Skip to main content

بشنو و باور نکن

معرفی کتاب
در این کتاب برای آشنایی کودکان و نوجوانان، قصه‌ ضرب‌المثل‌ها آورده شده است. «بمیر و بِدَم»، «دعا کن گندمت آرد شود»، «شتر دیدی، ندیدی»، «آهسته که آسمان نداند» و «بشنو و باور نکن»، از جمله این ضرب‌المثل‌هاست. در ضرب‌المثل «بشنو و باور نکن»، مردی صندوق پر از شیشه‌ای دارد و می‌خواهد آن را از پله‌ها بالا ببرد؛ اما هیچ‌کس کمکش نمی‌کند. سرانجام شخصی قبول می‌کند؛ ولی دستمزد می‌خواهد. صاحب صندوق می‌گوید سه نصیحت به او می‌کند. در مدتی که از پله‌ها بالا می‌روند؛ صاحب صندوق نصیحت‌هایش را می‌گوید. مردی که کمک کرده است، متوجه می‌شود که صاحب صندوق فریبش داده است، بالای پله‌ها صندوق را به پایین پرت می‌کند و... .

هانسل و گرتل

معرفی کتاب
مرد هیزم‌شکن، خیلی فقیر است و بیشتر وقت‌ها نمی‎تواند برای بچه‎هایش، «هانسل» و «گرتل»، غذایی بیاورد. روزی به اصرار زن هیزم‌شکن و نامادری بچه‌ها، مرد بچه‌ها را به جنگل می‎برد و در آنجا رها می‎کند؛ اما هانسل و گرتل که از نقشه آن‌ها باخبر هستند، با زیرکی می‎توانند راه خانه را پیدا کنند و بازگردند. چند روز بعد، مرد و زنش دوباره بچه‎ها را به جنگل می‎برند. این‌بار هم بچه‌ها نقشه‌ای می‎کشند تا بتوانند راه خانه را پیدا کنند؛ اما... .

گربه چکمه‌پوش

معرفی کتاب
بعد از مرگ آسیابان پیر، آسیاب به پسر بزرگ، الاغ به پسر دوم و گربه به پسر سوم می‌رسد. پسر سوم غمگین است؛ چراکه هیچ کاری نمی‌تواند بکند. گربه می‌خواهد به صاحبش کمک کند تا زندگی خوبی داشته باشد. او از صاحبش یک کیسه و یک جفت چکمه می‌خواهد. مرد جوان چیزهایی که گربه خواسته است، فراهم می‌کند. گربه با کیسه خرگوشی می‎گیرد و برای پادشاه می‌برد و می‌گوید که اربابش فرستاده است. روز دیگر دو کبک می‎گیرد و نزد پادشاه می‎برد و باز می‎گوید اربابش فرستاده است. قصد گربه از این کارها چیست و چگونه می‌خواهد زندگی خوبی برای مرد جوان فراهم کند؟

شاهزاده قورباغه

معرفی کتاب
شاهزاده‌خانم هر روز به جنگل می‎رود و با توپ طلایی‎اش بازی می‎کند. روزی توپش داخل چاه می‎افتد و شاهزاده‎خانم از ناراحتی گریه می‎کند. ناگهان از درون چاه صدایی می‎آید. قورباغه‌ای داخل چاه است و... . قورباغه می‎گوید توپ را برای شاهزاده می‎آورد به شرطی که قول بدهد او را دوست داشته باشد، کنار خودش بنشاند، از ظرف خودش به او غذا بدهد و در رختخواب خودش بخواباند. شاهزاده‌خانم قول می‎دهد؛ ولی به محض گرفتن توپ پا به فرار می‎گذارد. روز بعد درحالی‌که شاهزاده‌خانم با پدرش پشت میز غذاخوری نشسته است... .

سیندرلا

معرفی کتاب
«سیندرلا» بعد از مرگ مادرش مجبور می‌شود با نامادری بدجنس و دختران حسودش زندگی کند. آن‌ها لباس‌ها و کفش‌های سیندرلا را می‌پوشند و لباس‌ها و کفش‌های کهنه را به او می‌دهند. سیندرلا همه کارهای خانه را انجام می‌دهد؛ اما حتی نمی‎تواند با بقیه غذا بخورد؛ ولی او همیشه مهربان و نیکوکار است تا اینکه پادشاه جشنی ترتیب می‎دهد و همه دختران را دعوت می‎کند. او می‎خواهد برای پسرش همسری انتخاب کند. نامادری و خواهران بدجنس سیندرلا تمام سعی‌شان را می‎کنند تا او به این مهمانی نرود؛ اما پری مهربان به کمک سیندرلا می‎آید و... .

