کودکان

غوره نام پسر بچه‌خیلی کوچکی است که همه اسباب‌بازی‌هایش را با خود به رختخواب می‌برد و در کنار آن‌ها می‌خوابد. او از تجربه رفتن به مغازه و خرید کردن و همچنین از اولین تجربه‌اش در برخورد با حیوانات سخن می‌گوید. نویسنده درصدد تبیین این نکته است که اگر بچه‌های کوچک می‌‍‌توانستند حرف بزنند، چه می‌گفتند.

نویسنده در این کتاب از زبان قهرمان داستان، غوره، تجربیات کودکانه‌ای را بیان می‌کند که شنیدنش از کودکی تازه به‌دنیا آمده خالی از لطف نیست. غوره کوچولو جغجغه‌اش را گم کرده و از ناراحتی انگشتش را می‌مکد؛ خواهر و برادرش که علت این کار او را نمی‌دانند، مرتب به او می‌گویند که این کار را نکند؛ ولی غوره نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد.

غوره قهرمان اصلی داستان، پسر کوچولویی که تازه به‌دنیا آمده است، می‌تواند تمام اتفاقاتی که برایش می‌افتد و تمام احساسات و افکارش را بیان کند. در این داستان او از اولین‌باری که واکسن می‌زند، اولین‌باری که می‌تواند بنشیند و تجربه داشتن اولین دندانش سخن می‌گوید. او برای اولین‌بار بیمار می‌شود و تمام فکرش این است که آیا ممکن است دکتر به او آمپول بزند؟

غوره پسر کوچولویی است که تازه به‌دنیا آمده است؛ ولی یک فرق اساسی با کوچولوهای دیگر دارد. او از همان بدو ورود به این دنیا می‌تواند قصه بگوید. غوره از شبی که به‌دنیا آمده است، از روزی که بیمارستان را ترک کرده و... سخن می‌گوید. همچنین برای همه تعریف می‌کند که چگونه برای او یک درخت می‌کارند.

در این کتاب پنج داستان کوتاه اجتماعی به نگارش درآمده است که شخصیت اصلی در تمامی آن‌ها دختر کوچکی به نام پروانه است. این داستان‌ها به والدین می‌آموزد که به نیاز کودکان خود توجه کنند و با دادن اطلاعات مختلف به آن‌ها، سطح آگاهیشان را افزایش دهند.

این کتاب مشتمل بر چهار داستان کوتاه است که در هر یک از آن‌ها موضوعاتی مانند همکاری کردن، کمک به دیگران، مسئولیت‌پذیری، تلاش برای رسیدن به هدف، تقسیم کردن شادی خود با دیگران و... برای کودکان تبیین می‌شود. تمام وقایع در مزرعه رخ می‌دهد و شخصیت‌های اصلی، حیوانات هستند.

در این کتاب در قالب شعر ی کودکانه و با توجه به فرهنگ بومی، به مفاهیم خودکفایی و خوداشتغالی و کارآفرینی توجه شده است. در این شعرها کودکان ضمن آشنایی با مفاهیم مطرح شده، معانی برخی از لغات محلی را نیز می‌آموزند و این خود سبب گسترش دایره واژگان آن‌ها می‌شود.

عمه نسا و خاله رعنا با هم دوست هستند و تنهایی‌شان را با وجود یکدیگر پر می‌کنند. آن‌ها با گربه‌هایشان به خانه هم می‌روند و با هم بافتنی می‌بافند و درباره هر چیزی صحبت می‌کنند. یک روز که خاله رعنا و عمه نسا در حال بافتن هستند، شیطنت گربه‌ها گل می‌کند و باعث می‌شود که بین این دو دوست کدورتی پیش بیاید. هدف نویسنده آموزش مهارت‌های ارتباطی و رفتار با حیوانات است.

بابا برای دخترش یک گنجشک می‌کشد؛ اما بابای دخترک نمی‌تواند آن گنجشک را کامل نقاشی کند. او سال‌هاست که بینایی خود را از دست داده است. روزی بابا بیمار می‌شود و دوستانش او را به بیمارستان می‌برند. دخترک در خواب، پدرش را می‌بیند که در باغی بزرگ و سرسبز زندگی می‌کند... .

در این داستان که وقایع آن در ایلات بختیاری رخ می‌دهد، شکارچی‌ای به نام اسد روزی با اتفاق عجیبی روبه‌رو می‌شود که به سبب آن مخاطبان داستان متوجه می‌شوند که باید برای حفظ محیط زیست از حیوانات مراقبت کنند و آن‌ها را حمایت کرده و شکار نکنند تا نسل حیوانات وحشی منقرض نشود.