پری کوچولو
معرفی کتاب
این کتاب حاوی شش نیایش کودکانه است. کودک از اینکه پدر مهربانی دارد، خوشحال است و خدا را شکر میکند. کودک از بازی با گنجشکها لذت میبرد و خدا را سپاس میگوید که آنها را آفریده است. کودک از اینکه مادربزرگ دوستش دارد، از اینکه مادر برایش عروسکی تازه میخرد، از صدای باران که همچون لالایی او را به خواب میبرد و... از خدای بزرگ تشکر میکند.
برای دوستم
معرفی کتاب
این کتاب حاوی نیایشهایی کودکانه است که درباره موضوعهایی مانند صلح، دعوا کردن، فصل بهار، ترس و بیماری است. در بخش «برای دوستم»، کودک دوستش را رنجانده است. او از خدا میخواهد تا بتواند دلِ دوستش را به دست آورد. در بخش صلح، کودک از خدا میخواهد آدمها بتوانند با هم حرف بزنند و هیچ جنگی درنگیرد.
دلم یک جور است
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده نیایشهای کودکانه است، درباره موضوعهایی مانند خشم، غیبت، قضاوت و امیدواری. کودک از خدا میخواهد که هیچگاه با مادروپدرش بلند صحبت نکرده و آنها را ناراحت نکند. کودک از خدا میخواهد که کمکش کند تا درباره دیگران قضاوت نکند. کودک از خدا میخواهد تا غم وغصه را از او دور کند و هرگز امید را از او نگیرد.
خدایا خوشحالم
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی نیایشهای کودکی است که درباره خوشحالیش از موضوعهای مختلف با خدا صحبت کرده و او را شکر میکند. کودک از اینکه با خرده بیسکویتهایش مورچهها را سیر کرده، خوشحال است. او از اینکه خورشید میتابد و لباسهایی را که مادر شسته است، خشک میکند، از اینکه با مترسک مزرعه پدربزرگ بازی کرده و مترسک به او لبخند زده است، از اینکه مردم فیل عروسکیاش را دوست دارند و با او مهربان هستند، خوشحال است و خدا را سپاس میگوید.
برف شادی
معرفی کتاب
کتاب حاضر درباره خانوادهای است که در روزی بهاری از کوهی بالا میروند و به قله میرسند. آنها با خوشحالی مشغول خوردن صبحانه هستند که ناگهان ابرهای خاکستری همهجا را میپوشانند. اعضای خانواده سعی میکنند خود را خیلی سریع به پایین کوه برسانند؛ چون میدانند که طوفان و رعدوبرق در کوهستان خیلی خطرناک است؛ اما آنها جایی برای پناه گرفتن پیدا نمیکنند تا اینکه... .
جشن خرگوشها
معرفی کتاب
در محله خرگوشها جشن بزرگ هویج برپا بود و همه مشغول پایکوبی بودند. خرگوشها خوشحال بالا و پایین میپریدند. ناگهان یکی از خرگوشهایِ مادر متوجه شد که پسرش ناپدید شده است و در همان لحظه، یکی از خرگوشهای پدر هم متوجه نبودِ دخترش شد و همین مسئله باعث شد که جشن آنها تبدیل به بحث و جدل شود! از آن طرف روباه بزرگ، «روپیر» به شدت عصبانی بود و آرام و قرار نداشت. او منتظر وزیرش، «روبیچ»، بود؛ ولی هیچکس خبری از او نداشت!
ماهک و پارچهبافهای کلینجا ملینجا
معرفی کتاب
«ماهک» ملکه آدمفضاییهای پارچهای را از دست غولها نجات میدهد. آنها هم سنگی درخشان به او میدهند و... . در این داستان، عمه ماهک از کشور هند آمده و در بین تکهپارچههای فراوانی که به عنوان هدیه برای او آورده است، یک آدمک پارچهای کوچک هم است؛ اما عمه با دیدن آدمک، فوراً آن را از دست ماهک میگیرد و میگوید آدمک دیگری برای او میخرد! چرا عمه آن را بین کادوها به ماهک میدهد و چرا سریع آن را پس میگیرد؟ راز آن آدمک چیست؟
خاطرات یک مداد
معرفی کتاب
مداد خیلی خوشحال است؛ چون میتواند روی میز قِل بخورد؛ اما ناگهان از روی میز میافتد و نوکش میشکند. او با تراش آشنا میشود و او نوک مداد را میتراشد. پاککن تمام خطهایی که مداد روی کاغذ کشیده است، پاک میکند. مداد و خطکش باهم نقاشی میکشند؛ اما دعوایشان میشود! مداد گم میشود و گریه میکند و... .