ماهیها پرواز میکنند!
معرفی کتاب
این کتاب، اقتباسی است از یکی از داستانهای «کلیلهودمنه» که در قالب شعر برای گروه سنی «ب» و «ج» به چاپ رسیده است. در برکهای زیبا مرغ ماهیخواری که پیر و ناتوان شده بود، تصمیم گرفت برای شکار ماهیها نقشهای بکشد. او با خبر دروغ آمدن صیادان به برکه برای صید ماهی، ماهیان را به وحشت انداخت. آنگاه به آنها قول داد که هر روز چندتایی از آنها را به برکه جدید ببرد، اما در راه همه آنها را میخورد. روزها گذشت و نوبت خرچنگ رسید، او در راه متوجه اسکلت ماهیهای مُرده شد و به نیرنگ مرغ ماهیخوار پی برد؛ بنابراین ... .
دیو خالخالی
معرفی کتاب
در این کتاب سه داستان از مرزبان نامه برای کودکان بازنویسی شده است. "دیو خال خالی"، "جمعه در شهر عجیب"و "مارمهربان" عنوان این داستانهاست. در داستان دیو خال خالی، "شیرزاد" مردی است که به سفر می رود. او در شهری سرراهش یک چاه می بیند که دیوی داخل آن زندانی است. شیرزاد دیو را نجات می دهد و بعد برای شیرزاد ماجراهایی پیش می آید و ....
روزی روزگاری
معرفی کتاب
این کتاب شامل هشت داستان از هشت گنجینه با ارزش کهن فارسی بهنامهای: «مرد و مار و روباه»، برگرفته از «جوامعالحکایات»، نوشتهی «محمد بن محمد عوفی»؛ «شکارچی و سگش»، برگرفته از «مخزنالاسرار»، نوشتهی «نظامی گنجوی»؛ «بهترین جای دنیا»، برگرفته از «فیهمافیه»، نوشتهی «جلالالدین رومی»؛ «دشمنِ قدیمی»، برگرفته از «انوار سهیلی»، نوشتهی «واعظ کاشانی» به تقلید از کتاب «کلیلهودمنه»؛ «دهقان پیر و خمره پر از گندم»، برگرفته از «مثنوی هفت اورنگ»، نوشتهی «جامی»؛ «مروارید»، برگرفته از «هزارویکشب»؛ «دزد در باغ»، برگرفته از «مثنوی مولوی»، نوشتهی «محمد بلخی»؛ و «روباه بیدستوپا»، برگرفته از «بوستان»، نوشتهی «سعدی» است. علاوه بر اینکه هر یک از داستانها به زبان ساده و روان، بازنویسی شده است دارای تصاویری مرتبط با داستان است که خوانش آن را برای کودکان و نوجوانان دلپذیرتر میکند.
درویش طمعکار
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، چهارمین جلد از مجموعة شش جلدی «قصههای تصویری از گلستان» است که حاوی داستانهای آموزنده، برگرفته شده از «گلستان سعدی» است. در داستان «درویش طمعکار» میخوانیم: حاکمی به جای علاقه به تیراندازی، به شعر و شاعری علاقه دارد. روزی مرد درویشی با خواندن شعری توجه حاکم را جلب کرد. حاکم به او کیسهای پول و لباسی فاخر بخشید. او تمام پولهایش را خرج کرد، دوباره به این فکر افتاد که با خواندن شعر تازهای از شاه پول بگیرد. آن روز شاه خشمگین بود و به مرد کمک نکرد. وزیر به حاکم گفت که باید به این گونه افراد کمکم پول بدهد تا یکدفعه خرج نکنند. در این صورت حاکم نیز مجبور نیست آنها را از خود براند...
لاکپشتی در آسمان
معرفی کتاب
این کتاب که به بیان امروزی بازنویسی شده است، برگرفته از حکایتی در کلیه و دمنه است. این داستان درباره دو مرغابی و یک لاکپشت است که در آبگیری زندگی میکنند. زمانی که آبگیر خشک و بیآب میشود مرغابیها تصمیم میگیرند به جای دیگر مهاجرت کنند. لاکپشت از آنها خواهش میکند که او را هم دنبالشان ببرند. مرغابیها از لاکپشت میخواهند تکه چوبی که دو طرفش در دهان مرغابیها بود را در دهانش بگذارد و بههیچوجه دهانش را باز نکند.اما لاکپشت میان آسمان و زمین برای اینکه جواب مردم را بدهد دهانش را باز و سقوط میکند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
هدف نویسنده نشاندادن میزان آسیبی است که بازشدن بیموقع دهان به افراد میزند.
شیر و خرگوش دمسیاه
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، هفتمین مجلّد از مجموعه «قصههای تصویری از کلیله و دمنه»؛ با عنوان «شیر و خرگوش دمسیاه» است. در این داستان میخوانیم: روزی شیر بزرگی به جنگلی رفت و باعث ناامنی آنجا شد. حیوانها که از ترس شیر، آرامش خود را از دست داده بودند برای صحبت کردن نزد شیر رفتند و همه قول دادند که هر روز یک حیوان برای شیر ببرند تا بخورد. شیر قبول کرد. آنها هر روز قرعه میکشیدند و یکی غذای شیر میشد تا اینکه قرعه به خرگوش دمسیاه افتاد...
مرد جهانگرد، مار خطخطی
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، پنجمین مجلّد از مجموعه کتابهای «قصههای تصویری از کلیله و دمنه» با عنوان «مرد جهانگرد و مار خطخطی» است. در این داستان میخوانیم: روزی مرد زرگری در چاهی وسط جنگل افتاد که درون آن یک ببر، یک مار و یک میمون گیر افتاده بودند. مرد جهانگردی آنها را پیدا کرد و هر سه حیوان را نجات داد. مار بعد از تشکر به جهانگرد گفت که زرگر را نجات ندهد، چون جواب خوبی را با بدی میدهد. اما جهانگرد، زرگر را نجات داد. جهانگرد بعد از مدتی دوباره از جنگل عبور کرد و آنها را دید. میمون به او نارگیل و موز داد، ببر هم دستبند دختر حاکم را که کنار چشمه جا گذاشته بود به مرد جهانگرد داد. مرد جهانگرد نزد مرد زرگر رفت، ولی او جهانگرد را به عنوان دزد دستبند دخترحاکم معرفی کرد. جهانگرد را در سیاهچالی انداختند تا اینکه...
خانم کلاغه و مار سیاه
معرفی کتاب
کتاب مصوّر حاضر، مجلّد نخست از «قصّههای تصویری از کلیله و دمنه» با عنوان «خانم کلاغه و مار سیاه» که برای کودکان به نگارش در آمده است. در داستان حاضر میخوانیم: خانم کلاغه منتظر بود تا بچههایش از تخم بیرون بیایند، اما وقتی جوجهها سر از تخم در آوردند و خانم کلاغه برای تهیة غذا رفت، مار بدجنسی جوجهها را خورد. خانم کلاغه متوجه شد و گریه و نالان نزد دوستش شغال رفت تا از او کمک بگیرد. شغال به او گفت که برفراز روستا پرواز کند و پس از پیدا کردن یک شی قیمتی آن را بردارد و جلوی مار بیندازد. کلاغ انگشتر قیمتی زنی را برداشت و جلوی مار انداخت...