قلب مدفون
معرفی کتاب
داستان از جزیرهای به نام «میریاد» آغاز میشود که ساکنان آن، سالها خدایان بیرحم و ترسناک را میپرستیدند؛ اما طی یک هفته، جنگی میان خدایان شکل میگیرد و همۀ آنها و بسیاری از مردم جزیره میمیرند. جنازه خدایان غولپیکر در انتهای دریاها فرو میرود و حالا پس از سی سال، این افسانه در میان ساکنان جزیره مشهور است که هرکس بتواند به اعماق آبها سفر کند و تکهای از بدن خدایان را بردارد، به ثروت و قدرت بیکرانی دست مییابد... .
فرانکلین به بیمارستان میرود
معرفی کتاب
در این کتاب «فرانکلین» گذراندن یک عمل جراحی و یک روز ماندن در بیمارستان را تجربه میکند. فرانکلین یک لاکپشت کوچک است. او گاهی سرما میخورد، گاهی هم بدنش زخمی میشود. او سال یکبار برای معاینه کامل پیش پزشک میرود اما... . در این کتاب، مراحل یک عمل جراحی برای کودک توضیح داده میشود. این کتاب، برای کودکانی که از رفتن به مطب میترسند و مضطرباند، مناسب است.
فرانکلین فرار میکند
معرفی کتاب
«فرانکلین»، روز خوبی را نگذرانده بود و احساس میکرد دیگر کسی دوستش ندارد و کسی به او اهمیت نمیدهد. او تصمیم گرفت از خانه فرار کند و دوستان و مدرسه و خانهی جدیدی برای خودش پیدا کند، اما... . لازم به یادآوری است که انتخاب یک لاکپشت بهعنوان شخصیت اصلی این داستان، نشاندهنده حرکت آرام و مستمر والدین در کنار کودک در مسیر رشد است. نوع بازگویی مفاهیم در داستان کاملا غیرمستقیم است و نتیجهگیری نهایی در متن داستان نهفته است و از دادن پیامهای نصیحتآمیز به کودکان خودداری میکند.
فرانکلین و خواهر کوچولویش
معرفی کتاب
«فرانکلین» به خواهرش «هریت» در انجام برخی از کارها کمک میکند و از اینکه برادر بزرگتر است، لذت میبرد. یک روز که فرانکلین، هریت را برای بازی میبرد، لباسهای هریت گِلی شده و گریه میکند. فرانکلین برای آرام کردن هریت، سگِ اسباببازیاش را به او میدهد و... . در این داستان، کودکان متوجه میشوند که باید وسایلشان را با خواهر و برادر خود تقسیم کنند و همیشه مراقب آنها باشند.
فرانکلین و پتوی آبی
معرفی کتاب
«فرانکلین» پتوی دوران کودکیاش را خیلی دوست دارد. او هر جا میرود پتویش را هم با خودش میبرد. هرچه فرانکلین بزرگتر میشود، پتویش کوچکتر و کهنهتر میشود. با این حال هر شب وقت خواب باید پتوی آبیاش را بغل کند و بخوابد، اما... . این داستان به وابستگی کودکان به اشیا میپردازد. کودکان با خواندن این داستان با فرانکلین همزادپنداری میکنند و متوجه میشوند که این علاقه و وابستگی به اشیا طبیعی است.
فرانکلین و باشگاه سری
معرفی کتاب
«فرانکلین» از بازیهای گروهی خوشش میآید و در بازیها شرکت میکند. او در گروههای سرود و هنری و کارهای دستی مدرسه عضو است. فرانکلین از عضو شدن در گروهها لذت میبرد. برای همین تصمیم میگیرد تا باشگاه سرّی فرانکلین را راهاندازی کند. او یک مخفیگاه کوچک نزدیک خانهشان پیدا میکند که تنها برای چهار نفر جا دارد و برای همین نمیتواند سگ آبی را در باشگاهش بپذیرد و... .
فرانکلین و مهمان شب
معرفی کتاب
یک روز «فرانکلین» از پدر و مادرش اجازه میگیرد که دوستش «خرس» را به خانه دعوت کند تا شب را در خانهشان بخوابد. این اولین باری بود که فرانکلین دوستش را به خانه دعوت میکرد، او برای خوشگذشتن به مهمانش برنامههای زیادی داشت اما آیا به فرانکلین و دوستش خوش میگذرد؟ کودکان با مطالعه این داستان با آداب مهمانداری و مهماننوازی آشنا میشوند.
خرس کجاست؟
معرفی کتاب
خرس کجا میتواند باشد؟ داخل کشوی لباس، روی طاقچه، داخل حمام، زیر پلهها، زیر مبل یا... . داستان خرس کجاست؟ داستان کودکی است که همه جا دنبال خرسش میگردد. خرس داستان همه جا هست ولی دیده نمیشود! بخشی از روایت داستان به عهده تصاویر کتاب است؛ تصاویر بزرگ و گویای کتاب به خوبی از عهده این کار برآمده است.
سؤالهای بیجواب
معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوف صورتی، گاهی کار و زندگیاش را ول میکرد و مینشست و از خودش سؤال میکرد. مثلا میپرسید آیا عنکبوتها خواب میبینند؟ چرا گوجهفرنگیها قرمزند؟ پوملو از خودش میپرسید اگر جایی برود که هیچکسی آنجا نباشد، چه کار میکند؟ یا اینکه مورچهها به چی فکر میکنند؟ پوملو زیاد فکر میکرد و یک عالمه سؤال داشت. برای همین... .