آرتیست
معرفی کتاب
آقای «کوشا»ی مجرد که پای به سالمندی گذاشته است، خانهای قدیمی با معماری قاجاری در منطقه خوبی از مشهد دارد که دست مردی دیگر است. او به دنبال نویسندهای است که بیاید و زندگی سالهای از دست رفتهاش را بنویسد. «سعید پویا»، ناخواسته و برای دستمزدی بیست میلیونی وارد قصه میشود. سعید صاحبخانه را وادار به فروش خانه میکند و با بازی نمایشی خود، خانه را میخرد. آقای کوشا از او میخواهد که دستی بر سر و روی خانه بکشد و آن را برای سالمندانی به تعداد بیستنفر که همه از دوستان قدیمی او هستند، آماده کند. تمام کارها انجام میشود؛ اما ناگهان نویسنده را میدزدند!
موسیترین به طور
معرفی کتاب
این کتاب از زبان ششنفر روایت میشود. ششنفر که خود را شش چشم خلیفه عباسی مینامند؛ شش چشم برای چهارخلیفه که سیوپنج سال در پنهانکاری مطلق، اخبار و اطلاعات قلمرو اسلامی را برای خلفای اسلامی ارسال میکنند و آنها را در جریان امور قرار میدهند. داستان از ماجرای شهادت امام «صادق» (ع) شروع میشود و ماجرای انتخاب جانشین برای ایشان در مدینه. خلیفه یکی از شش چشم را مأمور قتل وصی امام صادق کرده است؛ اما... .
به وقت شهریور
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی هفت داستان کوتاه است. داستانهای این مجموعه ساده و قابل باورند؛ چون از زندگی روزمره مردم هستند. داستان «به وقت شهریور» درباره دختری جوان و روستایی، به نام «صاحبه» است که به تازگی نامزد کرده است؛ اما نامزدش، «احمد» به جبهه میرود. صاحبه روزها را به این امید سر میکند که هرچه زودتر احمد بازگردد. احمد هر چندوقت یکبار تماس میگیرد و هم از حال و احوال نامزدش باخبر میشود هم از احوال مردم روستا. روزی که احمد قول داده بود بیاید، خبری از او نمیشود و... .
قارقالاردا اؤلورلر!
معرفی کتاب
این داستان صحبتهای پدر و پسری است که با هم به کوهپیمایی رفتهاند. پدر، قهرمان بازنشسته کُشتی است و پسر میداند که پدر غمی پنهانی دارد و چیزی او را میآزارد؛ اما او هیچگاه راز درونش را برای کسی برملا نکرده است. به گفته خودش، او مثل کبک میخرامید، مانند طاووس پر میآراست و مثل عقاب شکار میکرد. پدر میگوید کلاغها را دوست دارد، چون نه کسی را گول میزنند و نه به دام کسی میافتند. پدر از این که جوانان را به میان جمعیت و به تشک میکشاند و با خفت بر زمینشان میکوبید، دچار عذاب وجدان شده است!
بیسرزمین
معرفی کتاب
احمد چهارده ساله در شهری سرگردان است که او را نمی خواهد. بعد از فرار از زندگی ناامن و رنجی که در سوریه می کشید، پدرش را در سفری پرمخاطره در سواحل اروپا از دست داده و تازه وارد بروکسل بلژیک شده است. تقلا می کند تا تنهایی از پس زندگی خودش برآید، نه کسی را دارد نه جایی برای رفتن. امیدش را کم کم از دست می دهد. حالا او چگونه می تواند در دیار غربت سر کند؟
قول شرف
معرفی کتاب
«تونی» و «جوئل» دوران کودکیشان را با هم سپری کرده بودند. مادر تونی از وقتی که جوئل ششماهه بود و مادرش سرِ کارش برگشت، نگهداریاش را به عهده گرفت. حالا آنها دوازدهساله هستند و تقریباً در هیچچیزی اتفاق نظر ندارند. تونیِ بیپروا و ماجراجو، تصمیم میگیرد با دوچرخه تا پارک ملی برود و البته میخواهد که حتماً جوئل هم همراهش باشد. جوئل سعی میکند او
را منصرف کند و حتی به پدرِ خودش متوسل میشود و فکر میکند پدر هرگز اجازه این کار را نمیدهد؛ اما پدر با کلی شرط و شروط اجازه میدهد و... .
را منصرف کند و حتی به پدرِ خودش متوسل میشود و فکر میکند پدر هرگز اجازه این کار را نمیدهد؛ اما پدر با کلی شرط و شروط اجازه میدهد و... .
جادوی دژ
معرفی کتاب
«میرمهنا» دزد دریایی معروف در زمان «کریمخان زند» بود که وارد مبارزه با هلندیها شد. پدرش حاکم ریگ بود و آن زمان دو کمپانی خیلی معروف در خلیج فارس فعالیت میکردند. کمپانی هند شرقی متعلق به انگلیسیها بود و هلند شرقی متعلق به هلندیها. درواقع هلندیها برای رقابت با انگلیسیها و کمپانی هند شرقی، کمپانی هلند را راهاندازی کردند و با پدر میرمهنا وارد مذاکره شدند و جزیره خارک را در اختیار خودشان گرفتند. به همین علت، میرمهنا وارد مبارزه شد، قدرت را در بندر ریگ به دست گرفت و... .
دخترخالهها
معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره دو خواهر است که پدرشان برای آنها دو خانه کنار هم ساخته است، خانهای که حیاط مشترکی دارد. خواهرها هرکدام یک دختر دارند و دخترخالهها هم میانه خیلی خوبی با هم دارند. آنها به یک مدرسه میروند، سر یک کلاس مینشینند و با هم درس میخوانند. همهچیز خوب است تا اینکه روزی، وقتی که برای پدر خدابیامرزشان آش میپزند، با هم دعوا میکنند و کار به قهر میکشد! همه فکر میکنند که چندروز بعد آشتی میکنند؛ اما موضوع به همین سادگی نیست و... .
یاس در دیار دروغگویان
معرفی کتاب
یاس پسری است که با بچه های هم سن و سالش فرق دارد. صدای یاس آنقدر بلند است که می تواند مثل گردباد بپیچد، پنجره ها را بشکند و خرابی به بار بیاورد. بالخره یک بار ناخواسته با صدایش کاری می کند که میوه ها از درخت می افتند و مردم عصبانی روستا با القابی مثل جادوگر، شیطان و .. او را آزار می دهند. یاس روستا را ترک می کند. می رود و می رود تا از دیار دروغگویان سر در می آورد؛ سرزمینی که همه چیز در آن وارونه است، حتی حیوانات هم نمی توانند صدای واقعی خودشان را به زبان بیاورند و .... آیایاس می تواند این طلسم شوم را از دیار دروغگویان بردارد؟ آیا صدای جادویی اش می تواند به کمکش بیاید؟
اتاق تاریک
معرفی کتاب
این داستان درباره جنگ ایران و عراق است. «نرگس» دختری هفدهساله و ساکن تهران است که برادری به نام «مهرداد» دارد. مادرشان تحمل شنیدنِ مداوم و پیدرپی صدای آژیر قرمز را ندارد. به همین علت، تصمیم میگیرند به روستای پدربزرگ و مادربزرگشان بروند. کل فامیل نیز آنجا هستند. همگی از این باهم بودن خوشحال هستند و از طرفی نگران خانههایشان در تهران که هرلحظه ممکن است ویران شود. پسرخاله نرگس چشمانش در جنگ آسیب دیده و هرلحظه ممکن است کور شود... .