دری با نور نارنجی
معرفی کتاب
در مدرسه شاگرد خیلی زرنگی نبود، کلاس دوم را دوبار خوانده بود. در ورزش هم خوب نبود و همیشه آخریننفری بود که انتخاب میشد؛ اما از روزی که کلاس ششمیها دعوتش کردند سرِ میزشان بنشیند، همهچیز تغییر کرد. از آن روز عجیبترین ماجراهای زندگیاش شروع شد؛ از نجاتِ جانِ دختری که فکر میکرد شاهدخت است تا کلی دردسر با میمون عصبانی و دایناسور گرسنه و آدمفضاییها!
راه نرفته
معرفی کتاب
«کلر» علاوهبر اینکه باید اعتیاد برادرش را بپذیرد، ناچار است فکری هم برای مشکلات مالی خانوادهاش بکند تا بتواند اسبهایش را نگه دارد. او نمیتواند زندگی بدون این دو اسب را تصور کند. با پیوستن به حلقههای گفتوگو، راههای مقابله با اضطراب را میآموزد و پی میبرد که برادرش مقصر اصلی اعتیاد خودش است. کلر هم باید تصمیم خودش را بگیرد و مسیرش را انتخاب کند.
زنده باد حسودها، بدجنسها و بیمعرفتها
معرفی کتاب
آدم لازم دارد بعضی چیزها را در این دنیا زودتر بفهمد. مثلاً چه خوب اگر مطلع شود حسادت، همیشه هم چیز زشت و ضایعی نیست یا آنقدرها که میگویند واقعاً هم بد نیست و گاهی باید بگذاریم حسادت هم مثل مهربانی از وجومان بیرون بزند؛ البته... . خب این چیزها را اگر کسی زودتر به ما بگوید، زندگیمان قشنگتر نمیشود؟ میشود! جای اینکه بیافتیم به جان خودمان و دیگران، خیلیچیزها را زودتر میفهمیم و میپذیریم. این کتاب دربارۀ همین ماجراهایی است که آدم در ده دوازدهسالگی بفهمد بهتر است تا نود سالگی!
کابوسهای خندهدار
معرفی کتاب
این کتاب، ماجرای شکلگیری گروه تقلیدچی «حبیبسلمونی» را از زبان پسر نوجوانِ او، «عطا»، تعریف میکند. زمان وقوع داستان برمیگردد به دوران قاجار و قحطی بزرگ در ایران. عطا، پدر و مادر، خواهرها و دامادشان دستۀ سیاهبازی دارند و با هم نمایش اجرا میکنند. روزی، مردی ناشناس آنها را بهازای غذا استخدام میکند تا چندشبی در عمارتی، در شهریار تیارت داشته باشند؛ اما... .
بزرگ شدی ریزهمیزه
معرفی کتاب
«سپهر» پسر زرنگ و باهوشی است؛ پسربچهای کلاس دومی با نمرههایی عالی. ماجرا در روزهای نزدیک به انقلاب اسلامی رخ میدهد و از کودکانی روایت میکند که در تاریخ انقلاب اسلامی نقشی به عهده داشتهاند و بخشی از تاریخ را رقم زدهاند. سپهر تلاش میکند تا همراه بزرگترها برای نابودی ظلم کاری انجام دهد. این کتاب با استفاده از ضربالمثلهای شیرین فارسی، مفاهیم خداشناسی و سبک زندگی اسلامی را به نوجوانان آموزش میدهد.
روباهی به نام پکس
معرفی کتاب
«پیتر» بچهروباه یتیمی را نجات میدهد و از او مانند یک حیوان خانگی نگهداری میکند. پیتر که مادرش را از دست داده است، به بچهروباه دل میبندد. با گذشت زمان، دوستی پیتر و بچهروباه عمیق میشود تا اینکه پدر پیتر مجبور میشود به جنگ برود و چون پیتر باید نزد پدربزرگش برود، پدر او را وادار میکند که پَکس را در بیابان رها کند... . پیتر برای یافتن پَکس، خانۀ پدربزرگش را ترک میکند و با دلی غمگین ولی امیدوار، راهی سفری طولانی میشود.
قلب زیبای بابور
معرفی کتاب
این داستان درباره مرد سیاهپوست و فقیری به نام «کمور» است که عاشق دختر ثروتمندترین مرد بندر «شناس» میشود. پدر دختر با ازدواج آنها مخالف است؛ اما دختر که «حزبا» نام دارد به کمور علاقهمند است. آنها شبانه از بندر شناس به بندر ملو میگریزند. پدر دختر وقتی از ماجرا آگاه میشود، اهالی بندر ملو را که زندگی آنها وابسته به بندر شناس است، تحریم میکند و این تحریم در صورت آوردن مرواریدی به نام حزبا به پایان میرسد. کهور که اینک صاحب دختر و پسری است، به قصد یافتن مروارید حزبا راهی دریا میشود؛ اما... .
بچههای راهآهن
معرفی کتاب
«روبرتا»، «پیتر» و «فیلیس» مجبورند به همراه مادر، خانهشان را ترک کنند و در خانهای کوچک نزدیک راهآهن زندگی کنند؛ چون اتفاق ناخوشایندی برای پدر رخ داده است. مادر ترجیح میدهد که بچهها چیزی از ماجرا ندانند؛ اما بچهها پس از اتفاقات مختلف از این راز باخبر میشوند و... . این داستان، کشمکش این بچهها با مشکلاتی است که ناگهان زندگی آنها را دگرگون میکند.