وقتی بزرگترها زور میگویند!
معرفی کتاب
در این کتاب پدری کودکش را برای خریدن سیگار به مغازه می فرستد. کودک سیگار نخریده و به خانه برمی گردد و به دروغ می گوید که مغازه باز نبوده است. پدر کودک را به عنوان تنبیه از ادامه دیدن فیلم منع می کند.
عمه سعی می کند این مشکل را برطرف کند و با تعریف کردن داستانی کودک را تشویق به اعتراض می کند.
عمه سعی می کند این مشکل را برطرف کند و با تعریف کردن داستانی کودک را تشویق به اعتراض می کند.
قوی گریان
معرفی کتاب
پیرمردی بیمار در همسایگی دختر کوچکی بهنام سارا زندگی میکند. پدر و مادر سارا به دلیل قضاوتهای نابجا، او را از صحبت کردن با پیرمرد نهی میکنند. سارا در شبهای متوالی خوابهای عجیبی میبیند که او را به پیرمرد نزدیکتر میکند، تا اینکه روزی سارا متوجه حقیقتی میشود که تعبیر خوابهایش را محقق میسازد.
دو پرنده میتوانند... دو پرنده نمیتوانند
معرفی کتاب
همراهی نوشتههای داستان با تصویر های مرتبط با آن، کتاب را خواندنیتر و جذابتر می کند. در کتاب حاضر از مجموعۀ «بهترین داستانهای تصویری» تصویر ها با موضوع داستان همراه شدهاند تا مهارتهای دیدن، خواندن و قدرت تخیل کودکان را توسعه دهند. در این کتاب، چند نمونه از کارهایی که میتوان با همراهی دیگران انجام داد و چند نمونه از کارهایی که در حضور و با همراهی دیگران نمی توان انجام داد، مثال آورده شده است. برای مثال، دو نفر نمی توانند با هم پادشاه یک قلعه شوند یا نمیتوانند دربارۀ موضوعی که قرار است راز باشد، با هم صحبت کنند.
بچه گربه به گربه گفت
معرفی کتاب
همراهی نوشتههای داستان با تصویر های مرتبط با آن، کتاب را خواندنیتر و جذابتر می کند. در کتاب حاضر از مجموعۀ «بهترین داستانهای تصویری» تصویر ها با موضوع داستان همراه شدهاند تا همزمان مهارتهای دیدن، خواندن و قدرت تخیل کودکان را توسعه دهند. در این کتاب، ماجرای دوستی دو بچه گربه را میخوانیم که انجام بعضی کارها برایشان ناممکن است. آنها میخواهند از دیگران کمک بگیرند، اما نمیشود. در نهایت صاحبشان به کمک آنها میآید.