Skip to main content

قلعه جادوگران چهل‌گیس

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۳۰ داستان است. داستان‌هایی برای روز و بیداری! تمامی داستان‌ها درباره یک قلعه سنگی است که در یک نیمه‌شب سرد پاییزی، خانواده «چنگیسِ چهل‎گیسِ» جادوگر وارد آن می‌شوند. آن‌ها با یک کدوی بزرگ نارنجی آمده‌اند و از آقای «پیاله» که یک جغد است، می‌خواهند در را برایشان باز کند؛ اما آقای پیاله معتقد است که اگر آن‌ها جادوگر هستند، باید خودشان در را باز کنند و... . به این ترتیب، آقای چنگیس همراه خانواده پنج‌نفری خود وارد قلعه می‌شود. او همراه همسرش، «گیسو»، سه دخترش، «فرنگیس»، «شب‎گیس» و «کلاه‎گیس»، مستخدمش، معلم سرخانه بچه‌ها و آشپزش آمده است.

رودخانه‌ سرزمین دور

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی ۳۱ قصه است که برای روز نوشته شده‌اند. داستان‌هایی پرهیجان که برای بیداری‌اند. «نامه‌ای برای لک‌لک‌ها»، «آب آلبالو یا ستاره»، «گروه نجات»، «قلب یخی رودخانه» و «یک دوست نازنین»، نام برخی از این داستان‌هاست. همه داستان‌ها درباره رودخانه‌ای در سرزمینی دور است که کسی نمی‌داند از کدام کوه می‌آید و به کدام دریا می‎ریزد. کنار این رودخانه، روی درختی، دو کرم صورتی زندگی می‌کنند، دو کلاغ که با هم خواهر و برادرند، صدفی با مروارید توی دلش، یک اسب آبی و... . لازم به ذکر است که هر داستان برای یک روز از یک ماه نوشته شده است.

جنگل رازآلود

معرفی کتاب
۳۱ داستان این کتاب درباره جنگل رازآلود است. در این جنگل حیوانات و گیاهان مختلفی زندگی می‎کنند. پشه‌کوچولو برای کاری به جنگل آمده است که با قورباغه، جادوگر جنگل، آشنا می‌شود و... . با اولین باران پاییزی، درخت چنار کنار دریاچه می‎رود، ریشه‌هایش را در آب می‌گذارد و... . شانه‌به‌سر موهای همه را شانه کرده و حالا حوصله‎اش سر رفته است، مادرش او را به سراغ درخت بید می‎فرستد... . شیر همیشه غصه‌دار است و با گیتارش آهنگ‌های غمگین می‌نوازد و... .

کوه تک و چند تا گنده‌بک

معرفی کتاب
این کتاب شامل ۳۰ داستان پرهیجان برای روز و بیداری است. تمامی داستان‌ها درباره کوهی به نام «تک» است، کوهی که دیوها و پری‎ها در آن زندگی می‌کنند، از بچه‌غولی به نام «لولا» که خجالتی است تا «شهرآشوب» که زیباترین غول بیشه پای کوه است. از «شولا» و «مارشولا» که دوقلو هستند تا «اخوان» که می‎ترسد شیشه عمرش بشکند. از خانم «کله‌چین» که یک دیو چاق است و دیو موهای بچه‎مدرسه‎ای است تا دیوی به نام «تمیز‌کن» که از صبح تا شب پشه‌ها، برگ‌هایی را که باد می‎آورد و هر آشغال دیگری را جمع می‎کند.

مدرسه شبانه‌روزی هیچ تا پوچ

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی سی داستان به هم پیوسته برای روز و بیداری است. «نم‌نمه لرزوانی و پرنده نقره‎ای»، «لک‌لکِ برج ساعت»، «فقط برای یک جیب سوراخ»، «نینجا در مدرسه» و «در جست‌وجوی دولپی»، نام برخی از این داستان‌هاست. «اوایل شایع شده بود که مدیر مدرسه، آقای «چشم‌شب»، همه‌جای مدرسه جاسوس دارد که کارهای بچه‌ها را به او گزارش دهند. بچه‌ها فکر می‎کنند او موقع راه رفتن، سرش را می‎چرخاند و همه‌جا را می‌بیند. بعضی‌ها هم می‌گویند کنار سرش چشم دارد! بیشتر بچه‌ها از مدیر می‎ترسند؛ اما هیچ‌کس به اندازه «نم‌نمه لرزوانی» از او نمی‎ترسد.»

