داریوش و بردیا
معرفی کتاب
«کمبوجیه»، فرزند و جانشین «کوروش»، سرزمین مصر را تسخیر کرده و در آنجاست که خواب میبیند، برادرش، «بردیا»، بر تخت نشسته است. کمبوجیه از سردار محبوبش، «پرکاسب»، میخواهد که به «شوش» برود و بردیا را از میان بردارد و پرکاسب این کار را انجام میدهد. پیشکار کمبوجیه در پارس از این راز باخبر میشود و برادر خودش را که بسیار به بردیا شباهت دارد، به تخت مینشاند. کمبوجیه با شتاب به شوش بازمیگردد؛ اما... .
آرش دلاور کوهستان
معرفی کتاب
سپاه «ایران» و «توران»، گرفتار باران سیلآسایی هستند که روزهاست میبارد! «تیشتر»، فرشته باران، میخواهد جنگ پایان یابد و هر دو طرف به سرزمین خود بازگردند. «منوچهر» و «افراسیاب»، هر دو میدانند که سپاهیانشان بیش از این دوام نمیآورند. منوچهر تصمیم میگیرد پیکی نزد افراسیاب بفرستد و پیشنهاد صلح دهد و... . منوچهر میخواهد کمانداری ماهر انتخاب کند تا تیری از کمان رها کند و هرجا تیر فرود آید، مرز ایران و توران باشد؛ اما چهکسی میتواند این کار را انجام دهد؟
کورش فرزند ماندانا
معرفی کتاب
«آژیدهاک»، پادشاه ماد، شبی خواب میبیند که درخت بزرگی در شکم دخترش، «ماندانا»، سبز شده و شاخ و برگش تمام سرزمین ماد را فراگرفته است. خوابگزاران میگویند دختر پادشاه فرزندی به دنیا میآورد که تخت شاهی را از او میگیرد و خود فرمانروای سرزمین ماد میشود. ماندانا، عروس «کمبوجیه»، فرمانروای سرزمین پارس و دستنشانده آژیدهاک است. هنگامیکه فرزند ماندانا به دنیا میآید، آژیدهاک به وزیرش، «هارپاک»، دستور میدهد نوزاد را از بین ببرد. هارپاک کودک را به چوپان کاخ میسپارد و... .
قصه زندگی من
معرفی کتاب
داستانهای این کتاب سی نمونه از قصههای مسابقه «قصه زندگی من»، در جشنواره بینالمللی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که با امانتداری به اصل قصهها بازنویسی شدهاند. این داستانها، روایت تلخ و شیرینی است از قصههای پیر و جوان، زن و مرد و دختر و پسر این سرزمین. «آبروی انار»، «آن روز صبح»، «پسر گمشده»، «ستاره دریایی»، و «مسافر کوچولو»، نام بعضی از این داستانهاست. داستان اول درباره پسر کوچکی است که هنگام چیدن انار در باغ پدرش، مچ یکی از کارگرها را موقع دزدیدن جعبهای انار میگیرد و... .
عنکبوت و مگس
معرفی کتاب
آقای عنکبوت مدتهاست که عاشق خانم مگس است و مرتب از او خواستگاری میکند و خانم مگس هم هربار جواب منفی میدهد؛ اما آقای عنکبوت دستبردار نیست و همچنان اصرار میکند تا اینکه روزی آقای عنکبوت برای چندمینبار به خانه مگس میرود تا از او خواستگاری کند؛ اما اینبار، خانم مگس با یک ظرف آب جوش در انتظار اوست و... . عنکبوت که به سختی آسیب دیده است، قول میدهد که بلایی سر مگس بیاورد تا درس عبرت همه باشد و از آن به بعد، مگسها شکار عنکبوتها میشوند!
