Skip to main content

ارباب‌ها

معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره نظام فئودالی و اربابانی است که برای سود بیشتر، از رعایا کار کشیدند و آزار و اذیت فراوانی را به آنان روا داشتند. ارباب از «مرادعلی» می‌خواهد که خواهرش را به خانه او بفرستد تا در آنجا کار کند. مرادعلی رضایت نمی‌دهد و اعتراض می‌کند. در برابر این اعتراض باران مشت و لگد بر سر و صورتش می‌بارد و در اصطبل زندانی می‌شود. او از اصطبل فرار می‌کند و راهی روستای شریف آباد می‌شود تا... .

درخت دروغ

معرفی کتاب
دختری به نام «فیث» با خانواده و دایی‌اش، با کشتی، در حال سفر به جزیره‌ای دورافتاده هستند. فیث دختری آرام و قابل‌اطمینان است؛ ولی در برابر موقعیت‌های وسوسه‌انگیز نمی‌تواند مقاومت کند، مثل دری که قفل نشده یا پاکتی که نامه‎ای از آن بیرون زده است. پدر فیث، کشیش و طبیعت‌شناس است و همه اعضای خانواده به صداقت او افتخار می‌کنند. فیث پنهانی به صحبت‌های پدر و دایی‌اش گوش می‌دهد و متوجه می‌شود که پدرش به کلاهبرداری و تقلب متهم شده است و سفر ناگهانی آن‌ها به همین علت بوده است.

رویای دویدن

معرفی کتاب
این رمان داستان «جسیکا»، دونده‌ای 16 ساله است که در تصادف، یک پایش را از دست می‎دهد. او دیگر نمی‎تواند بدود و این کابوس رهایش نمی‎کند. پزشکان به او پیشنهاد می‎کنند که از پای مصنوعی استفاده کند؛ اما جسیکا دیگر حتی به راه رفتن هم فکر نمی‎کند. او در نهایت ناامیدی، با «رزا»، دختری که دچار فلج مغزی است، آشنا می‌شود. دوستی رزا با جسیکا به آنان یاد می‎دهد که چطور از فرصت‌های تازه زندگی استفاده کنند و چگونه به زندگی و هستی عشق بورزند.

بی‌صدایی

معرفی کتاب
داستان درباره روستایی است که همه ساکنانش ناشنوا هستند. در این دهکده فقط سه نوع کار وجود دارد. هنرمندی، کار در معدن و کارهای خدماتی. دو خواهر که پدر و مادرشان معدنچی بوده و در جوانی مرده‌اند، اولین افراد خانواده‌شان هستند که به رتبه هنرمندی رسیده‌اند. آن‌ها در حال آموختن نقاشی هستند. قدرت بینایی خواهر کوچک هر روز کمتر می‌شود و خواهر بزرگ‌تر سعی می‌کند این موضوع را مخفی کند؛ زیرا اگر استادان از این موضوع آگاه شوند، او را به معدن می‌فرستند.

عاشقانه‌ای به نازکی تار مو

معرفی کتاب
شاهزاده‌ای به نام «شاون» در کوهستان، دختری را می‌بیند و عاشق او می‌شود. دختر ناپدید می‌شود. شاون نام دختر را آهو می‌گذارد و همه‌جا به دنبال او می‌گردد؛ ولی هیچ نشانی از آهو نمی‌یابد. شاهزاده به شکل چوپانی ساده، هر روز گله گوسفند‌ان را به پای کوه «کله‌قندی» می‌برد تا شاید آهو را ببیند؛ ولی گویی آهو آب شده و به زمین فرو رفته است. سرانجام کار شاون به جنون می‌کشد و... .

سارا و موج‌های عاشق ارس

معرفی کتاب
داستان این کتاب از یکی از فولکلورهای آذربایجان الهام گرفته شده است. «گلناز» و «اصلان‌بیک» هفت سال است که ازدواج کرده‌اند؛ ولی بچه‌ای ندارند. آن‌ها پسری یک ساله را در خانه‌ای که بر سر پدر و مادرش خراب شده، پیدا می‌کنند و نامش را آلاگوز می‌گذارند و به فرزندی قبولش می‌کنند. سرانجام بعد از هفت سال گلناز دختری به دنیا می‌آورد. آلاگوز نام نوزاد را «سارا» می‌گذارد و گلناز آخرین نفس‌هایش را می‌کشد.

درناهای عاشق

معرفی کتاب
این داستان از فولکلورهای ترکمنی الهام گرفته شده است. «آلتین» دخترِ خان است و «آتلی» چوپانی ساده. آن‌ها به دیدن کوچ درناها می‌روند که سواران خان آتلی را دستگیر کرده و نزد خان می‌برند. خان که از عشق آن دو خبر دارد، دستور می‌دهد آتلی را به سیاه‌چال بیندازند؛ ولی در همین موقع صدای درنایی به گوش می‌رسد و همه باور دارند که درناها طرفدار آدم‌های معصوم و بی‌گناه هستند و... .

گرگ‌ها‌ هم عاشق می‌شوند

معرفی کتاب
«گلاویژه» و «شامار» با عشق ازدواج می‌کنند؛ اما بعد از مدتی بدبینی‌های شامار شروع می‌شود و گلاویژه را آزار می‌دهد. سرانجام تحمل گلاویژه تمام می‌شود و تصمیم می‌گیرد به دیدن بزرگ آبادی، «کاک‌پیرزاد»، برود تا او حکم جدایی آن‌ها را صادر کند و کاک‌پیرزاد برای این جدایی شرط عجیب و ترسناکی می‌گذارد.

عاشق‌شدن پری دریایی به روایت آب

معرفی کتاب
این داستان از فولکلورهای جنوب ایران الهام گرفته شده است و «مُندو» قهرمان داستان، با قایقش به دریا رفته است تا مروارید صید کند. دریا خشمگین و توفانی است و مُندو سعی می‌کند خود را نجات دهد؛ ولی موج‌ها هر لحظه بیشتر او را در خود فرو می‌کشند. ناگهان در میان موج‌های بلند، پری دریایی‌ای می‌بیند و سعی می‌کند به او نزدیک شود؛ اما نمی‌تواند. مُندو پس از تلاش زیاد به ساحل پرت می‌شود. او درباره پری دریایی با هیچ‌کس حرف نمی‌زند و روز بعد دوباره راهی دریا می‌شود تا شاید دوباره پری دریایی را ببیند.

نیمه‌شب دریاچه

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستان سفر پسری به نام «سورنا» است که با خانواده‌اش به جزیره قشم می‌رود تا پدربزرگش را ببیند. پدربزرگ سورنا در گروه حمایت از حیوانات و محیط زیست کار می‌کند. در بازرسی‌های انجام شده، آن‌ها متوجه می‌شوند که مسئولان سیرک شهر، با حیوانات بدرفتاری می‌کنند. سورنا و پدربزرگ تصمیم می‌گیرند بچه‌خرسی را که به تازگی مادرش را از دست داده، نجات دهند؛ ولی... .