Skip to main content

دو آفتابه طلا

معرفی کتاب
مرد جوانی به نام «سهراب»، بیست‌هزار دینار را در دو آفتابه طلا، نزد قاضی شهر، به امانت می‎گذارد؛ زیرا قصدِ سفر حج دارد و نمی‌خواهد تمام دارایی‌اش را همراه ببرد. سهراب بعد از سفر حج، به جنگجویان اسلام می‌پیوندد و بعد از چندسال به شهرش و نزد قاضی بازمی‌گردد و پولش را طلب می‌کند؛ اما قاضی جوابی به او نمی‌دهد و وقتی اصرار سهراب را می‌بیند، جوان را تهدید می‌کند که او را به دیوانه‌خانه می‌فرستد. یکی از مأموران پادشاه «عضدالدوله»، این خبر را به او می‎رساند و پادشاه به فکر می‎رود تا چاره‌ای پیدا کند. پادشاه به دنبال قاضی می‌فرستد و به او می‎گوید که قصد دارد مقداری طلا و جواهر نزد او به امانت بگذارد و... .

خر دانا

معرفی کتاب
پادشاه «انوشیروان» فرمان می‌دهد زنجیر بلندی بسازند و زنگ‌هایی به آن آویزان کنند، آن‌چنان که حتی دست بچه‌ها هم به آن برسد تا هرکسی مشکلی دارد، زنجیرها را بکشد و زنگ‌ها به صدا دربیاید و صدایش به گوش انوشیروان برسد. روزی صدای زنگ‌ها بلند می‌شود. نگهبان‌ها خر پیر و بیماری را می‌بینند که پشتش را به زنجیرها می‌مالد. به فرمان پادشاه، نگهبانان خر را در بازار می‌چرخانند تا از حال و روزش باخبر شوند. آن‌ها متوجه می‌شوند که خر متعلق به «گودرز رخت‌شوی» است. او بیست‌سال از حیوان بیچاره کار کشیده و حالا که حیوان پیر و ناتوان شده، به اصطلاح او را آزاد کرده و خر پیر آواره شده است. انوشیروان دستور می‌دهد که... .

خاله اناری

معرفی کتاب
حاکم آذربایجان که همه به او «سپهسالار» می‎گویند، تصمیم می‎گیرد در حوالی شهر، خانه بزرگی برای خودش بسازد. در همان مکانی که او قصد ساختن خانه دارد، پیرزنی زندگی می‎کند که همه «خاله‌اناری» صدایش می‌کنند؛ چراکه باغ انار کوچکی دارد و کارگرهایی که با کارکردن در این باغ زندگیشان را می‎گذرانند. سپهسالار از پیرزن می‎خواهد که باغش را به او بفروشد؛ اما پیرزن نمی‌پذیرد. سپهسالار زمین را به زور از او می‎گیرد و هیچ پولی به پیرزن نمی‎دهد. خاله‎اناری سعی می‎کند هر طور شده حقش را بگیرد؛ اما بی‌نتیجه است. سرانجام نزد پادشاه، «انوشیروان»، می‎رود و... .

شاه و چوپان

معرفی کتاب
«بهرام گور» وزیری به نام «راست روشن» دارد که کاملاً مورد اعتمادش است. بهرام با خیال راحت مشغول خوش‌‌گذرانی است و کشور را به وزیرش سپرده است. غافل از اینکه راست روشن به مردم ظلم می‌کند و تا می‌تواند زور می‌گوید. روزی بهرام متوجه می‌شود که دشمن خیال حمله به سرزمینش را دارد. او برای سر و سامان دادن به لشکر، به خزانه می‌رود؛ ولی در کمال تعجب، آنجا را خالی می‎بیند. علت را جویا می‌شود؛ ولی هیچ‌کس جرئت ندارد درباره وزیر حرفی بزند. بهرام غرق در فکر به تنهایی به صحرا می‌رود و کنار خیمه‌ای که گوسفندان در حال چرا هستند، سگی را می‎بیند که به دار زده شده است و... .