سه بز و یک غول

معرفی کتاب
سه بُز شجاع و باهوش تصمیم می‌گیرند چمن‌زار جدید و پُرعلفی پیدا کنند. آن‌ها در این راه به رودخانه بزرگی می‌رسند؛ اما زیر پل رودخانه، غول بزرگی زندگی می‌کند. بُز اول درحالی‌که از روی پل رد می‌شود، به غول می‌گوید منتظر بز دوم باشد؛ چون او بزرگ‌تر و چاق‌تر است. بُز دوم هم با همین حرف‌ها از روی پل عبور می‌کند و غول حرف‌های آن‌ها را باور می‌کند. بُز سوم که بزرگ‌تر و قوی‌تر است از راه می‌رسد و... .

دیو و دلبر

معرفی کتاب
بازرگان ثروتمندی که دارایی‌اش را از دست داده است، با سه دخترش در کلبه کوچکی زندگی می‌کند. دو دختر بزرگ‌تر از این وضعیت ناراحت هستند و مرتب غُر می‎زنند؛ اما دختر کوچک که «دلبر» نام دارد، شیر می‌دوشد، نان می‌پزد، خانه را تمیز می‌کند و خوشحال است. روزی بازرگان برای کاری به شهر می‌رود و هنگام بازگشت به خانه، در توفان و برف راهش را گم می‌کند. او به خانه بزرگی می‌رسد و وارد آن می‌شود، کنار آتش خودش را گرم می‌کند و غذای آماده‌ روی میز را می‌خورد؛ اما... .

سفر به آسیا

معرفی کتاب
از هنگامی که «تام» خانه را ترک کرده است تا با دوچرخه دور دنیا سفر کند، زمان زیادی می‌گذرد. او از انگلستان عبور می‌کند و در طول راه چیزهای زیادی یاد می‎گیرد. سفر آفریقا بسیار هیجان‌انگیز است. او از اقیانوس «اطلس» عبور می‌کند و با دوچرخه تا بالای کوه آند پیش می‌رود، در چادر می‌خوابد و ارزن‌ترین غذاها را می‌خورد. او وارد آمریکا می‌شود و «هالیوود» و ستاره‌های سینما را پشت سر می‎گذارد. حالا او به سمت خانه رکاب می‌زند؛ اما قبل از رسیدن به خانواده و تختخواب گرم و نرمش، باید هزاران کیلومتر از کشورهای روسیه، ژاپن، چین و باقی راهِ آسیا و اروپا بگذرد.

سفر به آمریکا

معرفی کتاب
«تام» مدت‌هاست که خانه‌اش را ترک کرده است تا با دوچرخه دور دنیا را بگردد. او از انگلستان تا آفریقای جنوبی را رکاب زده است و حالا برای ادامه سفر باید از اقیانوس «اطلس» بگذرد. تام نمی‌خواهد با هواپیما سفر کند، برای همین پیشنهاد کاپیتان «هوراکس»، برای سفر به آمریکای جنوبی، با کشتی تفریحی را قبول می‌کند. او تا به حال با کشتی سفر نکرده است و حالا می‌تواند چیزهای زیادی یاد بگیرد؛ اما در همان ساعات اول دریا‌زده می‌شود. واقعاً حالت افتضاحی است!

سفر به آفریقا

معرفی کتاب
«تام» پسری خجالتی و ساکت است. او نه خیلی زور دارد و نه خیلی باهوش است. تام یک پسر معمولی است. تنهای آرزوی او این است که جهانگرد شود و همه دنیا را بگردد. تام همیشه در رویای ماجراجویی است؛ اما بچه‌های کلاس به او می‌خندند و فکر می‌کنند این کار غیرممکن است. تام سرانجام تصمیم می‌گیرد و سفرش را با دوچرخه آغاز می‌کند. او لیستی از وسایل مورد نیازش را تهیه می‌کند و سفر به سوی آفریقا شروع می‌شود. تام در طول سفر متوجه می‌شود که این کار آنقدرها هم که فکر می‌کرد، آسان نیست!