فیگی، رئیسجمهور را نجات بده!
معرفی کتاب
در داستان «فیگی، رئیسجمهور را نجات بده!» در مدرسه از فیگی و دانشآموزان دیگر خواستهاند تا دربارهی شغل آیندهشان بنویسند. نانا میخواهد رئیسجمهور غنا شود، اما فیگی هنوز نمیداند چه شغلی را دوست دارد. تا اینکه چند سفیدپوست به روستای محل زندگی فیگی در غنا میآیند و به او پیشنهاد میدهند تا در فیلمشان بازی کند. در این میان، مشکلی برای نانا پیش میآید و فیگی باید هر طوری هست، رئیسجمهور آیندهی غنا را نجات بدهد.
فیگی، اسمت را تغییر بده!
معرفی کتاب
در داستان «فیگی، اسمت را تغییر بده!» فیگی دو تا مشکل دارد. یکی اسم غیرعادیاش؛ هیچکس در غَنا چنین اسم عجیبی ندارد. مشکل دیگرش این است که مادربزرگش مریض است و احتیاج به دارو دارد. برای مشکل اول کار چندانی نمیشود کرد. بنابراین فیگی یک روز صبح زود با کیف مدرسهاش که در آن یک نصفه نان، دو تا سیب، صابون و مسواک، یک پتو و یک دست لباس اضافی است، به همراه بزش، کوامی، راه میافتد تا به آمریکا برود و داروی مادربزرگش را گیر بیاورد.
چهار کلید، دو دوست یک جواب
معرفی کتاب
جرمی هشت ساله بود که پدرش را از دست داد؛ حالا او در روز تولد سیزدهسالگیاش هدیهای مرموز میگیرد. یک جعبهی چوبی و یک نامه. در نامه نوشته شده است که دوست پدرش جعبه را امانت نگه داشته اما چهار کلید آن را گم کرده است. حالا، جرمی و بهترین دوستش لیزی کمتر از یک ماه فرصت دارند تا چهار کلید جعبه را پیدا کنند، چون از هیچ راه دیگری نمیشود جعبه را باز کرد و این جستجو آغاز حرکت آنها به سمت روزهایی سرشار از ماجراهایی تفکر برانگیز است.
جفرسون
معرفی کتاب
جِفِرسون رمانی خواندنی برای نوجوانان است که در آن آقای جِفِرسونِ جوجهتیغی یک روز دلانگیز پاییزی تصمیم میگیرد به آرایشگاه برود و کاکلش را صفایی بدهد. اما وقتی به آنجا میرسد، با جنازهی آرایشگر روبهرو میشود. جفرسون که متهم به قتل آرایشگر شده است، متواری میشود و با دوستش ژیلبرت در صدد برمیآید تا قاتل یا قاتلان واقعی را پیدا کند. آیا جفرسون میتواند خود را نجات دهد؟ یا سالها در زندان ماندگار میشود؟ ...
برای من هم جا بگیر
معرفی کتاب
برای من هم جا بگیر داستان دو پسر به نامهای جو و راوی است. داستان از زبان دو راوی اول شخص که دقیقاً مثل شخصیتهای کتاب آمریکایی و هندی هستند؛ نقل میشود. جو و راوی هر دو در مدرسه مشکلاتی دارند؛ راوی که تازه از هند به آمریکا در برقراری ارتباط با همکلاسیهایش دچار مشکل است. جو نیز اگرچه اهل آمریکاست اما اختلال شنوایی دارد و امسال دوستان صمیمیاش از مدرسه رفتهاند و تنهاست. این دو پسر هیچ نقطه مشترکی ندارند، اما یک دشمن مشترک دارند، آیا یک دشمن مشترک میتواند آنها را به هم پیوند بزند؟ ...
رقص خنجر
معرفی کتاب
سروان انوش برای شرکت در مراسم تدفین مادربزرگش به بندر میرود. او در آنجا متوجه میشود در مقایسه با افزایش قاچاق دختران به کشورهای خلیجفارس و گسترش بیش از حد اعتیاد بین جوانان، درگیری بین مردم به طرز عجیبی کاهش پیدا کرده و آرامشی غیرعادی بر شهر حاکم است. این واکنش از زمانی آغاز شده که عادل به شهر بازگشته است...
نفرین قبرستان قدیمی
معرفی کتاب
خانوادهی اکبری در روستایی قدیمی کشته میشوند. یکی از اهالی، مزدک را با دستهای خونین در محل وقوع جنایت دیده است. سروان انوش متوجه میشود مزدک در زمان قتل در زندان به سر میبرده است. پس از چند روز، صفدر به قتل میرسد. اهالی، اکبری را هنگام انجام جنایت میبینند درحالیکه همه میدانند اکبری چند روز پیش کشته شده و جنازهاش در سردخانه است...
علاالدین و داستانهای دیگر
معرفی کتاب
در این کتاب، 13 قصه از قصههای پریان و پادشاهان و حیواناتی که سخن میگویند و تاکنون بهصورت کتاب، نمایش و فیلم به زندگی مردم راه یافتهاند، به طور مستقیم از منابع معتبر گزینش و نقل شدهاند؛ قصههایی که از دل زندگی مردم ایران و هندوستان و عربستان برخاستهاند و سالیان دراز سرگرمی روزمرهی مردمان بودهاند.
طلسم شهر برف
معرفی کتاب
آناهیتا میخواهد بداند چرا در شهری به نام برف، سی و پنج سال است برف نباریده!
آن موجود سرتاپا آبی، سوار بر اسبی از نور سفید در خوابهای او چه میکند؟ آن قصههای قدیمی که آناجان دربارهی پری برف میگفت حقیقت دارد؟
دوستان عجیب آناجان در خانهی سالمندان در مبارزات او برای نجات جنگل شهر چه نقشی داشتهاند؟ و آیا آناهیتا تنها کسی است که میتواند طلسم شهر برف را بشکند؟
آن موجود سرتاپا آبی، سوار بر اسبی از نور سفید در خوابهای او چه میکند؟ آن قصههای قدیمی که آناجان دربارهی پری برف میگفت حقیقت دارد؟
دوستان عجیب آناجان در خانهی سالمندان در مبارزات او برای نجات جنگل شهر چه نقشی داشتهاند؟ و آیا آناهیتا تنها کسی است که میتواند طلسم شهر برف را بشکند؟