رستم کوی فردوسی
معرفی کتاب
این داستان درباره پسربچهای است که عاشق «فردوسی» و «رستم» است. او چند بیت از شاهنامه را درباره رستم میشنود و شیفته آن میشود. پسرک تصمیم میگیرد برای خودش سلاحهای رستم را درست کند. او از سیخ کباب، شمشیر، از دسته جارو و متکا، گُرز، از چوبپرده، نیزه و از سینی، سپر میسازد. حالا به فکر لباس رستم افتاده است؛ اما چگونه این کار را باید انجام دهد؟ و داستان چگونه پایان میگیرد؟
خاطرات نینجا
معرفی کتاب
«جیس کوپر» یازدهساله، عاشق کتابهای کمیک است و با پدرش فیلمهای ترسناک نگاه میکند. داستان از روزی شروع میشود که جیس وارد مدرسه جدیدش میشود. او یک تازهوارد است و نگران بچههای عصبانی مدرسه که به هر تازهواردی زور میگویند؛ اما او متوجه میشود که دختر عمویش، «زویی»، هم در آن مدرسه است. درحالیکه آنها دور زمین ورزش راه میروند، در میان انبوه شاخ و برگها، یک جفت چشم ترسناک میبینند، ترسناکترین چشمهایی که تا به حال دیدهاند! و... .
بدتر، باز هم بدتر، از آن هم بدتر
معرفی کتاب
پرنسس «امپیریا» دوست ندارد پرنسس باشد و از صبح تا شب برای حضور در مهمانی چای پادشاهان آموزش ببیند. او نام خودش را «پولورایزر» گذاشته است و میخواهد یک شوالیه باشد. پرنسس برای شوالیه شدن باید هشت کار خوب و مفید انجام دهد؛ اما تا به حال فقط توانسته جواهرات ملکه «اشمرجرمایستر» را از غول عجیب پس بگیرد. هنوز هفتخوان دیگر مانده است. اینبار او باید جادوگری غریب را شکست دهد و یک آدمربایی را با کمک دوست شوالیهاش خنثی کند. آیا او از عهده این کارها برمیآید؟
حرکتی نابهجا!
معرفی کتاب
پرنسس «امپیریا» حوصله پرنسس بودن را ندارد. او میخواهد یک شوالیه باشد؛ اما شوالیه شدن اصلاً کار راحتی نیست. او باید به هشت نفر کمک کند تا بتواند وارد مدرسه شوالیهها شود. او و دوستانش باید آدمی را پیدا کنند که به کمکشان نیاز داشته باشد؛ اما اینبار کار او و دوستانش سخت است. آنها سر از روستایی درمیآورند که هیچ شیر و پنیر و ماستی در آن باقی نمانده است. «دربیل»، اژدهای عاشق پنیر کبابی، حسابی به پرنسس کمک میکند و... .
پنیر کبابی و اژدهاها
معرفی کتاب
در مدرسه «سلطنتی رفتارهای خانمانه» پرنسس «امپیریا» از سقف آویزان شده بود. او دلش نمیخواست کنار همشاگردیهایش بنشیند و رفتار مناسب در مهمانی چای را یاد بگیرد. فریادهای خانم «فرامپ» هم فایدهای نداشت و پرنسس همچنان به تاپ خوردن ادامه داد تا اینکه... . پرنسس امپیریا اسم خودش را «پولورایزر» گذاشته است. او دلش میخواهد شوالیه باشد و به جای فنجان و چای و بادبزن، شمشیر در دست بگیرد؛ اما شوالیه شدن اصلاً کار راحتی نیست!
25 شغل ماشافیلیپنکو
معرفی کتاب
آقای محترمی که شبیه پروفسورهاست، به مدرسه میآید و از بچهها میخواهد انشایی بنویسند با این موضوع: «اگر من نماینده شورای شهر بودم چه میکردم؟» «ماشا» هر کاری را بیشتر از درس خواندن دوست دارد و انشای او، پروفسور را حیرتزده میکند. ماشا به عنوان نماینده بخش بهسازی شورای شهر، موظف میشود به کارخانهها، مزارع، خیاطخانهها و هر جایی که کار و کاسبی آن کساد شده است، سر بزند و به آنجا سر و سامان بدهد. ماشا نمیتواند یک مسئله ساده ریاضی را حل کند یا یک دیکته بیغلط بنویسد؛ اما در این کار حسابی موفق میشود!
خرتوپرتهای قصر گمشده
معرفی کتاب
۳۱ داستان این کتاب پر از هیجان هستند و برای روز نوشته شدهاند، نه برای شب و خوابیدن. موضوع تمام داستانها درباره قصری ساکت و تاریک است که همه فراموشش کردهاند. قصهها درباره ساکنین این قصر گمشده است. خفاشهایی که در کمد یکی از اتاقها زندگی میکنند، عروسک کوچکی به نام «لیلی»، بخاری نفتی قدیمی، وسایل آشپزخانه، جزیره سوزنی که یک بالشتک نرم و قلمبه است و... . شایان ذکر است که هر داستان برای هر روز از یک ماه نوشته شده است.
سیرک قوطیهای پرنده
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه دوازدهجلدی «قصههای روز» است و شامل ۳۱ داستان کوتاه. تمامی داستانها در سرزمینی خاص رُخ میدهد و شخصیتهای ثابتی دارد. «عرعرخان»، «جیجی جارموش»، «قوقولخان»، «دُم سیاه»، «رادین»، «گلاره» و «قوروغ»، از جمله این شخصیتها هستند. در شهر دوری، مرد خوشبختی زندگی میکند، به نام «عمو یویو». او عموی واقعی هیچکس نیست و همیشه جیب پالتویش پر از شکلات عسلی و آبنباتقیچی است. عصرها تو شهر راه میرود و به بچهها قاقالی میدهد تا اینکه در نیمهشبی تابستانی، مرگ در خانهاش را میزند و ... .
سرزمین خوراکیهای خوشمزه
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده ۳۱ داستان است که برای روز و بیداری نوشته شدهاند. همه داستانها درباره شهر کوچکی به نام «پای سیب» است، شهری با خانههای سفید و کوتاه، با شیروانیهای پرتقالی و گردویی و آلبالویی. در این شهر نقُلی، مادر «فیرینی»، سالهاست که شیرینی میپزد؛ اما او تنهاست و به غیر از مشتریهایش هیچکس را ندارد تا اینکه... . شهردار این شهر یک پیراشکی کرمدار چاق و چله است! کلانترش یک کلم! و هواشناسش آقای ژله!
سیاره شگفتانگیز
معرفی کتاب
این کتاب شامل ۳۱ داستان برای روز است. «اتاقکِ راننده سبیل سفید»، «ململِ پشمالوی سبز»، «سنگریزههای خواب» و «آرزوهای ماهیگیر ماه»، نام برخی از این داستانهاست. تمامی داستانها درباره سیارهای شگفتانگیز و ساکنان آن است. «اتاقک راننده...»، درباره راننده این سیاره است که هرجا دلش بخواهد، سیاره را میبرد. «ململِ پشمالوی...»، داستان دایناسور سبز و پشمالویی است که آزمایشهای دانشمند سیاره را یادداشت میکند و از اختراعهای او عکس میگیرد. «سنگریزههای....»، قصه پوپکی را بازگو میکند که خوابش نمیآید و... .