...و زمین آرام شد
معرفی کتاب
این فیلمنامه بر اساس یکی از داستانهای مشهور «محمدرضا بایرامی»، با عنوان «گرگها از برف نمیترسند» نوشته شده است. این فیلمنامه، داستان زندگی و ماجراجویی دو نوجوان در منطقه «سبلان» است. آنها به دنبال کشف نادیدههایی از طبیعت زیستی خود، در یک روز زمستانی، به قصد دیدن آبشاری یخزده از روستا خارج میشوند و درست در همان موقع زلزله تمام روستا را با خاک یکسان میکند. حالا این دو نوجوان در مسیر بازگشت، خود را مأمور حفاظت از روستا در برابر هجوم طبیعت میبینند و... .
همبخت
معرفی کتاب
در شهریور ۱۳۲۰ متفقین ایران را اشغال میکنند و شهرهای جنوبی ایران بمباران میشود. در اثر این بمباران، چوپانی جوان و پسربچهای پنج ساله که هر دو «رجب» نام دارند، دست راست خود را از دست میدهند. چوپان بعد از مرگ صاحب گله، راهی روستای دیگری میشود. بعد از دو سال، پسرک باید به مدرسه برود؛ اما آیا او میتواند با یک دست مدرسه برود و درس بخواند؟ داستان با نگرانیهای پدرِ پسرک برای ادامه تحصیل و کار پسرش و ازدواج چوپان جوان ادامه پیدا میکند و... .
زمزمههای چرنوبیل: تاریخ شفاهی
معرفی کتاب
در آوریل 1986، راکتور و ساختمان شماره چهار نیروگاه هستهای «چرنوبیل» که در نزدیکی مرز «بلاروس» قرار دارد، بر اثر انفجار تخریب شد و فاجعه چرنوبیل را به عنوان بزرگترین حادثه صنعتی قرن بیستم رقم زد. در این فاجعه، پنجاه آتشنشان و کارشناس نیروگاه کشته و بیش از پنجاه هزار نفر درگیر بیماری سرطان شدند و جان خود را از دست دادند. این کتاب داستان غمانگیز افرادی را بیان میکند که تحتتاثیر این فاجعه قرار گرفتهاند.
از جناب غول چه خبر؟
معرفی کتاب
این کتاب شامل چند داستان کوتاه و یک داستان نیمهبلند از «تولستوی» است. نام بعضی از این داستانها، «خدا صبر میکند و میبیند»، «سه پرسش»، «شمع»، «عزیز بیجهت» است. نویسنده در این داستانها به مظاهر تمدن و زندگی جدید طغیان میکند و بینش خود را درباره مذهب بیان کرده و زندگی را بر اساس طبیعت ذاتی و ترک تجملات ترسیم میکند. همچنین داستانها، نمایی از تفکر بلند و عمیق نویسنده را به نمایش میگذارد.
فریاد در خاکستر و چند داستان دیگر
معرفی کتاب
این کتاب حاوی نُه داستان کوتاه، با عنوانهای «فریاد در خاکستر»، «خشونت خام»، «کرانههای کبود»، «علمدار»، «بوی شیر» و... است. موضوع این داستانها درباره مذهب، جنگ و اجتماع است. در این داستانها، از ویرانی جنگ، معضلات درمانی در بیمارستانها، عشق و ارادت به امام حسین (ع) و... صحبت میشود. داستان «فریاد در خاکستر» درباره جانبازی به نام «عبدالله» است که در آسایشگاه جانبازان با دوستان همرزمش، خاطراتش را بازسازی میکند و در یکی از همین صحنهها از آسایشگاه میگریزد و... .
تفنگمو زمین نذار...
معرفی کتاب
این کتاب در سه فصل تهیه شده و شامل داستانهای کوتاهی با موضوع دفاع مقدس است. زبان برخی از داستانها طنز است. فصل نخست حول محور مسائلی است که خانوادههای رزمندگان، با آن دست به گریبان هستند. فصل دوم، ماجراهایی را روایت میکند که برای اُسرای جنگی رُخ داده است و فصل سوم درباره عملیات رویداده در خط مقدم است. «سفید و سیاه»، «نفی سبیل»، «دیدهبان»، «قهرمان» و «گاومیش»، نام برخی از این داستانهاست.
آواز، بچه، آتش
معرفی کتاب
این کتاب داستان زندگی «آیتالله دستغیب» است و در دو بخش تهیه شده است. بخش اول از ترور و شهادت آیتالله دستغیب شروع میشود و به تدریج تا سال ۱۳۵۷ به عقب میرود. دفتر دوم درباره شخصی به نام «نادر اتابکی» است که به عنوان یکی از سرکردههای ساواک، به خانه شهید دستغیب نفوذ میکند و گزارشهای خانه را به صورت روزانه و هفتگی به ساواک میدهد.
قنوت آخر
معرفی کتاب
نویسنده داستان پدر و پسری را روایت میکند که رابطهای عاطفی و خاص بینشان برقرار است. جنگ در اوج است و شور عجیبی در کشور بر پاست. با لو رفتن عملیات کربلای چهار توسط ستوان پنجم و آغاز عملیات کربلای پنج همه خانواده هایی که عزیزانشان در جبهه درگیر هستند نگران و مضطرب اوضاع را رصد می کنند."عباس" و" علیرضا" بیش از اینکه پدر و پسر باشند دوست و رفیق بودهاند. علیرضا همیشه کمک کار پدر بوده است. جنگ بین این دو رفیق فاصله انداخته و پدر، با وجود اینکه پسرش از شروع جنگ در جبهه بوده برای علیرضاش بی تاب است. رؤیای شبانه پدر، او را بی تاب تر می کند. بی تابی که مثل خوره به جانش افتاده و فقط می خواهد برای یکبار هم که شده صورت زیبای پسر را ببیند و او را در آغوش کشد .عباس شیراز را به طرف اهواز ترک می کند. جای پسر را بلد نیست و به همین خاطر، ناچار است مقر به مقر و گردان به گردان دنبال دردانه اش بگردد .
بچههای فرات
معرفی کتاب
«علی» تصمیم بزرگی گرفته و همین تصمیم، خواب را از چشمش ربوده است. او با خودش فکر میکند که: «میگویند پسران عرب تا نوجوانی یک مرد کامل میشوند؛ اما با این حال، قلب که دارند، دلشان برای عزیزانشان تنگ میشود... .» پدر علی و دوستانش میخواهند به کاروان «حسینبنعلی (ع)» ملحق شوند و علی تصمیم گرفته است همراه آنان برود؛ حتی اگر پدرش مخالفت کند، او آنها را تعقیب میکند و خودش را به کاروان امام میرساند. این تصمیم بزرگ آرام و قرار را از علی گرفته است؛ چون میداند این سفری است که بازگشت ندارد.
جن شنی و آرزوهای پردردسر
معرفی کتاب
باید مراقب باشید که آرزوی چه چیزی را دارید؛ زیرا ممکن است آرزویتان برآورده شود! در داستان این کتاب، پنج قهرمان کوچک با نامهای «رابرت»، «جین»، «زامیاد»، «آنتیا» و «سیریل»، تصمیم میگیرند زمین را آنقدر بکَنَند که به طرف دیگرش برسند. چالهای که بچهها حفر میکنند، خیلی عمیق نمیشود و آنها به هدفشان نمیرسند؛ اما در عوض یک جن شنی باستانی پیدا میکنند که میتواند هر روز، یکی از آرزوهای آنان را برآورده کند. حالا اگر بچهها مراقب انتخاب آرزوهایشان نباشند، ممکن است حسابی به دردسر بیفتند.