کیخسرو دیوانه
معرفی کتاب
«کیخسرو» بعد از مرگ پدرش، «سیاووش»، به دنیا میآید و «پیران»، وزیر «افراسیاب»، برای اینکه افراسیاب نوزاد را از بین نبرد، او را به بیابان میبرد و دست چوپانی میسپارد و سفارش میکند که هیچکس باخبر نشود که پیران آن نوزاد را به او سپرده است. سالها میگذرد و کیخسرو در دشت و میان گوسفندان بزرگ میشود و هنگامی که هفتساله میشود، پیران او را نزد افراسیاب میبرد و به کیخسرو میگوید که باید خودش را به دیوانگی بزند؛ چون اگر افراسیاب بداند که او با خرد و تیزهوش است، او را میکشد.
دژ جادوان
معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد پنجاه و ششم از مجموعه «داستانهای شاهنامه» است که به دو زبان فارسی ــ انگلیسی ارائه میشود. «کیکاووس»، پادشاه ایران زمین، پیر شده است و میخواهد جانشین مناسبی برای خود انتخاب کند؛ اما میان «فریبرز»، پسرش و «کیخسرو»، نوهاش (فرزند سیاوش) مردد است. او شرط میکند که هر کس بتواند دیوانی را که در کوهستان و در دژ زندگی میکنند، اسیر و زندانی کند و نزد او بیاورد، جانشینش خواهد شد. فریبرز و کیخسرو به جنگ با دیوان میروند.
آرزوی سیاوش
معرفی کتاب
در جلد پنجاه و سوم از مجموعه «داستانهای شاهنامه» که به دو زبان فارسی ــ انگلیسی آورده شده، داستان «سیاوش» روایت میشود. «افراسیاب»، پادشاه توران زمین، میخواهد بداند بزرگترین آرزوی سیاوش، فرزند «کیکاووس»، چیست. سیاوش اجازه میخواهد تا یک شهر بسازد. سیاوش کارش را آغاز میکند. او بیابانی را برمیگزیند و فرمان میدهد رودی را به سوی دشت بیاورند. سیاوش نام رود را جیحون میگذارد و پایین رود را سرزمین ایران و بالای آن را توران زمین مینامد؛ اما حسادتهای «گرسیوز»، برادر افراسیاب، به سیاوش، افراسیاب را به او بدگمان میکند.
شکل کوسه
معرفی کتاب
ماهیهای زیادی در دریا با هم زندگی میکنند و یکدیگر را خیلی دوست دارند؛ اما هشتپای بدجنس، هر روز آنها را اذیت میکند و تعداد زیادی از ماهیها را میخورد. سرانجام کوچکترین ماهی با نقشهای حسابشده، تصمیم میگیرد بقیه ماهیها را نجات دهد. او از ماهیها میخواهد با هم متحد شوند تا بتوانند هشتپا را شکست دهند. ماهی کوچولو به سراغ هشتپا میرود و کاری میکند که هشتپا او را دنبال کند؛ سپس... .
آن دختر پای پنجره
معرفی کتاب
در جلد ۴۵ از مجموعه « داستانهای شاهنامه» داستان ازدواج «رستم» و «تهمینه»، به دو زبان فارسی ـ انگلیسی بازنویسی شده است. راوی داستان «رخش»، اسب رستم، است. رستم پس از جنگهای پی در پی، بسیار خسته است و به شدت احساس تنهایی میکند. رخش و رستم به طرف مرزهای «تورانزمین» حرکت میکنند تا اینکه رستم برای استراحت از رخش پیاده میشود. رخش در جنگل به راه میافتد و از رستم دور میشود و شبهنگام به خواب میرود. او در خواب میبیند که در باغ بزرگی، دختری زیبا از پنجره، نام رستم را صدا میکند. رخش از خواب بیدار میشود و برای پیدا کردن باغ و دختر به راه میافتد.
بازگشت به زمین
معرفی کتاب
این کتاب جلد نهم از مجموعه کتابهای «زاک پسر کهکشان» است. «زاک»، قهرمان داستان، برای اولینبار از زمانی که به سیاره «نبولن» اسبابکشی کرده است، به زمین سفر میکند. او منتظر است تا به قُلدر قدیمی کلاس و دوست جدیدش، «ست استیونز» جاهای جالب شهرشان در زمین را نشان بدهد؛ اما سگ زاک، «لونا»، فرار میکند و گم میشود. حالا پسرها مجبورند دنبال او بگردند.
ربات عجیب
معرفی کتاب
این کتاب جلد هشتم از مجموعه کتابهای «زاک پسر کهکشان» است. در این داستان، «زاک» مشتاق دیدن، «سارا»، ربات خدمتکار خانگی فوقپیشرفتهای است که پدرش آن را اختراع کرده است. در آغاز سارا کارش را عالی انجام میدهد و به همه کمک میکند؛ اما بعد به طرز عجیبی به زاک علاقهمند میشود و دیگر از کنار او تکان نمیخورد. آیا زاک میتواند راهی برای خلاص شدن از این مشکل پیدا کند؟
شهامت دریک
معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه کتابهای «زاک پسر کهکشان» است. این داستان درباره دوست «زاک»، «دریک»، است. او از آب میترسد و شنا بلد نیست! زاک با صبر و حوصله کاری میکند که ترس دریک از آب، از بین برود؛ اما شنا کردن با آببازی فرق دارد. آیا دریک میتواند بر ترسهایش غلبه کند و زاک را در یک ماجرای کهکشانی دیگر همراهمی کند؟
کریسمس سبز
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «زاک پسر کهکشان» است و در این قسمت، فقط چند روز به کریسمس مانده است که «زاک» و خانوادهاش تصمیم میگیرند به شهر «ورمونت»، در زمین بازگردند؛ اما توفان کیهانی بزرگی آغاز میشود و آنها مجبور میشوند سفرشان را لغو کنند. زاک خیلی ناراحت است تا اینکه دانههای سبزرنگی را میبیند که از آسمان میبارند. آیا ممکن است آن دانهها برف باشند؟
سه دوست
معرفی کتاب
این کتاب جلد پنجم از مجموعه کتابهای «زاک پسر کهکشان» است. قهرمان این داستانها، پسری به نام «زاک» است که به سیارات مختلف سفر میکند. در این داستان، زاک از اینکه بهترین دوستش در زمین، «برت جونز» به دیدار او میآید، هیجانزده است؛ اما وقتی در سیاره «نبولن» او را معرفی میکند، دردسرها شروع میشود. «دریک» احساس میکند که آن دو با او دوست نیستند و... .