کلیله و دمنه
معرفی کتاب
«کلیله و دمنه» در میان متون کهن زبان و ادبیات فارسی از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است. کلیله و دمنه حاوی داستانهایی است از زبان حیوانات، بهویژه دو شغال به نامهای کلیله و دمنه است که درونمایه آن را حکمتها و مطالب پندآموز تشکیل میدهد؛ افسانهها و حکایتهایی به زبان تمثیلی، که حاوی نکتههای ناب تربیتی و اخلاقی است. «کلیله و دمنه» نخستین کتاب از مجموعه ارزشمند داستانهای شیرین ایرانی است که به زبان ساده نگارش شده است. این کتاب از 32 داستان زیبا و جذاب تشکیل شده است.
جشن به یادماندنی
معرفی کتاب
کتاب «جشن به یاد ماندنی» به زبانی ساده، اهتمام خانوادهها به برپایی جشن میلاد حضرت امام زمان علیه السلام و توجه و کمک آن حضرت به برپا دارندگان این جشن و دلدادگان حضرتش را، روایت نموده است. در کتاب میخوانی: «پاهایم داشت شُل میشد. برایم باورکردنی نبود. میخواستم مثل پدر که دیشب پشت در نشست و گریه کرد، روی زمین بنشینم و گریه کنم. فکر میکردم این چهجور آدمی است که خودش یک کیلو برنج در خانه ندارد ولی گونیگونی برنج درِ خانهی مردم میبرد تا آبروی آنها را حفظ کند و به کسی، حتّی خانوادهاش، هم چیزی نمیگوید. تنها یک جواب برایش داشتم؛ همانیکه آن شب پدر گفت: «این آدم، مرد خداست» و پدر درست میگفت که: «صاحب جشن، ما نیستیم. او که صاحب جشن است، خودش وسیلهاش را هم فراهم میکند.»
در میان زنجیرها
معرفی کتاب
کتاب «در میان زنجیرها» نویسنده با قلم روان، قصّه دلاور مردی به نام عبداللهبنعفیف را روایت میکند که چشمهایش را در رکاب امام علی(ع) در جنگهای جمل و صفین از دست داده بود و دختر شجاع او «صفیّه» از او پرستاری کرده است و در جنگ با لشکریان یزید از او حمایت میکرد. در کتاب میخوانیم: «بابا درست وسط میدان بود و من هم شده بودم چشمهایش. وسط این هیاهو احساس میکردم مثل پرندهای داخل قفس گرگهای درنده اسیر شدهام و راه فراری ندارم، جز این که بمانم و مبارزه کنم. سربازها حمله کردند، بابا عبدالله را گرفتند؛ روی زمین کشیدند. پاهایش روی زمین کشیده میشد. فقط زیر لب یک اسم را میگفت: آن هم «حسین بود»»
هزار و یک شب
معرفی کتاب
کتاب هزار و یک شب یکی از آثار ارزشمند گنجینه ادب مشرق زمین است که آن را در ایران، هندوستان و سرزمینهای عربی به خوبی میشناسند. هفتمین کتاب از مجموعه «قصههای شیرین ایرانی»، هزار و یک شب است، که با قصهها و حکایتهایی شیرینتر از عسل خواننده را جذب میکند. این کتاب 24 حکایت دارد. زبان ساده و لحن صمیمی حکایتها در تلفیقی حسابشده و هنرمندانه است، پندهای این کتاب به گونهای در تاروپود روایتها و کلمات داستان پنهان شده است که نه تنها موجب ملال و دلزدگی در خواننده نمیشود، بلکه تأثیر آن را هم بیشتر و ماندگارتر نموده است.
خاله شاخنبات
معرفی کتاب
خاله شاخنبات یک دیو چاق و قلمبه بود که به جای شاخ روی سرش دو تا شاخه نبات داشت به چه بلندی. خاله شاخنبات خیلی مهربان بود. هر جا جشنی بود، عروسیای بود، بزن و بکوب و روبوسیای بود، هلک و هلک راه میافتاد و خودش را به آنجا میرساند. بعد یک تکه از شاخش را میکند و میداد به عروس و داماد تا زندگیشان شیرین شود.
