برداشتی آزاد از کلیلهودمنه: سه ماهی
معرفی کتاب
داستان حاضر برداشتی است از کتاب کلیله و دمنه که بر اساس سه ضربالمثل نوشته شده است. «کار از محکمکاری عیب نمیکند»، « از این ستون به آن ستون فرج است» و «کار امروز را به فردا نینداز». سه ماهی در آبگیری زندگی میکنند. روزی ماهیگیرها به سراغ آبگیر میروند. هریک از این ماهیها بنا به هر یک از این مثلها عمل میکنند. کدام ماهی به دام میافتد؟
مجموعه مقالات نخستین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی: ادبیات، کودک دیروز، کودک امروز
معرفی کتاب
برخورداری از ادبیاتی با کیفیت برای کودکان از ارکان غنا بخشیدن به زندگی فرهنگی و اجتماعی آنان است. در این کتاب سیر تحول مباحث مربوط به ادبیات کودک با ارائه مقالاتی از کارشناسان و متخصصان ادبیات کودک در چهار حوزه نوشتن برای صفحه نمایشگر، روشهای خلاق ترویج خواندن، نوشتن برای کودکان و برآمدن «فانتزی» بهعنوان یک نوع ادبی جهانی بررسی شده است.
امامعلی(ع)
معرفی کتاب
در این اثر ۱۲ داستان بر اساس ۱۲ حدیث از حضرت علی (ع) نگاشته شده است. هر یک از این احادیث به ارزشهای اخلاقی و دینی اشاره میکند. داستانها درباره ارزش کتابخوانی، دلجویی از فقرا، عیبجویی نکردن از مردم و... است. لازم به ذکر است که این احادیث از کتابهایی مانند نهجالبلاغه، غُررالحکم و دُررالحکم و همچنین از کتاب میزانالحکمه آورده شده است.
اسباببازیها میخواستند بخوابند
معرفی کتاب
غوره نام پسر بچهخیلی کوچکی است که همه اسباببازیهایش را با خود به رختخواب میبرد و در کنار آنها میخوابد. او از تجربه رفتن به مغازه و خرید کردن و همچنین از اولین تجربهاش در برخورد با حیوانات سخن میگوید. نویسنده درصدد تبیین این نکته است که اگر بچههای کوچک میتوانستند حرف بزنند، چه میگفتند.
اولین بار که خودم غذا خوردم
معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب از زبان قهرمان داستان، غوره، تجربیات کودکانهای را بیان میکند که شنیدنش از کودکی تازه بهدنیا آمده خالی از لطف نیست. غوره کوچولو جغجغهاش را گم کرده و از ناراحتی انگشتش را میمکد؛ خواهر و برادرش که علت این کار او را نمیدانند، مرتب به او میگویند که این کار را نکند؛ ولی غوره نمیتواند جلوی خودش را بگیرد.
اولین بار که راه رفتم
معرفی کتاب
غوره قهرمان اصلی داستان، پسر کوچولویی که تازه بهدنیا آمده است، میتواند تمام اتفاقاتی که برایش میافتد و تمام احساسات و افکارش را بیان کند. در این داستان او از اولینباری که واکسن میزند، اولینباری که میتواند بنشیند و تجربه داشتن اولین دندانش سخن میگوید. او برای اولینبار بیمار میشود و تمام فکرش این است که آیا ممکن است دکتر به او آمپول بزند؟