فرانکلین و دوست خجالتی
معرفی کتاب
«فرانکلین» هر روز در پارک بازی میکند، یک روز که فرانکلین و «سگ آبی» درحال بازی با صفحه گردان پارک بودند، باد یک برگ کاغذ را بهسمتشان میآورد. روی این کاغذ یک خانواده راسو نقاشی شده است. سگ آبی و فرانکلین، تصور میکنند که راسو کوچولو این نقاشی را کشیده است برای همین تصمیم میگیرند که نقاشی را به او بازگردانند، اما نمیدانند که او کجا زندگی میکند و... .
شنغولی با خوابیدن غولغولی
معرفی کتاب
«شنغولی» غول است؛ البته نه یک غول ترسناک. او غولی مهربان است و میخواهد با بچهها دوست باشد. برای همین حواسش به تمام کارهایش هست. شنغولی از وقتی میخوابد تا وقتی بیدار میشود، خواب میبیند! در خواب او قویترین غول جهان است و آدمها و غولها عاشقش هستند. او خواب میبیند که رستورانها غذای غول دارند و... .
احساس میکنم آدم مهمی هستم
معرفی کتاب
آیا «الیزه» مهم است؟ الیزه در طول روز میفهمد که از جهات مختلف و بهدلایل گوناگون مهم است. او برای پدر، برادر و مادرش و خیلیهای دیگر مهم است... . با مطالعه این کتاب و تکرار آگاهانه «من آدم مهمی هستم» همراه الیزه، شما هم مثل او اعتمادبهنفس بیشتری پیدا میکنید و متوجه میشوید که چقدر وجودتان مهم است.
روبهرو شدن با غریبهها
معرفی کتاب
خواهرخرسی و برادرخرسی با مامان و بابا در یک خانه درختی زندگی میکردند. آنها خیلی شبیه هم بودند، ولی یک فرق بزرگ داشتند. برادر خرسی خیلی مواظب غریبهها بود ولی خواهرش بیخیال بود؛ با غریبهها حرف میزد و با این کار برادر خرسی را نگران میکرد. تا اینکه یک روز بابا، داستان «غاز احمق و روباه مکار» را برایشان تعریف کرد... .