فرانک انیشتین و انگشتک برقی
معرفی کتاب
این کتاب، جلد دوم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. فرانک پسربچهای دانشمند است که به کمک دو دوستش، که رباتهایی با هوش مصنوعی خودساخته هستند، یک انگشت برقی اختراع میکند، وسیلهای که برای همه شهر انرژی برق بیسیم رایگان میآورد. «تیادیسون»، رقیب و همکلاسی فرانک است که یک تختهاش کم است! اما وقتی با آقای «چیمپ»، یک تیم میشوند، نقشههای فرانک را خراب میکنند و... .
کنسرت پنج موش بامزه
معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی است. نوایی خوش، پنج موش بامزه را در شبی مهتابی به کنار برکه میکشاند؛ جایی که قورباغهها کنسرت دارند؛ اما این برنامه فقط برای قورباغهها اجرا میشود و موشها را به آنجا راه نمیدهند. موشها که گرفتار افسون موسیقی شدهاند، تصمیم میگیرند آواز بخوانند؛ ولی صدای خوبی ندارند، پس سازهای خودشان را میسازند و پس از تمرین نواختن کنسرت برگزار می کنند. قورباغهها در کنسرت آنها شرکت میکنند و... .
با یک فکر تازه چه کار میتوانم بکنم؟
معرفی کتاب
یک روز فکر تازهای به ذهن پسر کوچولو میرسد. پسرک اول تعجب میکند که این فکر از کجا آمده و با آن چه کار کند. فکر عجیب و غریب است و پسرک تصمیم میگیرد رهایش کند؛ اما فکر، دست از سر پسرک برنمیدارد. پسرک نگران حرف مردم هم هست، برای همین فکر را پنهان میکند؛ ولی بودنِ فکر تازه، پسرک را خوشحال میکند. پسرک آرامآرام به فکر توجه میکند، از او مراقبت میکند، غذاهای مقوی به او میدهد و با او به گردش میرود. فکر تازه هر روز بزرگتر میشود تا اینکه یک روز... .
خواهران فراموششده
معرفی کتاب
این کتاب، سومین جلد از مجموعه «آکادمی شاهزادهخانمها» است. «میری» و دوستانش، پس از تحمل سالها دشواری، تصمیم میگیرند، مدرسه عجیب شاهزادهخانمها را ترک کنند؛ اما حالا که میری در انواع علوم و فنونِ رزم، ورزیده شده است، شاه دستور میدهد که او به مردابی دوردست سفر کند و سه عموزاده بازیگوشش را تعلیم بدهد؛ اما آن سه بیش از یادگیری تاریخ و آداب معاشرت، به شکار، کشتی و ماهیگیری علاقهمندند و عجیب اینکه از نسبت خود با خانواده سلطنتی بیخبرند. میری متوجه رازی در زندگی سه شاهزاده میشود که کلید حل آن فقط در دستان خودش است.
دختران کوهستان
معرفی کتاب
در جلد نخست از مجموعه سهجلدی «آکادمی شاهزادهخانمها»، زندگی دخترانی روایت میشود که در یک مدرسه عجیب درس میخوانند. روزی خبر میرسد که قرار است شاهزاده، همسر خود را از میان دختران روستایی انتخاب کند کهاین مدرسه در آن قرار دارد. «میری» یکی از دختران روستاست که با شنیدن این خبر، زندگی سادهاش به هم میریزد. او درگیر رقابتی شدید با دخترها میشود و در این میان باید با معلم سختگیرش هم کنار بیاید؛ اما حالا که بیگانگاناین مدرسه را تصرف کردهاند، میری به دنبال راه نجاتی برای همکلاسیها و روستای خود است.
شنهای روان
معرفی کتاب
در مدرسه «گرینلاین» شاگردان و معلمان برای درست کردن پل مخصوصی، پول جمع میکنند تا وقتی اردکها از جاده رودخانه عبور میکنند، از تصادف با ماشینها در امان باشند. آقای «پلنک»، معلم حرفهوفن مدرسه، طراحی و ساخت این پل را به عهده گرفته است؛ اما پول دزدیده میشود. «دنیک»، «جاش» و «روث رُز» مأموریت دارند پولها را پیدا کنند و بازگردانند.
دایناسور سخنگو
معرفی کتاب
«دنیک»، «جاش» و «روثرُز» با عجله به مدرسه میروند تا از بزرگترین و غافلگیرکنندهترین راز دوستشان، «جود»، سردربیاورند. جود دایناسور غولآسایی به نام «تایرون» دارد که از تیره «تیرانوسورها» است. این دایناسور هم راه میرود و هم مثل انسانها حرف میزند! بچهها تصمیم میگیرند بازدیدی عمومی راه بیندازند و برای موزه دایناسور پول جمع کنند؛ اما بعد از نمایش، پول به دست آمده ناپدید میشود. بچهها با هم متحد میشوند تا پولها را پیدا کنند و... .
آقای اسکلت
معرفی کتاب
معمایی جدی در مدرسه «دنیک» به وجود آمده است. «جاش»، تکه کاغذی را که کنار ظرف غذاخوریاش پیدا میکند؛ وقتی دینک، «روثرُز»، جاش و خانم «ایگل»، معلم بچهها، به کاغذ نگاه میکنند، نقاشی اسکلتی را میبینند که لبخند میزند. آنها متوجه میشوند که شخصی به نام آقای «اسکلت»، اسکلت مدرسه را از دفتر بهداشت دزدیده است. آنها جستوجو را شروع میکنند و در هر جایی از مدرسه سرِ نخهایی به دست میآورند. دینک، جاش و روثرز، باید سرِ نخها را دنبال کنند و با پیدا کردن، استخوان قدیمیای از آقای اسکلت، به آن موضوع پایان دهند.
به دنبال گنج
معرفی کتاب
«دونالد دیوید دانکن» که دوستانش او را به نام «دنیک» میشناسند، در تعطیلات زمستانی با دوستانش، «روثرُز» و «جاش»، به دیدن مادربزرگِ روثرُز در جریزهای به نام «کیوست» در فلوریدا میروند. روزی که به فلوریدا میرسند، دو مرد را میبیند که از قایقشان برای پیدا کردن طلا در اعماق آب استفاده میکنند. آن دو مرد قول میدهند که طلاها را با بچهها تقسیم کنند، به شرطی که آنها از نقشه آن دو حمایت کنند و... .
باغ اسرارآمیز
معرفی کتاب
بعد از مرگ همسر آقای کراون، او فرزندش، «کولین» را در اتاق باغی که به همسرش تعلق دارد، زندانی میکند. او میترسد پسرش گوژپشت باشد. برای همین درِ باغ را قفل کرده و کلیدش را زیر خاک پنهان میکند. در این میان، پسرعموی کراون که پزشک است، آرزوی مرگ کولین را دارد تا خودش وارث کراون شود. «مری»، خواهرزاده کراون، با مرگ والدینش در هند، به اجبار به خانه داییاش میآید. پس از مدتی، مری به طور اتفاقی کلید باغ مخفی را پیدا میکند و... .