Skip to main content

سفر به سرزمین آفتاب

معرفی کتاب
در بهار که همه‌جا غرق گل و سبزه است، جوبیار به فکر رفتن به سرزمین آفتاب است تا پیام کوه بزرگ را به آن سرزمین برساند. نشانی‎اش را هم کوه بزرگ به او می‌‏دهد. آفتا‌ب‌پرست با جویبار همراه می‎شود. هرکس جویبار را می‎بیند، فکر می‌‏کند او می‏‌رود تا به دریا برسد؛ اما این‌طور نیست. جویبار در میانه راه، پیام کوه بزرگ را فراموش و راهش را گم می‌‏کند؛ اما باد به کمکش می‎آید و او را به سرزمین آفتاب می‌رساند، سرزمینی پر از بوته‌های خار! جایی که با سرما و تاریکی هوا، یخ می‎زد و با تابش آفتاب، بخار می‎شود! چه بر سر جویبار می‎آید و پیام کوه بزرگ چیست؟

شاید فردا نباشه

معرفی کتاب
این داستان درباره پسری است که هیچ‌وقت تکالیفش را درست انجام نمی‎دهد، درس‌هایش را نمی‎خواند و همیشه دیر به مدرسه می‎رسد. پسرک هرروز صبح قبل از رفتن به مدرسه، با عجله مشق‌هایش را می‌‏نویسد که البته بیشترش جریمه است! روزی وقتی مثل همیشه دیر به مدرسه می‎رسد، آقای ناظم او را وادار می‎کند کاغذهای کنار حیاط را جمع کند و در کلاس نیز مثل همیشه کنار کلاس، روی یک پا می‎ایستد! وقتی پسر به خانه بازمی‎گردد، در اتاق، روی زمین، به خواب می‌‏رود و خواب عجیبی می‌‏بیند.

سردترین روز در باغ‌وحش

معرفی کتاب
در یکی از روزهای سرد زمستان، در روز جمعه، در باغ وحش «میلتون میدو»، دستگاه گرمایش مرکزی از کار می‎افتد و بدتر از خرابی دستگاه، این است که تعمیرکار خبر می‎دهد تا روز دوشنبه نمی‎تواند آن را تعمیر کند! همه حیوانات در حال یخ زدن هستند، به جز خرس قطبی که از قیافه‌اش غرور می‎بارد! آقای «پیکلز»، مدیر باغ وحش، بعد از مدتی سردرگمی، راه حلی پیدا می‎کند! او از مسئول نگهداری هر حیوانی می‌خواهد که حیوانش را برای تعطیلات آخر هفته به خانه ببرد! ولی این چطور ممکن است؟

شلوغ‌ترین روز درباغ‌و‌حش

معرفی کتاب
آقای «راجا» هشت سال است که مسئول نگهداری از کرگدن است؛ ولی احساس می‏‌کند به تغییر نیاز دارد. او از آقای «پیکلز»، مدیر باغ وحش، می‌خواهد که فقط برای یک روز جایش را عوض کند! آقای پیکلز جای او را با دوشیزه «اینگلبی» که مسئول مراقبت از حشرات است، عوض می‌‏کند؛ اما آن روز تبدیل می‏‌شود به شلوغ‎ترین روز باغ وحش! چون بقیه کارکنان نیز جایشان را عوض کرده‌‏اند! شامپانزه‌ها شلوغ‌بازی درمی‌‏آورند، کرگدن می‎غرد و خرس قطبی با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت به طرف خیابان می‎دود!

آواز جیرجیرک‌ها

معرفی کتاب
«جیرجیرک» نام پسری است که در بیمارستان بستری شده و چندروز بیشتر از عمرش باقی نمانده است. او عاشق صدای جیرجیرک‌هاست و اتاقش پر از صدای آن‌ها. بیماران دیگر از این همه سروصدا شاکی هستند؛ اما نه‎تنها صدای جیرجیرک‌ها کم نمی‎شود، بلکه صدای کلاغ‌ها هم به آن اضافه می‎شود. یکی از کلاغ‌ها به دیدن جیرجیرک آمده است و می‏‌خواهد قسمتی از عمر دویست‌ساله‎اش را به او بدهد. پسر نمی‎پذیرد؛ اما... . پیرترین لاک‌پشت و آقای دیو هم به دیدن جیرجیرک می‏‌روند. آن‌ها می‎خواهند بقیه عمرشان را به او بدهند و... .

