Skip to main content

خانه‌ام چرا می‌پرد

معرفی کتاب
غول بیابانی گرسنه بود و هرچه گشت، غذایی پیدا نکرد تا اینکه سنگ بزرگی دید و آن را نزد خاله «اَجی‌مَجی» برد و از او خواست تا سنگ را به یک تغار آبگوشت تبدیل کند. سنگ صاف و سیاه و بزرگ بود و خاله خیلی‌وقت بود که دلش یک اسب سیاه می‎خواست. پس چوب‌دستی‌اش را برداشت و سنگ را به اسب سیاهی تبدیل کرد و روی آن پرید و رفت! غول بیابانی ماند و شکمی که از گرسنگی به قار و قورمی کرد. حالا چه اتفاقی قرار است بیفتد؟

چکمه‌هایی به رنگ سنجد

معرفی کتاب
«مجید» و «لعیا» پنج‌ساله هستند و به مدرسه نمی‎روند. در روزی برفی، لعیا و مجید به کوچه می‎آیند تا بازی کنند. لعیا پیشنهاد می‏‌کند که به خانه خاله او بروند. آن‎ها از کوچه‌شان عبور می‏‌کنند و محله «باغ صفا» را پشت سر می‌‏گذارند و به درخت چنار قدیمی می‏‌رسند و... . بچه‎ها از پارک سگ‎ها هم رد می‎شوند، جایی که سگ‎های ولگرد زندگی می‏‌کنند و بالاخره به خانه «خاله اقدس» می‏‌رسند. لعیا وارد خانه می‎شود و مجید در کوچه می‏‌ماند. هوا خیلی سرد است و صدای پارس سگ‎ها می‎آید. چه بر سر مجید می‏‌آید؟

بهترین دوست من

معرفی کتاب
روزی خرگوش تخم‌مرغی پیدا می‌کند و آن را به خانه می‎برد. خرگوش پاپیونی مثل پاپیون خودش برای تخم‌مرغ درست کرده و غذایش را هم با او تقسیم می‎کند و از آن به بعد، آن‌ها همه‌جا با هم هستند و از همه‌چیز با هم لذت می‌برند. خرگوش همیشه مراقب تخم‌مرغ است که نشکند و او را خیلی دوست دارد. روزی مادر تخم‎مرغ او را پیدا می‏‌کند و با خود می‎برد و خرگوش تنها می‌شود. بدون تخم‌مرغ هیچ‌چیز مثل قبل نیست. خرگوش ناراحت و غمگین است تا اینکه... .

دکتر دسوتو

معرفی کتاب
دکتر «دسوتو»، یک موش دندان‌پزشک است و بیمارهای زیادی دارد. حیواناتی مثل موش کور و سنجاب روی صندلی معمولی دندان‌پزشکی می‎نشینند و حیوانات بزرگ‌تر روی زمین و دکتر از نردبان بالا می‎رود و روی دندان آن‌ها کار می‏‌کند. دکتر دسوتو گربه‌ها و حیوانات خطرناک را به هیچ‌وجه قبول نمی‌کند؛ حتی بی‌آزارترین آن‌ها را. روزی روباه خوش‌لباسی به مطب می‌آید که از درد اشک می‎ریزد. دکتر اول او را نمی‎پذیرد؛ اما وقتی ناله روباه را می‎بیند، او را قبول می‏‌کند و دل به دریا می‎زند... .

رویای بزرگ ماریو

معرفی کتاب
«ماریو» ده سال دارد و عاشق فوتبال است. او مدت‌هاست که در باشگاه تمرین می‏‌کند و آرزویش این است که روزی یک فوتبالیست حرفه‌ای شود. رؤیای بزرگ ماریو، بازی در تیم ملی کشورش «آلمان» است. دوهفته دیگر قرار است تیم ماریو در مسابقه‎ای که فدراسیون فوتبال آلمان برای کشف استعداد بچه‎ها ترتیب داده‎اند، بازی کند. ماریو هرروز تمرین می‌‏کند؛ می‎دود؛ شوت می‏‌زند و... . روزی هنگام تمرین، ناگهان یکی از ضربات قوی او از کنترل خارج می‎شود و پنجره خانه‎ای را می‎شکند و... .

