Skip to main content

قصه‌های چهارفصل: تابستانه

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصه‌های چهار فصل» است و چندین داستان کوتاه دارد. «باغ دنیا»، «آواز آب»، «بوی گل»، «ماع ماع» و «ماهی‌ها»، نام برخی از این داستان‌هاست. داستان «ماع ماع» درباره دختری به نام «روژین» است که زیر درختی نشسته و غرق کتاب خواندن است که گاو بزرگی سر می‌رسد و کتابش را می‌خورد! در داستان «ماهی‌ها» دختر کوچولویی کنار ساحل عروسکش را گم کرده است و از موج‌های دریا سراغ عروسک را می‎گیرد!

قصه‌های چهارفصل: بهارانه

معرفی کتاب
جلد نخست از مجموعه «قصه‌های چهارفصل»، شامل دوازده داستان کوتاه است. در این داستان‌ها با استعاره از فصل بهار، پاره‌ای از تغییرات محیطی و اصول اخلاقی بیان می‌شود. طلوع خورشید در فصل بهار که نماد مهربانی و تلاش است، شادی کردن، کمک به دیگران، مرگ زمستان و آمدن بهار، تمثیلی از قیامت و آزادی و... از مفاهیم موضوعی داستان‌هاست. «عمونوروز»، «بوی خورشید»، «ننه سرما و عمونوروز»، «کواک کواک» و «دارام و دوروم» نام برخی از این داستان‌هاست.

زنبوری که حرف می‌زد: دنیای شگفت‌انگیز بل و زنبور

معرفی کتاب
«بل» دختری فرانسوی است که اغلب برای تعطیلات به دهکده پدربزرگ و مادربزرگش می‌رود. این‌بار او بسیار مشتاق است؛ چراکه می‌تواند با دوچرخه جدیدش در اطراف دهکده تفریح کند؛ اما هنگامی که سوار بر دوچرخه دور و بر دهکده می‎گردد، زمین می‌خورد و متوجه می‌شود که گم شده است. بل با زنبور سخنگو روبه‌رو می‌شود! آن‌ها با هم همراه می‌شوند و ماجراهای جالبی را به وجود می‌آورند.

عیدت مبارک، تربچه!

معرفی کتاب
چند روز به کریسمس مانده است. «اشتیگ» که مادرش او را تربچه صدا می‌کند، دو آرزو دارد. او دلش یک دوچرخه می‌خواهد و دوست دارد با پدرش آشنا شود؛ ولی مادرش پول کافی برای خرید دوچرخه ندارد و نمی‌خواهد اشتیگ با پدرش آشنا شود. در دهکده مرد مکانیکی به نام «کارل» هست و مردم شایعه کرده‌اند که می‌تواند مرغ‌ها را به خواب مصنوعی ببرد. اگر این‌طور باشد، پس شاید بتواند مادرها را هم به خواب مصنوعی ببرد و... .

زاک خیرخواه

معرفی کتاب
«هانا» خواهر «زاک»، تصمیم گرفته است در طول روز، چند کار خوب انجام بدهد. زاک هم دوست دارد مانند هانا این کار را انجام دهد؛ اما هر بار مشکلی به وجود می‌آید. زاک برای شروع، بشقابی شیرینی‌ برای دوستش، «احمد» می‌برد؛ اما آن‌قدر سریع راه می‌رود که تعادلش را از دست می‌دهد... و شیرینی‌ها روی زمین پخش می‌شوند. زاک خیلی ناراحت است؛ ولی مادرش او را با بیان یک حقیقت دینی، خوش‌حال می‌کند.

جودی و فهرست آرزوها

معرفی کتاب
این کتاب جلد دوازدهم از مجموعه «جودی دمدمی و دوستان» است. «جودی» در کیف مادربزرگ، دنبال کارت‌های مخصوص ماهیگیری می‌گردد که تکه‌ای کاغذ پیدا می‎کند. روی آن کاغذ نوشته شده است: «فهرست پیمانه‌ای»! جودی ملکه نوشتن فهرست است، او فهرستی از لقب‌هایی که به برادرش داده است و فهرستی از هدایای مورد علاقه‌اش دارد؛ اما فهرست پیمانه‌ای با آن‌ها فرق دارد؛ چراکه در آن کارهای عجیب و غریبی نوشته شده است؛ مثلاً سوار فیل شوم، توی یک قلعه بخوابم و... . جودی سراغ مادربزرگ می‌رود تا از موضوع این فهرست سر دربیاورد.

استینک و حمله کپک غولی

معرفی کتاب
بعد از دیدن فیلمِ «کپک غولی»، استینک، خواب یک چیز لزجِ بزرگِ گرد و قلنبه را می‎بیند. او سعی می‎کند آن را از ذهنش پاک کند؛ اما حتی صبحانه‌اش شبیه حمله کپک غولی شده است. کلاس امروز علوم، درباره «کپک لجنو» است و قرار است استینک این کپک را در اتاقش پرورش دهد. او حتی برای کپک اسم هم می‌گذارد؛ آیا ممکن است این کپک، مثل کپک غولی بشود؟

استینک و یک شب خوابیدن کنار کوسه‌ها

معرفی کتاب
پدر و مادر «استینک»، برنده یک شب خوابیدن در آکواریم شده‎اند و حالا معلوم نیست این شب معرکه‌ترین خاطره استینک می‌شود یا عذاب‌آورترین شکنجه‌اش... . استینک عاشق کوسه‌هاست؛ اما آیا می‎تواند در همان اتاقی بخوابد که کوسه‌ها در آن شنا می‌کنند؟ او دیوانه چیزهای ترسناک و هیولاست؛ ولی شاید لازم نباشد به یک ماهی مرکب خون‌آشام این قدر نزدیک شود!

استینک و قورباغه عجیب و غریب

معرفی کتاب
«جودی» مثل یک کوسه نقره‌ای شنا می‌کند؛ اما «استینک» به خوبی او نمی‌تواند شنا کند و نفسش را زیر آب نگه دارد... . استینک بچه قورباغه‎ سه پایی پیدا می‎کند و بعد از آن حس قورباغه‌ای در او گُل می‎کند. او کشمش‌هایی می‌خورد که مثل مگس هستند و با کرم‌ها بازی می‌کند. آیا استینک می‌تواند به پسر قورباغه‌ای معرکه تبدیل شود؟

استینک و راه‌پیمایی شبانه زامبی‌ها

معرفی کتاب
چند روز بیشتر به انتشار جلد پنجم کتاب «کابوس در خیابان زامبی» نمانده است. کتاب که چاپ شود، «استینک» اولین نفر در صف است تا هر چه زودتر کتاب را بخرد و به راه‌پیمایی شبانه زامبی‌ها برود. استینک و دوستانش لباس زامبی درست می‌کنند و می‎خواهند رکورد یک میلیون دقیقه مطالعه را به دست آورند؛ اما استینک حرف‌هایی درباره زنده بودن زامبی‌ها شنیده است؛ یعنی ممکن است سر و کله آن‌ها پیدا شود؟