قصههای بهدرد بخور
معرفی کتاب
کتاب "قصههای بهدردبخور" مجموعهای از داستانهای کوتاه و آموزنده است که هرکدام با زبانی ساده و جذاب، به انتقال پیامهای اخلاقی و انسانی میپردازند. این داستانها که اغلب از منابع کهن و ادبیات غنی ایران مانند کشکول شیخ بهایی، گلستان و بوستان سعدی، کلیله و دمنه و الهینامه عطار الهام گرفتهاند، به مفاهیمی چون صداقت، عدالت، مسئولیتپذیری، مهربانی، و توجه به ارزشهای اخلاقی میپردازند.
چرخ گمو: با الهام از زندگی پهلوان کوچک شهید سعید طوقانی
معرفی کتاب
کتاب «چرخ گِمو» روایت زندگی و شهادت سعید طوقانی است. گمو پانزده ساله اهل لرستان عاشق ورزش باستانی است و متولد روزی است که معروفترین پهلوان آن روزگار یعنی پهلوان سعید طوقانی به دنیا آمده است. او این همپوشانی تاریخ تولد را نشانهای میبیند که بتواند پهلوان و قهرمان شود. اما نمیتواند به اندازه سعید پیشرفت کند. تصمیم میگیرد هر طور شده یک بار چرخیدن سعید را از نزدیک ببیند و فوت کوزهگری را از او یاد بگیرد و در این مسیر با چالشهای فراوانی روبرو میشود.
دوچرخه لعنتی، ششمیها
معرفی کتاب
کتاب «دوچرخه لعنتی» حاوی داستانی است که با دروغ شروع میشود و دروغهای بعدی را به همراه خود میآورد. ولی در نهایت با همدلی و همفکری، کمک از راه میرسد. در کتاب میخوانیم: «بهمن اینطوری درست میشود. سنگی از بالای کوه قل میخورد. برف میچسبد به سنگ و هر چه سنگ پایینتر میآید بزرگتر میشود. آن گلولهی برفی عظیم وقتی به جاده میرسد, میتواند ده تا ماشین را مدفون کند. دروغ هم همینطور است؛ اولی را میگویی, دومی یک کم بزرگتر میشود, سومی از دومی بزرگتر است. مثل بهمن که نجات از دست آن غیر ممکن نیست, اما سخت است.» این داستان , داستان پسری است که توسط بهمنی که خودش ساخته است درحال مدفون شدن است. آیا همیشه نیروی کمکی در دسترساند؟ آیا به موقع از راه میرسند؟
عروسکها و بچههای سیل زده، ششمیها
معرفی کتاب
در کتاب «عروسکها و بچههای سیل زده» آیناز عروسکهایش را گذاشته بود و به سفر رفته بود. حالا در یک جای خیلی خیلی دور زندگی میکرد؛ اما عروسکها در خانه و پیش مادر آیناز مانده بودند. اما وقتی سیل آمد آنها کجا بودند؟ داستان کتاب در مورد عروسکهای آیناز است. عروسکها، مخصوصاً غول غولک خان میخواهند کاری بکنند که بچههای سیل زده خوشحال شوند. اما آنها چه کاری از دستشان برمیآید؟
دیوانگی مسری
معرفی کتاب
کتاب «دیوانگی مسری» با بیانی طنز اهمیت خانواده و روابط صمیمی بین آنها را به رشته تحریر درآورده است. در کتاب میخوانیم: «پدرم برای حقوق بیشتر دیگر به خانه سر نمیزند و قیافهی من را فراموش کرده است. مادرم بهخاطر یک بشقاب غذای سالم، خانه را به کانون اصلاح و پرورش گیاهان ارگانیک تبدیل کرده است. برادرم اینقدر دستشویی نرفته و پای بازی کامپیوتری نشسته که راهی بیمارستان شده است و ما برای موفقیت بیشتر در مدرسه حتی اجازهی نفسکشیدن نداریم و آخر هفتهها هم به مدرسه میرویم و... بله، اطراف من حتی یک فرد عادی هم باقی نمانده و این دیوانگی مسری دامن همه را گرفته! حالا شما میگویید نکند فقط تو عادی هستی؟ بله. من تنها فرد عادی شهر هستم و خوشبختانه روحیهی جنگجویی هم دارم و اگر برای نجات شهر یک ابرقهرمان لازم باشد آن من هستم و آقا توفیق که خیلی هم عادی نیست ولی خب...»