Skip to main content

فرانک انیشتین و کیسه نجات‌بخش

معرفی کتاب
این کتاب جلد پنجم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. این داستان علمی درباره پسربچه‎ای نابغه و مخترع است که دو دوست ربات دارد. آن‌ها به کمک هم، کیسه‌ای نجات‎بخش اختراع می‎کنند تا سیاره زمین را از نابودی نجات دهند؛ اما اتفاقی اسرار‎آمیز در منطقه در حال رخ دادن است؛ اتفاقی که حیات همه انسان‌ها را تهدید می‎کند. سرانجام فرانک و دو رباتش می‌فهمند که چه کسی پشت این ماجراست.

فرانک انیشتین و توربو مغز

معرفی کتاب
این داستان علمی، تخیلی و طنز، درباره پسری باهوش به نام «فرانک» و دو ربات او و رقیب بدذات آن‌ها، «تی‌ادیسون» است. فرانک و دوستانش، با هم یک «توربومغز» اختراع کرده‎اند تا بدن انسان را ارتقا دهند و به وسیله آن به یکی از دوستانشان که توپ‌زن بیسبال است کمک کنند تا با قدرت بیشتری بازی کند؛ اما آن‌ها ابتدا باید راهی برای مقابله با ادیسون پیدا کنند تا بتوانند از دنیا محافظت کنند.

فرانک انیشتین و انگشتک برقی

معرفی کتاب
این کتاب، جلد دوم از مجموعه «فرانک انیشتین» است. فرانک پسربچه‌ای دانشمند است که به کمک دو دوستش، که ربات‌هایی با هوش مصنوعی خودساخته هستند، یک انگشت برقی اختراع می‎کند، وسیله‎ای که برای همه شهر انرژی برق بی‌سیم رایگان می‎آورد. «تی‌ادیسون»، رقیب و همکلاسی فرانک است که یک تخته‌اش کم است! اما وقتی با آقای «چیمپ»، یک تیم می‎شوند، نقشه‌های فرانک را خراب می‏‌کنند و... .

نیم‌وجبی‌ها

معرفی کتاب
این کتاب شامل پنج داستان کوتاه با این عنوان‎هاست: «هانیه و کِش نیم‎وجبی»، «موحنایی و پارچه نیم‏‌وجبی»، «دوستان نیم‎وجبی»، «نیم‎وجبی گل‌گلی»و «نیم‎وجبی گل‌گلی». محور اصلی داستان‌ها حجاب است. قهرمان هر پنج داستان، دختر کوچولویی به نام «هانیه» و یک تکه کِش به نام «نیم‌وجبی» است. در داستان اول، نیم‎وجبی از دامن هانیه اضافه آمده است و می‎ترسد که مادر هانیه او را دور بیندازد؛ اما بعد از مدت کوتاهی، مادر هانیه او را به چادر دخترش می‌دوزد تا چادر از سرش نیفتد.

ایگی سزار، پسرک معمار

معرفی کتاب
«ایگی» یک معمار کوچولوست. او از دو سالگی شروع به ساختن می‎کند.نخستین برجی که ایگی می‌سازد با پوشک‌های بدبو و چسب است؛ سپس در حیاط با خاک و گِل، یک مجسمه غول‌پیکر می‌سازد. او صبح تا شب مشغول سلختن است؛ ولی خانم «لی‌لا گریر»، معلم کلاس دوم ایگی، از تمام ساختمان‌ها متنفر است! از نظر او ساختمان‌ها هیچ اهمیتی ندارند، حتی آثار باستانی؛ اما چرا؟ چرا خانم گریر این‌قدر از ساختمان‌ها بی‌زار است؟

رزی گودنس، دخترک مهندس

معرفی کتاب
«رُزی» دوست دارد یک روز مهندس بزرگی شود. خرت و پرت‌های سطل زباله حال همه را به هم می‌زند؛ اما رُزی با دیدن آن‌ها کلی ایده جدید پیدا می‌کند. او شب‌ها تنهایی در اتاقش وسایل فوق‎العاده‎ای اختراع می‌کند؛ اما چون از شکست خوردن می‌ترسد، به هیچ‌کس نشانشان نمی‌دهد تا اینکه روزی سر و کله عمه رُزی پیدا می‌شود. عمه‌خانم به همه آرزوهایش رسیده است به غیر از یکی. رزی به فکر فرو می‌رود، آیا او می‌تواند چیزی بسازد که عمه‌اش را به آرزویش برساند؟

یک داستان محشر

معرفی کتاب
هنگامی‎که «ژوزف» خیلی کوچک بود، پدربزرگش روانداز محشری برای او دوخت و ژوزف از آن سال‌ها استفاده کرد. ژوزف روزبه‌روز بزرگ‌تر شد و روانداز کهنه‌تر تا اینکه روزی مادرش گفت بهتر است آن را دور بیندازد؛ چون خیلی کهنه و پاره بود؛ اما ژوزف روانداز را نزد پدربزرگ برد و پدربزرگ از آن یک کُت محشر دوخت. ژوزف سال‌ها از آن کُت استفاده کرد تا روزی مادر گفت وقت دور انداختن آن است. ژوزف باز هم کُت را نزد پدربزرگ برد و او این‌بار یک جلیقه محشر از آن دوخت و سال‌ها گذشت، جلیقه خیلی پاره و پوسیده شده بود، مادر گفت... .

یکی برای همه همه برای یکی

معرفی کتاب
موش کوچولویی به نام «مکس»با حمایت مادرش، آماده می‎شود تا برای رسیدن به رؤیاهایش به سفر برود. یک پای مکس بسیار بلند است و سبیل‌هایش بسیار کوتاه. مکس با اشتیاق سفرش را آغاز می‌‏کند و در اولین دیدارش، موش کور کوچکی به نام «مولی» را می‌‏بیند و متوجه می‏‌شود که چشمان او بسیار ضعیف است؛ اما بینی قوی‎ای دارد که حتی می‎تواند بفهمد زیر زمین چه خبر است! مکس با مولی دوست می‎شود و با هم به سفر ادامه می‎دهند...

شلی، گوسفند پشمالو

معرفی کتاب
فصل پشم‌چینی است، ولی هنوز نوبت شلی نرسیده. او تا زمانی که پشم‌هایش به اندازه کافی بلند شود، به گشت و گذار می‌رود. در طول سفر همه حیوانات از پشم‌های او تعریف می‌کنند و او بیشتر و بیشتر مغرور می‌شود. در نهایت حرف‌های جغد دانا نظر او را تغییر می‌دهد. در پایان کتاب نیز مراحل تبدیل پشم به کاموا و نخ پشمی برای نونهالان آموزش داده شده است.

هر وقت خوک‌ها پرواز کنند

معرفی کتاب
در چمنزاری نزدیک شهر، گاوی به نام «رالف» زندگی می‌‏کند. روزی رالف از پدرش می‏‌خواهد تا برای او دوچرخه بخرد. پدر رالف به او می‎گوید، هروقت خوک‌ها پرواز کنند، من هم برای تو دوچرخه می‌‏خرم. حالا رالف مصمم است تا برای به دست آوردن دوچرخه کاری کند که خوک‌ها پرواز کنند؛ اما این چطور ممکن است؟