کودکان

این کتاب حاوی سه داستان کوتاه و تخیلی است که با مطالعه آن‌ها، کودکان با صفات اخلاقی قضاوت نکردن دیگران، کمک به دیگران در شرایط مختلف و محبت و مهربانی کردن آشنا می‌شوند.

در این کتاب پدری کودکش را برای خریدن سیگار به مغازه می فرستد. کودک سیگار نخریده و به خانه برمی گردد و به دروغ می گوید که مغازه باز نبوده است. پدر کودک را به عنوان تنبیه از ادامه دیدن فیلم منع می کند.
عمه سعی می کند این مشکل را برطرف کند و با تعریف کردن داستانی کودک را تشویق به اعتراض می کند.

در این کتاب تصاویری ارائه شده‌اند که کودکان باید با دقت و تمرکز بالا بتوانند تصاویر پنهان شده در تصویر اصلی را که در پایین صفحه در معرض دید گذاشته شده‌اند، بیابند. به این ترتیب، هوش بصری کودکان تقویت می‌شود. این مطالعه می‌تواند یک بازی فکری نیز محسوب شود.

این داستان بلند همراه با ماجراهای خنده‌دار، داستانی تخیلی است که در آن «اندی» و «تری» خانه درختی ۲۶ طبقه خود را ۳۹ طبقه می‌کنند. آن‌ها همچنین یک ترامپولین بدون تور حفاظ، آبشار شکلاتی و... اضافه کرده‌اند. اما مهم‌تر از همه طبقه فوق سری است که تری هنوز ساختش را تمام نکرده است. آقای غول‌دماغ تماس می‌گیرد و مهلت تحویل کتاب را تا عصر فردا اعلام می‌کند. حالا وقت آن است که تری پرده از اختراع مخفیانه‌اش بردارد.

در این داستان با نگاهی تاریخی به زندگی حضرت ابراهیم (ع) گوشه‌هایی از دوران زندگی ایشان، ازجمله، ازدواج با هاجر، متولد شدن اسماعیل، قربانی کردن اسماعیل و ساختن خانه خدا، کعبه، به تصویر کشیده شده است. آشنایی با زندگی پیامبران الهی هدف این کتاب است.

این کتاب با هدف آشنایی کودکان با زندگی پیامبران الهی، بخش کوتاهی از زندگی حضرت عیسی (ع) را بازگو می‌کند. همچنین گوشه‌ای از معجزات آن حضرت مانند زنده کردن مردگان و نیز نحوه عروج ایشان به آسمان بیان شده است.

داستان کوتاهی از زندگی حضرت ابراهیم (ع) که شامل دوران زندگی او نزد عمویش، آزر، تبلیغ یکتاپرستی، شکستن بت‌ها، افکندن ایشان در آتش و سرد شدن آتش بر اوست، در این کتاب آمده است.

گورمی راکلز، بچه دیو بازیگوش، تصمیم می‌گیرد که به بی‌شاخ و دم‌ترین دیو همه دوران‌ها تبدیل شود؛ اما در این راه چه کسی می‌تواند به او کمک کند، آن هم در حالی‌که گورمی و خانواده‌اش بیشتر افراد فامیل را قورت داده‌اند؟! در این داستان تخیلی، گورمی فرق بین «ترساندن» و «ترسیدن» را متوجه می‌شود و بر همین اساس اتفاق‌های بامزه‌ای را در طول داستان رقم می‌زند.

در یک بعدازظهر درخشان و بدون ابر، گورمی راکلز به همراه دوست و عمویش، گراکلز تصمیم می‌گیرند ماجراجویی دیگری را رقم بزنند. در این داستان ورود به غار دیوان و گیرافتادن گورمی و همراهانش باعث می‌شود، گورمی در یک حرکت فوق‌العاده جذاب خود و دوستانش را نجات دهد. فداکاری مهم‌ترین نکته مطرح در این داستان است.

گورمی راکلز بچه دیو بامزه‌ای است که در این داستان تخیلی قصد دارد تا دیو بودن خود را به همه ثابت کند. گورمی با شرکت در یک مسابقه اثبات می‌کند که درس گرفتن از شکست‌ها می‌تواند مقدمه‌ای برای کسب پیروزی‌های آینده باشد.