Skip to main content

دریا از کسی اجازه نمی‌گیرد

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی سه داستان درباره جنگ ایران و عراق است. «همسایه آسمان»، «زاغچه‎ها» و «دریا از کسی اجازه نمی‎گیرد»، نام این داستان‎هاست. داستان آخر درباره پسر نوجوانی به نام «فرحان» است. او هنوز صدای پدربزرگش را می‎شنود که می‏‌گفت بچه که بوده، انگلیسی‎ها به تنگستان آمدند؛ اما «احمدخان» جلویشان ایستاد. بعد با یک لنج پر از اسلحه آمدند؛ ولی لنج غرق شد. پدربزرگ هر روز به عمق شطّ رفته بود تا شاید اسلحه‎ها را پیدا کند؛ اما هیچ‌وقت چیزی پیدا نکرد. حالا عراقی‎ها به این طرف شطّ آمده‎اند؛ ولی به فرحان به خاطر سنش اسلحه نمی‏‌دهند. او تصمیم می‎گیرد به عمق شطّ برود و اسلحه‎ها را پیدا کند.

سرقت مصلحانه و چند داستان دیگر

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‌ای از دَه داستان کوتاه است. «بوگندو»، «نحسی همه سیزده‌ها»، «دیو و دیوانه» و «سرقت مُصلِحانه»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان آخر درباره دختری به نام «همدم» است که مادرش از خانه قهر کرده است؛ چون معتقد است که دست شوهرش کج است! پدر همدم موتور دارد. فردای روزی که مادر رفته است، پدر به همدم پیشنهاد می‎کنند برای ناهار بیرون بروند؛ چون در خانه چیزی برای خوردن ندارند! آن‌ها کنار یک پیتزافروشی توقف می‎کنند؛ اما همدم نمی‎داند چرا داخل مغازه نمی‎شوند. وقتی پیکِ مغازه، پیتزاها را می‌گیرد و حرکت می‎کند، پدر همدم، همراه دخترش، دنبال او می‎روند و... .

ژاکت

معرفی کتاب
این داستان درباره نژادپرستی ناخودآگاهانه سفیدپوستان آمریکاست. «جیمی»، برادر کوچک «فیلیپ»، پول غذای ظهرش را جا می‎گذارد و فیلیپ موظف است که پول را به او برساند؛ ولی ممکن است خودش دیر به مدرسه برسد و توبیخ شود. فیلیپ در راهرو مدرسه، برادرش را از پشت می‌شناسد؛ چون هیچ‌کس ژاکتی مثل او ندارد؛ اما وقتی جلو می‎رود، با پسری سیاه‌پوست روبه‌رو می‎شود. فیلیپ فکر می‎کند که پسرک ژاکت جیمی را دزدیده است و جر و بحث، آن‌ها را به دفتر مدیر می‎کشاند و... .

فراری

معرفی کتاب
«جیسون» از دعواهای پدر و مادرش خسته شده است. او می‎خواهد نزد برادرش برود و با او در «لیورپول» زندگی کند. جیسون به ایستگاه قطار می‎رود و منتظر است تا قطار برسد. او به دوستش، «بن»، گفته است که به دندان‌پزشکی می‎رود و امیدوار است او هم سر کلاس همین را گفته باشد. جیسون در قطار با پسری به نام «جَم» برخورد می‌کند که او را با دنیای پر رمز و راز افراد «فراری» آشنا می‌‏کند و... .

قصه زندگی من

معرفی کتاب
داستان‌های این کتاب سی نمونه از قصه‌های مسابقه «قصه زندگی من»، در جشنواره بین‌المللی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که با امانت‌داری به اصل قصه‌ها بازنویسی شده‎اند. این داستان‌ها، روایت تلخ و شیرینی است از قصه‌های پیر و جوان، زن و مرد و دختر و پسر این سرزمین. «آبروی انار»، «آن روز صبح»، «پسر گمشده»، «ستاره دریایی»، و «مسافر کوچولو»، نام بعضی از این داستان‎‌هاست. داستان اول درباره پسر کوچکی است که هنگام چیدن انار در باغ پدرش، مچ یکی از کارگرها را موقع دزدیدن جعبه‌ای انار می‎گیرد و... .