فرفری و فرفری و فرفری

معرفی کتاب
«فرفری‌خانم» موهای بسیار بلندی دارد. مادرش روزی چهاربار موهای او را کوتاه می‏‌کند و تازه وقتی پدرش شب به خانه می‎آید، باز هم باید موهای او را کوتاه ‏کند. اگر روزی مادر فراموش کند موهای فرفری را کوتاه کند، خانه از موهای او لبریز می‏‌شود و بعد از پنجره‎ها بیرون می‎رود و تمام خیابان و کوچه ‌ها را پر می‏‌کند؛ حتی از درخت‌ها هم بالا می‎رود و بیچاره کلاغ‌ها که با کلی دردسر باید جوجه‌هایشان پیدا کنند! روزی عمو پیشنهاد می‎کند که روی سر فرفری قارچ بکارند تا او کچلی بگیرد! دخترعمه می‎گوید که بهتر است با لیزر موهایش را بسوزاند! اما فرفری فکر بهتری دارد!

جاده سنگی صلح

معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان کودکی به نام «راما» روایت می‏‌شود که از خانه‌اش و کشورش آواره و مجبور می‌شود با خانواده‌اش به سرزمینی دیگر پناه ببرد. او در سرزمین خود هر روز با صدای خروسشان بیدار می‎شد، درحالی‌که صبحانه آماده بود. پدر راما کشاورزی می‌کرد و پدربزرگش ماهی‌گیری. همه‎چیز برای راما لذت‌بخش و آرام بود؛ تا اینکه جنگ و بمب‌ها زندگی‌‌ آرام او و خانواده‌اش را به هم ریختند و وادار به کوچشان کردند. ‌مردم یکی‌یکی و بعد بیشتر و بیشتر آنجا را ترک کردند. آیا آن‌ها دوباره به سرزمین خود بازمی‌گردند؟ تصاویر آفریده شده از شن‌ها و سنگ‌‌ریزه‌ها تصاویر این کتاب را بسیار متمایز کرده است.

خانه آن‌ها یک خانه شلوغ پلوغ و پرماجراست

معرفی کتاب
پسرک در طبقه اول ساختمان زندگی می‌‏کند و عاشق زرافه‎هاست. اتاق پسرک پر از زرافه است: روی پرده، روتختی، کیف و...‌ روزی که خانه پر از گل و گلاب است، زرافه‌ها گردنشان را دراز می‎کنند و هرجا گلی و برگی می‌بینند، می‎خورند. در طبقه سوم ساختمان، دختری زندگی می‏‌کند که عاشق فیل‌هاست. در خانه او یک فیل است، فیلی که روی فنجان نقش بسته است. روزی فیل کوچولو از روی فنجان بیرون می‎پرد. در طبقه دوم هم، شغال‌هایی که روی جعبه مداد رنگی نشسته‌اند، صدای زرافه‌ها و فیل را می‌شنوند و آن ها هم بیرون می‌آیند....

نبرد بیژن و هومان

معرفی کتاب
جنگ‌های ایران و توران برای انتقام خون سیاوش طولانی شده بود. سرانجام «افراسیاب» سپاه بزرگی تداراک دید تا کیخسرو را غافلگیر کرده و سپاه ایران را نابود کند؛ اما جاسوسان به کیخسرو خبر دادند و... . گودرز که فرماندهی یکی از سپاهیان را به عهده داشت به شهر بلخ رفت و پسرش، «گیو» را به عنوان پیک نزد «پیران» فرستاد و پیشنهاد کرد که «افراسیاب» را رها کند و به ایران پناهنده شود؛ اما پیران پناهندگی به ایران را برای خود ننگ دانست و تصمیم گرفت با سپاه ایران بجنگد. در این جنگ... .

اکوان دیو

معرفی کتاب
گورخر بزرگی پیدا شده است که به اسب‌های کیخسرو، پادشاه ایران، حمله می‏‌کند و آن‌ها را می‎درد. کیخسرو می‌داند که این موجود گورخر نیست؛ چون گورخر آن‌قدر قدرت ندارد که با اسب دربیفتد، بلکه دیوی است که خود را به شکل گورخر درآورده است! پادشاه از رستم می‎خواهد که این موجود را نابود کند. رستم چند روز بین گله‌های اسب می‎گردد؛ اما چیزی پیدا نمی‌‏کند تا اینکه بالاخره موجودی شبیه گورخر با دندان‌های تیز و پاهایی مانند ببر می‎بیند. رستم تلاش می‎کند او را با کمند بگیرد؛ اما موجود ترسناک ناپدید می‎شود... . هنگامی که رستم به خواب می‎رود، دیو خود را به شکل گردباد درمی‎آورد و رستم را از زمین بلند می‌‏کند و... .