در جستجوی آینه گمشده
معرفی کتاب
این کتاب حاوی دوازده داستان است. «چاه آرزوها»، «یک مادر نمونه»، «جک و جیل و ساقه لوبیا»، «غولکش» و «دره خاکستری»، نام برخی از این داستانهاست. داستان «چاه آرزوها» درباره قورباغهای است که در چاه کثیف و بدبویی زندگی میکند. دلخوشیِ قورباغه، نگاه کردن به آسمان است، آسمانی که به رنگهای مختلفی درمیآید. روزی صدایی توجه قورباغه را جلب میکند. او از چاه بالا میرود تا سر و گوشی آب دهد که ناگهان با دخترکوچولوی بسیار زیبایی روبهرو میشود. قورباغه با تمام تلاشش، نمیتواند توجه دخترک را جلب کند؛ دخترک حتی به او نگاه هم نمیکند تا اینکه... .
هانسل و گرتل
معرفی کتاب
مرد هیزمشکن، خیلی فقیر است و بیشتر وقتها نمیتواند برای بچههایش، «هانسل» و «گرتل»، غذایی بیاورد. روزی به اصرار زن هیزمشکن و نامادری بچهها، مرد بچهها را به جنگل میبرد و در آنجا رها میکند؛ اما هانسل و گرتل که از نقشه آنها باخبر هستند، با زیرکی میتوانند راه خانه را پیدا کنند و بازگردند. چند روز بعد، مرد و زنش دوباره بچهها را به جنگل میبرند. اینبار هم بچهها نقشهای میکشند تا بتوانند راه خانه را پیدا کنند؛ اما... .
گربه چکمهپوش
معرفی کتاب
بعد از مرگ آسیابان پیر، آسیاب به پسر بزرگ، الاغ به پسر دوم و گربه به پسر سوم میرسد. پسر سوم غمگین است؛ چراکه هیچ کاری نمیتواند بکند. گربه میخواهد به صاحبش کمک کند تا زندگی خوبی داشته باشد. او از صاحبش یک کیسه و یک جفت چکمه میخواهد. مرد جوان چیزهایی که گربه خواسته است، فراهم میکند. گربه با کیسه خرگوشی میگیرد و برای پادشاه میبرد و میگوید که اربابش فرستاده است. روز دیگر دو کبک میگیرد و نزد پادشاه میبرد و باز میگوید اربابش فرستاده است. قصد گربه از این کارها چیست و چگونه میخواهد زندگی خوبی برای مرد جوان فراهم کند؟
شاهزاده قورباغه
معرفی کتاب
شاهزادهخانم هر روز به جنگل میرود و با توپ طلاییاش بازی میکند. روزی توپش داخل چاه میافتد و شاهزادهخانم از ناراحتی گریه میکند. ناگهان از درون چاه صدایی میآید. قورباغهای داخل چاه است و... . قورباغه میگوید توپ را برای شاهزاده میآورد به شرطی که قول بدهد او را دوست داشته باشد، کنار خودش بنشاند، از ظرف خودش به او غذا بدهد و در رختخواب خودش بخواباند. شاهزادهخانم قول میدهد؛ ولی به محض گرفتن توپ پا به فرار میگذارد. روز بعد درحالیکه شاهزادهخانم با پدرش پشت میز غذاخوری نشسته است... .
سیندرلا
معرفی کتاب
«سیندرلا» بعد از مرگ مادرش مجبور میشود با نامادری بدجنس و دختران حسودش زندگی کند. آنها لباسها و کفشهای سیندرلا را میپوشند و لباسها و کفشهای کهنه را به او میدهند. سیندرلا همه کارهای خانه را انجام میدهد؛ اما حتی نمیتواند با بقیه غذا بخورد؛ ولی او همیشه مهربان و نیکوکار است تا اینکه پادشاه جشنی ترتیب میدهد و همه دختران را دعوت میکند. او میخواهد برای پسرش همسری انتخاب کند. نامادری و خواهران بدجنس سیندرلا تمام سعیشان را میکنند تا او به این مهمانی نرود؛ اما پری مهربان به کمک سیندرلا میآید و... .