بازی تاج‌‌‌وتخت

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتاب‎های «هزارویک شب» است. در این مجموعه، داستان‌ها براساس موضوع‌های موجود در حکایات به چهاردسته، با عناوین بازی تاج‌وتخت (حکایات پادشاهان و درباریان)، افسانه پریان (داستان‎های جن و پری)، افسانه وحوش (داستان حیوانات) و روایت عشق (حکایات دلداگی و عاشقی) تقسیم شده است. کتاب حاضر حکایات پادشاهان و درباریان، حاوی دوازده داستان است و اولین داستان، حکایت شهرزاد و شهریار را بازگو می‏‌کند.

روایت عشق

معرفی کتاب
«هزارویک شب» داستان قصه و قصه‎گویی است. داستان‌های پی‎درپی که از دل داستان دیگری جان می‏‌گیرند و روایت آن‌ها هزارویک شب زمان می‎برد. کتاب حاضر از مجموعه «هزارویک شب»، حاوی چهار داستان عاشقانه است. اولین داستان این کتاب به نام «حکایت اسب آبنوس» را شهرزاد در شب صدوبیست‌ویکم بازگو می‎کند. این داستان درباره پادشاهی است که سه دختر و یک پسر دارد. روزی سه حکیم به دربار او می‎آیند و هدایایی برایش می‎آورند. خواسته آن‌ها در مقابل هدایایشان این است که... .

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها 4

معرفی کتاب
جلد چهارم از مجموعه «جزیره بی‎تربیت‎ها»، مشتمل بر داستان‎های کوتاه فارسیِ طنز است، با عنوان‎های «دکتر قلابی»، «پرِ مرغ»، «پس بده» و «سرماخوردگی». این داستان‌ها حکایت خانواده سلطنتی بی‎تربیت‌هاست که سال‌هاست در کاخی که حالا به موزه تبدیل شده است، زندگی می‎کنند. این موزه محل بازدید مردم است و هرروز تعداد زیادی بازدید‎کننده دارد. این کاخ‎نشینان نه برای حکمرانی و سلطنت، بلکه برای کار و امرار معاش در آن زندگی می‏‌کنند! در این کاخ هرکدام از شاهزادگان وظایف و مسئولیت‎های خاصی دارند. برای مثال، پادشاه سرایدار و ملکه آشپز کاخ است!

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها 3

معرفی کتاب
جلد سوم از مجموعه «بی‎تربیت‎ها»، دربردارنده شش داستان کوتاه طنز است، با عنوان‌های «خرید»، «فشار خون»، «نگه داشتن بچه» و... . داستان، ماجرای خانواده‎ای سلطنتی و بی‌تربیت است که سال‎هاست کاخ آن‌ها به موزه تبدیل شده است. پادشاه اکنون نقش سرایدار و ملکه نقش آشپز را دارند. «دروازه‌بان»، پسر دوازده‌ساله‌ خانواده و روای داستان، با خواهرش، «بابونه»، همراه بازدیدکنندگان، ماجراهایی را تجربه می‏‌کنند. در داستان اول، پادشاه بی‎تربیت‎ها، سه کیلو لواشک را یکجا خورده و بیمار شده است! در این میان، مردی کوتاه‌قد آیفون را به صدا درمی‎آورد. او دکتر است و... .

جزیره‌ بی‌تربیت‌ها

معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد دوم از مجموعه «جزیره بی‎تربیت‎ها» و مشتمل بر نُه داستان کوتاه طنز است. «دروازه‌بان»، پسر دوازده‌ساله‎ای از خانواده سلطنتی بی‌تربیت‎هاست. کاخ سال‌هاست که به موزه تبدیل شده؛ اما سازمان موزه کشور به عموی دروازه‌بان اجازه داده است که هم سرایدار کاخ باشد و هم در آن پادشاهی کند. پدر و مادر، زن‌عمو و «بابونه»، خواهر دروازه‎بان، در کاخ زندگی می‌‏کنند. بابونه و دروازه‎بان هرروز در کاخ شاهد اتفاقات خنده‎دار و آموزنده هستند. در اولین ماجرا، دروازه‎بان تختخواب خود را خیس کرده است و مادرش می‌‏خواهد جلوی شب‌ادراری او را بگیرد. او پیشنهاد می‌‏دهد کتاب تاریخ جنگ جهانی دوم را بخوانند؛ اما... .