تام سایر

معرفی کتاب
«تام» پسری یتیم است که با عمه و بچه‌هایش زندگی می‌کند. او ماجراجو و خیال‌پرداز است و بازیگوشی‌هایش دیگران را به دردسر می‌اندازد. شبی که تام با دوستش، «هاکلبری فین»، بیرون می‌روند، شاهد قتلی می‌شوند و درحالی‌که ترسیده‌اند، تصمیم می‌گیرند این موضوع را به هیچ‌کس نگویند. شخص بی‌گناهی به قتل متهم شده و دستگیر می‌شود. تام تمام شجاعتش را جمع می‌کند و در دادگاه حاضر می‌شود و شهادت می‌دهد. شخص بی‌گناه آزاد می‌شود؛ اما ماجرا همچنان ادامه دارد.

شاهزاده و گدا

معرفی کتاب
در شهر «لندن»، در یک روز، دو پسر به دنیا می‌آیند. یکی در خانواده‎ای فقیر و دیگری در خانواده سلطنتی. سال‌ها بعد، این دو یکدیگر را می‌بینند و متوجه شباهت بی‌نظیرشان می‌شوند. آن‌ها لباس‌هایشان را عوض کرده و جایشان را با هم عوض می‌کنند. پسرک فقیر به جای شاهزاده و شاهزاده در خانه پسر فقیر. این جابه‌جایی سرآغاز ماجراهای بسیاری است و تجارب جدیدی را برای آن‌ها به همراه دارد.

زنان کوچک

معرفی کتاب
این داستان درباره زندگی چهار خواهر به نام‌های «مگی»، «کتی»، «بتی» و «سارا» است که با الهام از زندگی واقعی نویسنده با سه خواهرش نوشته شده است. این خانواده پیش از این ثروتمند بوده‌اند؛ اما اکنون وضعیت خوبی ندارند. پدرشان در جنگ است و آن‌ها مجبورند زندگی خود را اداره کنند و علاوه‌بر آن، به مردم محتاج نیز کمک کنند. آن‌ها زندگی سختی دارند؛ ولی از یکدیگر حمایت می‌کنند و ماجراهای جالبی برایشان پیش می‌آید.

بی‌خانمان

معرفی کتاب
«رمی» پسربچه‌ای یتیم است که نزد مادرخوانده‌ای مهربان بزرگ می‌شود. پدرخوانده رمی، او را در هشت سالگی به نوازنده‌ای خیابانی به نام «ویتالی» می‌فروشد. همراه شدن رمی با این نوازنده، آغاز ماجراهای زیادی برای رمی است. رمی در این سفرها با اتفاقات و سختی‌های مختلفی دست و پنچه نرم می‌کند، دوستان جدیدی پیدا می‌کند و بعضی از عزیزانش را از دست می‌دهد و درنهایت جایگاه اصلی خود را بازمی‌یابد.

رابینسون کروزو

معرفی کتاب
قهرمان داستان جوانی به نام «رابینسون» است. پدرش امکانات تحصیلی و رفاهی او را فراهم کرده است و آرزو دارد پسرش در رشته حقوق درس بخواند؛ اما رابینسون جز رفتن به دریا فکری ندارد. علاقه او به دریانوردی به قدری زیاد است که باعث می‌شود با پدرش مخالفت کند و به التماس‌‌های و گریه‌های مادرش توجهی نداشته باشد. سرانجام روزی باخبر می‌شود که یکی از دوستانش راهی سفر با کشتی است و رابینسون بی‌خبر و بدون کلمه‌ای حرف، سوار کشتی می‌شود و آن‌ها را ترک می‌کند.

سفر به مرکز زمین

معرفی کتاب
داستان این رمان درباره پروفسور آلمانی به نام «هاردویگ» است. او معتقد است که برخی دالان‌های گدازه به سمت مرکز زمین می‌روند. او به همراه برادرزاده‌اش، «اکسل» و «هانس» که راهنمای آن‌هاست، از آتشفشانی در «ایسلند» پایین می‌روند و با ماجراهای متعددی، مانند حیوانات ماقبل تاریخ و خطرهای طبیعی مواجه می‌شوند تا اینکه درنهایت در شهری در جنوب «ایتالیا» دوباره به سطح زمین بازمی‌گردند.