وقتی تاریخ آلزایمر می‌گیرد

معرفی کتاب
این داستان چند راوی دارد که هرکدام از آن‌ها یکی از فصل‌ها را روایت می‎کنند و خواننده روند داستان را از نگاه آن‌ها می‎بیند. داستان درباره آذری‌هایی است که با ورود روسیه به ایران، دست‌خوش تغییرات اقتصادی، عاطفی، امنیتی و... می‌شوند. در فصل اول، شهر بمباران می‎شود و «آراز» تمام آنچه را که رخ داده است، توصیف می‎کند. فصل دوم از زبان شخصی به نام «عاشق‌دَلی» روایت می‎شود که در فصل اول زیر آوار می‎ماند و... . او همسایه آراز است و همه او را دیوانه صدا می‎کنند؛ چون در هر وضعیتی، ساز می‎زند و می‎‌خواند. فصل سوم... .

اتفاقات کم‌اهمیت زندگی یک کاکتوس

معرفی کتاب
«اَوِن گرین» دست‌هایش را موقع کُشتی گرفتن با تمساح یا آتش‌سوزی بزرگ «تانزانیا» از دست نداده است؛ این داستان‌ها را فقط وقتی تعریف می‎کند که مردم نگاهش می‎کنند. واقعیت این است که او بدون دست به دنیا آمده؛ ولی تا الان که سیزده‌ساله است، این نقص عضو برایش مانع انجام دادن هیچ کاری نشده است. حالا قرار است پدر و مادرش نگهداری از یک پارک تفریحی درب‌و‌داغان، به اسم «گذرگاه دلیجان» را در «آریزونا» به عهده بگیرند و اَوِن مجبور است تمام آدم‌ها و جاهای آشنایش را رها کند و با خانواده‎اش به آنجا برود.

از پشت پنجره

معرفی کتاب
«متیو» دچار وسواس شدیدی است، دستانش ترک خورده و از تمیز کردن خونریزی کرده است. او دیگر به مدرسه نمی‎رود و از اتاق خوابش خارج نمی‌شود. متیو برای گذر زمان، همسایگان را از پنجره اتاق خوابش زیر نظر دارد و همه‌چیز را یادداشت‌های می‎کند. وقتی کودک همسایه گم می‌شود، معلوم می‌شود که متیو آخرین شخصی بوده که او را دیده است. ناگهان متیو خود را در مرکز هیاهو می‌بیند. به نظر او، هریک از همسایه‌ها یک مظنون است. کلید تشخیص آنچه اتفاق افتاده است و به طور بالقوه زندگی یک کودک در دستان اوست! متیو باید اسرار خود را فاش کند و از ایمنی خانه خارج شود؛ اما آیا او می‌تواند این کار را انجام دهد؟

دنیای بی‌کران، سلام!

معرفی کتاب
«ورجیل» یازده‌سال دارد و ناشنواست و دو برادر دوقلو دارد. تابستان شروع شده است و ورجیل باید خوشحال باشد؛ اما مثل قهرمان‌های شکست‌خورده وارد خانه می‎شود. مادربزرگ بدون نگاه کردن به او متوجه حالش می‎شود. ورجیل همیشه در خودش است. او هیچ دوستی ندارد و فکر می‎کند این‌طوری بهتر است؛ اما پدر و مادر و برادرهایش، آدم‌های سرزنده‌ای هستند و ورجیل همیشه فکر می‏‌کند کنار آن‌ها یک وصله ناجور است! پدر و مادر او را لاک‌پشت صدا می‎کنند؛ چون هیچ‌وقت از لاکش بیرون نمی‎آید. برای ورجیل بیرون آمدن از لاکش سخت است؛ اما با این لاک چطور می‎تواند به چیزی که می‎خواهد برسد؟

بی‌نظیر، مثل یک فیل

معرفی کتاب
پدربزرگ و مادربزرگ «لی‌لی» در سیرک کار می‌‏کنند و پدربزرگ لی‌لی یک فیل به نام «کویینی گریس» دارد. حالا پدربزرگ و مادربزرگ با سیرکشان نزدیک خانه لی‌لی هستند. لی‌لی از سوار شدن روی فیل می‎ترسد؛ ولی با تشویق‌های پدربزرگ سرانجام بر ترسش غلبه می‌‏کند و این کار را انجام می‎دهد و انگار سوارِ کل دنیا شده است! پدربزرگ از لی‌لی می‌خواهد این‌بار برای افتتاحیه برنامه، او سوار کویینی شده و وارد چادر سیرک شود. لی‌لی تردید دارد؛ اما بالاخره قبول می‎کند. او لباس صورتی براقی می‎پوشد، موهای قرمزش را دم اسبی می‎بندد و... .