ساکنین خیابان 141
معرفی کتاب
چند روز بیشتر به کریسمس نمانده است و بچههای خانواده «وندربیکر» باید به فکر شیرینیها و هدیههای کریسمس باشند؛ اما وقتی صاحبخانه بیرحم، به طرز اسرارآمیزی قراردادشان را تمدید نمیکند، بچهها باید به فکر یافتن راهی باشند تا قبل از شروع سال نو، نظر او را عوض کنند. کافی است به او نشان دهند که آنها چقدر فوقالعاده هستند! اما هر نقشهای که با خوشنیتی میکشند، خندهدار و افتضاح از آب درمیآید و شیطنتهایشان بیشتر صاحبخانه را عصبانی میکند. حالا دیگر خانواده وندربیکر به یک معجزه احتیاج دارند!
پسری که قبلاً بودم!
معرفی کتاب
«ایتن» همراه پدر و مادر و برادرش، «رودی»، به شهر «پالمنات» و خانه پدربزرگ «آیک» نقلمکان میکنند. پدر و مادر میگویند پدربزرگ پا به سن گذاشته است و به کمک آنها احتیاج دارد؛ اما ایتن میداند که همه این کارها به خاطر اوست! آخرینباری که سعی کرد از خانه فرار کند، پدر و مادرش تصمیم گرفتند به خانه پدربزرگ بیایند؛ چون آنها میدانند که اینجا تنها جایی است که میتوانند او را از «بوستون» و اتفاقات آن دور کنند. در بوستون چه اتفاقی رخ داده است که باعث میشود ایتن از خانه فرار کند؟ آیا او و برادرش میتوانند با این شهر و این خانه کنار بیایند؟
آدم کنترلی
معرفی کتاب
«اِلی» و «فِرِد» دو قلو هستند. آنها در خیلی از چیزها به هم شباهت دارند که مهمترینش، علاقه به بازیهای ویدئویی است. اِلی و فِرِد خیلی از تکنولوژی سردرنمیآورند؛ اما استعداد زیادی در این بازیها دارند؛ هرچند در برابر قُلدرهای مدرسه کم میآورند! روزی بچهها با مرد شگفتانگیزی ملاقات میکنند که دسته بازی متفاوتی به آنها میدهد، دستهای که گویی جادویی است و چیزهای دیگر را هم کنترل میکند! چیزهایی که حسابی به کار اِلی و فِرِد میآید و میتواند آنها را به رویاهایشان نزدیک کند.
طلوع روز چهارم
معرفی کتاب
«فاطمه بنت اسد»، همسر ابوطالب، عموی پیامبر اکرم (ص)، گِرد کعبه میچرخد و از خدای تعالی میخواهد وضع حملش را آسان گرداند. محمد به دنبال قابله رفته است و فاطمه تنهاست. چند نفر ازجمله «عباسبن عبدالمطلب» دور از کعبه، نشستهاند و گرم صحبتاند و گویی فاطمه را نمیبینند! فاطمه سعی میکند عباس را صدا کند و کمک بخواهد؛ اما درد امان نمیدهد. ناگهان صدایی از درون خانه کعبه او را به سوی خود میخواند؛ اما این چطور ممکن است؟ او نه پیامبرزاده است و نه حتی پیامبری در شکم دارد؛ چراکه نشانههای پیامبری در محمد دیده شده است. سپس... .
حّ (حاء مشدد)
معرفی کتاب
این کتاب رمانی است درباره زندگی دو بانوی بزرگوار اسلام «حکیمهخاتون»، دختر امام جواد(ع) که محضر چهار امام را درک کرده است و «حُدیثه»، همسر امام هادی(ع)، مادر امام حسن عسکری(ع). داستان از جایی شروع میشود که امام حسن عسکری از دنیا رفتهاند و اهالی خانه مشغول سوگواری هستند. «جعفر»، برادر امام و مدعی امامت، به دنبال حدیثه، همسر امام و فرزند پنجسالهاش، «مهدی» میآید؛ اما اهالی خانه آنها را فراری دادهاند. جعفر دیوانهوار فریاد میکشد و همهجا را میگردد و... .
