان باشد یا مانند دوستانش با آن خرس تازه‌وارد بدرفتاری کند. خرسی کوچولو که خیلی ناراحت و سردرگم بود، به یاد جمله طلایی مادر و پدرش افتاد که گفته بودند :«آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند.» این جمله به خرسی کمک کرد تا تصمیمش را قطعی کند و با تازه وارد مهربان باشد.