قصه بازرگان و طوطی
معرفی کتاب
بازرگانی که طوطی خوشآوازی در قفس دارد، تصمیم میگیرد به هندوستان سفر کند. طوطی از بازرگان میخواهد که پیامش را به طوطیهای آزاد هند برساند و جواب آنها را برایش بیاورد. وقتی بازرگان پیام طوطیاش را به طوطیهای آزاد میدهد، یکی از آنها از بالای درخت به زمین میافتد و میمیرد. بازرگان اندوهگین از کاری که کرده است، به سرزمینش بازمیگردد و ماجرا را برای طوطیخود بازگو میکند. ناگهان اتفاقی میافتد که باعث تعجب بسیار زیاد بازرگان میشود.
مار در خانه موش
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. در این داستان، قصه موشی روایت میشود که در باغ سرسبز و زیبایی لانه دارد و به راحتی زندگی میکند؛ اما مار بزرگی لانه او را تصرف میکند. موش که نمیخواهد زیر بار زور برود، نزد مادرش میرود و از او راهنمایی میخواهد. مادر موش به او میگوید بهترین کار این است که جای دیگری لانه بسازد؛ چون حریف مار نمیشود؛ اما موش که هر طور شده میخواهد لانهاش را پس بگیرد، با نقشه زیرکانهای باغبان را به جان مار میاندازد و به لانهاش باز میگردد.
دوستی دیو و جهانگرد
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. جهانگردی که همه دنیا را گشته است، در نزدیکی روستایی به چاهی میرسد و میبیند بچهها به طرف دیوی که در چاه افتاده است، سنگ میاندازند. جهانگرد دیو را از چاه بیرون میآورد و دیو قول میدهد که این محبت او را جبران کند. بعد از مدتها، جهانگرد به شهری میرود که دوستش را ببیند؛ اما مردم شهر که رسم عجیبی دارند، او را دستگیر میکنند تا قربانی شود. جهانگرد در زندان به یاد دیو میافتد و نام او را به زبان میآورد. در همان لحظه دیو ظاهر میشود و قول میدهد که او را نجات دهد.
شاهزاده و درخت معجزهگر
معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد هشتم از مجموعه «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. در این قسمت، داستان پادشاهی روایت میشود که قبل از مرگ به برادرش وصیت میکند قدرت را در دست گیرد و تا وقتی که پسرش بزرگ شود، مراقب او باشد؛ سپس پسرش جانشین او شود. بعد از سالها، پسرک به نوجوانی برومند تبدیل میشود؛ اما برادر پادشاه که نمیتواند دست از قدرت بردارد، تصمیم میگیرد برادرزادهاش را از بین ببرد و... .
آهوی اسیر
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «قصههای تصویری از مرزباننامه» است و داستان آهوی زیبایی را روایت میکند که در دام میافتد. آهو از موشی که از آنجا رد میشود، خواهش میکند که بندها را پاره کند و او را نجات دهد؛ ولی موش هیچ توجهی به آهو نمیکند. التماسهای آهو هم فایدهای ندارد. موش نمیخواهد با این کار به دست شکارچی بیفتد. در همین موقع عقابی از آسمان فرود میآید و به سرعت برق، موش را به چنگال میگیرد و... . شکارچی میآید و با دیدن زیبایی آهو دلش نمیآید او را بکشد. تصمیم میگیرد آهو را در بازار بفروشد و... .
یکپند و سهپند
معرفی کتاب
این کتاب جلد چهارم از مجموعه «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. در این قسمت، داستان شغالی روایت میشود که باغبان هنگام خوردن انگورهای باغ او را میبیند و حسابی کتکش میزند. شغال فرار میکند و نزد دوست قدیمیاش، گرگ، میرود و... . شغال میخواهد خری را فریب دهد و به نزد گرگ بیاورد تا گرگ او را شکار کند و... . خر بیچاره که از کار زیاد خسته است، فریب شغال را میخورد و با او همراه میشود؛ اما بین راه متوجه اشتباهش میشود و در صدد جبران آن برمیآید. او به شغال میگوید باید بازگردد و پندنامه پدرش را بردارد.
بزغاله آوازهخوان
معرفی کتاب
این کتاب جلد پنجم از مجموعه کتابهای «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. روزی بزغالهای از گله جدا میشود و راهش را گم میکند. بزغاله با گرگی روبهرو میشود و همین که گرگ میخواهد به او حمله کند، فکری به ذهنش میرسد تا خود را نجات دهد. بزغاله میگوید چوپان او را فرستاده تا گرگ او را بخورد؛ اما او میخواهد که پیش از خوردن، برایت آواز بخوانم. گرگ فریب بزغاله را میخورد و قبول میکند؛ سپس ... .
موش و دوستان دروغکی
معرفی کتاب
این کتاب جلد چهارم از مجموعه «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. پیرمرد کشاورز، هنگام مرگ تمام داراییاش را به تنها پسرش میبخشد و از او میخواهد این ثروت را هدر ندهد. جوان با دوستان ناباب رفاقت میکند، دوستانی که او را فقط به خاطر پولش میخواهند. مادرش مرتب او را نصیحت میکند و جوان برای امتحان کردن دوستانش، دروغ بزرگی میگوید و صمیمیترین آنها به راحتی حرف او را باور میکند. مدتها میگذرد و جوان تمام دارایی خود را از دست میدهد. روزی که جوان برای دوستانش از بیپولی و گرفتاریاش حرف میزند... .
خروس دنیادیده
معرفی کتاب
این کتاب جلد سوم از مجموعه کتابهای «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. روزی خروس پرطلایی که بسیار زیرک و دنیادیده است، به باغ میرود و از دیدن آن همه زیبایی به هیجان میآید و شروع به آواز خواندن میکند. صدای زیبای خروس به گوش روباهی میرسد که از گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده است. روباه برای شکار خروس نقشهای میکشد و به او نزدیک میشود. خروس که حواسش به روباه است، روی درختی میپرد و به خواندن ادامه میدهد. روباه میگوید پادشاه فرمان جدیدی صادر کرده است که طبق آن هیچکس نباید به دیگری ظلم کند و همه باید با هم مهربان باشند و... . آیا خروس فریب حرفهای روباه را میخورد و شکار او میشود؟
گربه و اسب و سوارکار
معرفی کتاب
این کتاب جلد دوم از مجموعه کتابهای «قصههای تصویری از مرزباننامه» است. شکارچی جوانی که اسبی تندپا و سگی شکاری دارد، هر روز به همراه سگش، به شکار میرود. یک روز او گربهاش را میبیند که گنجشکی را شکار کرده است. او خیلی خوشحال میشود که گربهاش هم مانند خودش شکارچی است. بنابراین، تصمیم میگیرد روز بعد گربهاش را برای شکار همراه خود ببرد. شکارچی با خود فکر میکند که با حضور گربه دیگر نیازی به سگ نیست و... . وقتی شکارچی کبکی را میبیند، گربه را روی کبک میاندازد؛ ولی اتفاقی رخ میدهد که او متوجه اشتباهش میشود.