پس از خورشید
معرفی کتاب
«خسرو» برادرزاده «خاتون» است و خواستگار دخترش «خورشید». خاتون به این وصلت راضی نیست؛ چراکه باید دخترش را به غربت بفرستد و با این کار خودش و پسر کوچکش، «حیدر» تنها میمانند. خسرو مرتب برای عمهاش نامه میفرستد و هربار خورشید را خواستگاری میکند. خاتون میداند که خورشید هم خسرو را میخواهد؛ ولی شرم و حیای دخترانهاش مانع میشود که حتی کلمهای بر زبان بیاورد. تمام زنهای روستا در آرزوی دامادی مثل خسرو هستند؛ اما خاتون همچنان خسرو را بیجواب میگذارد تا اینکه... .
جشن جنگ
معرفی کتاب
این کتاب حاوی دَه داستان کوتاه درباره جنگ است. «جشن جنگ»، اولین داستان این مجموعه درباره دانشجویانی است که قرار است یک پرفورمنس اجرا کنند. یکی از آنها به نام «سیاوش» پیشنهاد میکند که نمایشی درباره خشونت اجرا کنند و عکسالعمل آدمها را در برابر خشونت ببینند؛ البته در این نمایش، تماشاگر باید عامل خشونت باشد! سیاوش میخواهد روبهروی تفنگ بایستد و افراد مختلف او را نشانه بگیرند و شلیک کنند! دانشکده اجازه اجرای این نمایش را نمیدهد. سیاوش زیرزمینی پیدا میکند و... . قرار است «ابراهیم» تفنگ را بدهد دست مردم، تیرهای سربی را در تفنگ بادی بگذارد و مردم را دعوت کند به تیر انداختن! بعد... .
دزد دقیقهها
معرفی کتاب
مقامهای دولتی کشورِ «ادو»، روز ششم اکتبر را از تقویم حذف کردهاند، یعنی روز تولد او را! حالا ادو تاریخ تولد ندارد و تا ابد در ده سالگی گیر میافتد. او تصمیم میگیرد سری به فروشگاه اقلام ممنوعه بزند؛ مغازهای مرموز، پر از کالاهایی که هرکدام کارهای عجیب و غریبی میکنند! خرید و فروش و استفاده از این کالاها غیرقانونی است! مغازهدار، دستگاهی به ادو میدهد تا با آن از مردم، دقیقه بدزدد و روز تولدش را پس بگیرد. آیا ادو به هدفش میرسد؟
لامایونایتد
معرفی کتاب
یازده لاما، خاکسترِ بهترین فوتبالیست تاریخ را میخورند و تبدیل به فوتبالیستهای محشری میشوند! لاما یونایتد با مربیگری پسربچهای یازدهساله، به نام «تیم» و دوست عجیب و غریبش، «قاهره» و پیرمرد اسکاتلندی برنده جام جهانی، وارد مسیر شگفتانگیز بازیهای یک جام میشوند؛ اما چه کسی دوست دارد به تیم لاماهای مشنگ ببازد؟ تیمهای رقیب، تمام تلاششان را میکنند تا راه لامایونایتد را سد کنند. وقتی پای باارزشترین جام فوتبال دنیا در میان باشد، آنوقت فوتبال، بازی خشن و ناجوانمردانهای میشود!
زمانی که همسبیل دالی بودم
معرفی کتاب
دایی «سامان» از سفر اسپانیا برگشته و برای بچهها تیشرتهایی سوغات آورده با نقشهایی عجیب و غریب از چهره یک مرد و یک زن. نقاش این چهرهها سالوادور دالی مشهور است و این نقشها، نقش صورت خودش و زنش گالا. دایی میگوید زمانی با دالی و همسرش دوست بوده است. هنگام تماشای بازی دو تیم مشهور فوتبال اسپانیا، یعنی رئال مادرید و بارسلونا، دایی سامان پرده از راز دیگری برمیدارد! او زمانی به همراه دالی و شاعر معروف اسپانیایی «فدریکو گارسیا لورکا در تیم بارسلونا بازی میکرده است!