تو خاص هستی
معرفی کتاب
«کیتی»، گربه سفید بامزه داستان از ظاهرش ناراضی است. او از رنگ و لعابهای مختلف استفاده میکند تا خود را زیبا و مقبول کند. داستان همینطور که با کمک تصویرسازیها پیش میرود، پیام تأثیرگذار خود را به کودکان بهصورت ملموس، ارائه میکند. پیام کتاب این است که کودکان باید خودشان را در هر کالبدی که هستند، دوست داشته باشند. همچنین، کتاب به کودکان در ادراک رنگها نیز کمک کند.
عملیات مخفی
معرفی کتاب
«مایکل»، کارآگاه زبل، پروندههای زیادی را حل کرده است. همسایهاش، «الیور»، از او میخواهد دزد آشغال محله را پیدا کند. الیور میخواهد بفهمد کسی که هرشب آشغالها را زیرورو میکند، کیست. این اولین پرونده شبانه کارآگاه زبل است. او تحقیقاتش را شروع میکند و بعد از مدت کوتاهی به نتایج خوبی میرسد. کارآگاه متوجه میشود چه کسانی این کار را نکردهاند! پس زیرورو کردن سطل آشغال الیور کار چهکسی است؟
نقاشی گمشده
معرفی کتاب
همه بچههای محل میدانند که وقتی چیزی گم میشود، باید از کارآگاه زبل کمک بخواهند. نقاشی «آنی» که از سگش کشیده، گم است و او از «مایکل»، یعنی همان کارآگاه زبل میخواهد تا آن را پیدا کند. کارآگاه تحقیقات را از اتاق آنی شروع میکند. او همهجا را میگردد و سرانجام یک نقاشی در سطل کاغذباطلهها پیدا میکند؛ اما این نقاشی آنی نیست! حالا کارآگاه زبل به سراغ کسانی میرود که نقاشی را دیدهاند. آیا او میتواند نقاشی آنی را پیدا کند؟
سرنخ الکی
معرفی کتاب
در این داستان «مایکل» یا همان «کارآگاه زبل»، به همراه سگاش «تافی» در خیابان میدویدند و ورزش میکردند که ناگهان تکهای کاغذ پیدا میکنند که رویش با جوهر نوشته شده «و ت نا». مایکل، تلاش میکند تا معنای «و ت نا» را پیدا کند اما در هیچ فرهنگ لغاتی برای آن معنایی نیامده است، این پرونده فکر مایکل را مشغول کرده است، او فکر میکند این سرنخ کوچک، الکی است؛ اما... .
من چرا این جوری هستم؟
معرفی کتاب
دخترکوچولو همیشه با دوست خیالیاش که غولی با موهای وزوزی است، حرف میزند؛ اما مادر از او میخواهد که دیگر این کار را نکند؛ چون بزرگ شده و قرار است امسال به مدرسه برود. روزی مادر او را نزد خانمدکتر میبرد. دخترکوچولو خیلی میترسد؛ اما این دکتر با همه دکترها فرق میکند! وقتی دخترک از غولش حرف میزند، خانمدکتر او را مسخره نمیکند، اخم هم نمیکند. او از دخترک میخواهد... .
من و غولم و بچه گربهام
معرفی کتاب
«بیتا» را فرفری صدا میکنند؛ چون موهایش خیلی فر دارد. او یک غول هم دارد که از توی کتاب پیدایش کرده است! در این داستان، قرار است فرفری با پدرومادر و خواهر و برادرش به سفر برود و البته غولش را هم با خودش میبرد! فقط باید فکری به حال بچهگربهاش بکند؛ چون پدرومادر اجازه نمیدهند او را با خودش ببرد.
جعبه اسرار آمیز
معرفی کتاب
توی خانه مادربزرگ «لومباگو» همه چیز مرتب و روبهراه است و بوی کیک شکلاتی همه جا پیچیده است. اما معلوم نیست یکدفعه از کجا یک بسته پستی جلوی در خانه پیدا میشود؛ بستهای که نه فرستندهاش معلوم است و نه نشانی گیرندهاش. حالا دیگر «نوئمی» آرام و قرار ندارد تا بفهمد چه کسی این بسته مشکوک را فرستاده و توی آن چه چیزی گذاشته است. شاید خلافکارها نقشهای کشیده باشند...!
خداحافظ مامانبزرگ
معرفی کتاب
هنگامیکه «نوئمی» در مدرسه بود، ناگهان به یک احساس بد غلبه میکند؛ خانم «لومباگو»، مادربزرگ به کمک احتیاج دارد. نوئمی این را میداند، آن را احساس میکند و برای همین از مدرسه فرار میکند تا به مادربزرگ سری بزند. اما چطور مادربزرگ در آپارتمانش نیست؟ چرا آن همه ظرف قرص روی میز آشپزخانه او بودند؟ آیا او بسیار بیمار است؟ آیا او به بیمارستان رفته است؟ آیا او بهبود مییابد؟ و... .