آدمی که خرس شد

معرفی کتاب
مردم «بنی‌اسرائیل»، عقیده داشتند که هرکس چهل‌سال عبادت کند، به کسی آزار نرساند و هیچ گناهی مرتکب نشود، خداوند سه آرزوی او را برآورده می‎کند. مردی به نام «یوسف» بعد از چهل‌سال عبادت، می‎خواهد تصمیم بگیرد که چه آرزوهایی بکند. او با همسرش مشورت می‎کند. او به یوسف می‎گوید از خدا بخواه که من زیباترین زن روی زمین باشم. آرزوی یوسف برآورده می‌شود؛ اما بعد از مدتی زن مهربان او به زنی مغرور تبدیل می‎شود که خودش را لایق زندگی با شوهرش نمی‌داند و... . یوسف که صبرش تمام شده است، آرزوی دومش این است که همسرش به خرس تبدیل شود تا دیگر به زیبایی‌اش ننازد و... .

مردان بالای کوه

معرفی کتاب
مأموران «فخرالدوله»، حاکم شهر «ری»، «قزوین» و «همدان»، به او خبر می‌دهند که عده‌ای از مردم، هر روز بالای کوه می‌روند و تا غروب آفتاب آنجا می‌مانند. فخرالدوله دستور می‌دهد که آن‌ها را به حضورش بیاورند. مأموران به سختی از کوه بالا می‎روند و... . عده‌ای که به حضور فخرالدوله رسیده‌اند، بعد از گرفتن امان، می‎گویند که همه هنرمند و دبیر هستند و مدتی است که بیکار شده‌اند. آن‌ها به سلطان «محمود» نامه نوشته‌اند و می‌خواهند به خراسان بروند؛ چراکه شنیده‌اند محمود، پادشاهی دانش‌دوست است و از هنرمندان حمایت می‌کند... .

داروغه و سگ مریض

معرفی کتاب
این داستان درباره داروغه شهر «مرو» است که بسیار بی‌رحم و زورگوست و مردم را از کوچک و بزرگ آزار می‌دهد؛ اما وقتی پیر می‌شود، از همه این کارها دست برمی‎دارد و آدم نیکوکاری می‌شود و به همه کمک می‌کند. او سرانجام تصمیم می‌گیرد به سفر حج برود. وقتی به بغداد می‌رسد، مدتی آنجا سکونت می‌کند. روزی سگی بیمار و گرسنه را می‌بیند، دلش می‌سوزد و هر آنچه از دستش برمی‌آید، برای سگ انجام می‌دهد. کم‌کم حال سگ خوب می‌شود. حالا داروغه باید به سفر ادامه دهد، سگ را به چوپانی می‌سپارد و به حج می‌رود. مدت‌ها بعد از بازگشت داروغه پیر از سفر حج... .

حاکم و زن فقیر

معرفی کتاب
حاکم بزرگی که در مدینه زندگی می‎کند، شب‌ها به طور ناشناس در شهر می‌گردد تا از اوضاع و احوال مردم باخبر شود. شبی با همراهش به خرابه‌ای می‌رسد و می‌بیند زنی که لباس‌های کهنه‌ای به تن دارد، آتش روشن کرده، دیگی روی آن گذاشته است و فرزندانش روی زمین به خواب رفته‌اند. حاکم متوجه می‌شود که شوهر زن مرده است و او و بچه‌هایش دو روز است که چیزی نخورده‌اند و در دیگ روی آتش فقط آب است. حاکم و همراهش به سرعت به خانه حاکم برمی‎گردند، حاکم با دو کیسه بزرگ آرد و روغن و ... به خرابه بازمی‌گردد و زن نمی‌داند که این غریبه کیست. سرانجام... .

دو امیر شهر

معرفی کتاب
خلیفه «مأمون» دو امیر نگهبان دارد، به نام‌های «امیر شداد» و «امیر جبار». کار این دو نفر پیدا کردن مجرمان و مجازات آن‌هاست؛ اما مردم شهر درباره امیر جبار حرف‌های خوبی می‌زنند و از او نمی‌ترسند؛ درحالی‌که از امیر شداد به شدت می‌ترسند و حرف‌های بدی درباره او می‌زنند. مأمون از مشاورش می‌خواهد علت را کشف کند. مشاور خلیفه، مردی مورد اعتماد را در دو روز مختلف به خانه‌های این دو می‌فرستد و به او سفارش می‎کند هرچه می‌بیند و هرچه می‌شنود، برای او بازگو کند؛ سپس... .