گربه ببری کوچولو
معرفی کتاب
گربه کوچولو دلش میخواست هر چه زودتر بزرگ شود. به همین دلیل از حیوانات بزرگی مثل اسب و گاو میپرسد که چگونه آنقدر بزرگ شدهاند. گربه کوچولو تمام کارهایی را که اسب و گاو میگویند، انجام میدهد؛ ولی بزرگ نمیشود. سرانجام نزد جغد دانا میرود و از میپرسد که برای بزرگ شدن چه کاری باید انجام دهد.
مرغی که آرزوی پرواز داشت
معرفی کتاب
داستان این کتاب درباره مرغی تخمگذار است که در تمام عمرش از مرغدانی خارج نشده است. او آرزو دارد برای یکبار هم که شده روی تخمش بنشیند و جوجهاش را ببیند؛ ولی هرگز نتواسته حتی با پاهایش، تخم خود را لمس کند. سرانجام روزی فرا میرسد که او دیگر نمیتواند تخم بگذارد. مرد کشاورز او را از مرغدانی بیرون میبرد و همراه دیگر مرغان بیمار در گودال مرگ میاندازد و... .
گرگ و ماه
معرفی کتاب
«جیران» دختر کوچک «باباخان»، شکارچی آبادی، خواب میبیند که گرگی، بره کوچکش را به دندان گرفته و میبرد. جیران هراسان به طویله میرود و ناگهان با گرگ بزرگی روبهرو میشود. گرگ به جیران حمله میکند و صورتش را چنگ میاندازد. نصف صورت جیران مثل گوشت تیغخورده است. باباخان با تمام نیرو به دنبال شکار گرگهاست و اهالی آبادی قولدادهاند که دستمزد خوبی به او بدهند. باباخان میخواهد با آن پول زیبایی جیران را به او باز گرداند. آیا او موفق میشود گرگها را شکار کند یا خود شکار گرگها میشود؟
رودخانهای که راهش را گم کرده بود
معرفی کتاب
سه داستان این کتاب، درباره رودخانه و درخت و حیوانات است. در اولین داستان، رودخانهای که راهش را گم کرده و بسیار خسته است، با کمک ماه به طرف دریا میرود و در آن به آرامش میرسد. داستان دوم درباره زورگویی گاو و فیل به گوسفندان است و داستان سوم، قصه درخت تنهایی را روایت میکند که به پرندهای زخمی کمک میکند.
در هر دل آوازی هست
معرفی کتاب
سنجاب و سمور در حال دعوا کردن هستند و سر و صدای زیادی راه انداختهاند. هر یک از حیوانات جنگل سعی میکنند، بفهمند مشکل چیست؛ اما سمور و سنجاب مرتب صحبت دیگری را قطع میکند و دوباره سر و صدا بالا میگیرد. هیچکس فرصت صحبت به دیگری نمیدهد و غوغایی به پا میشود. سرانجام وقتی همه سکوت میکنند و به سخنان یکدیگر گوش میدهند، مشکل حل میشود.
چطور تمساحها را میشمارند؟
معرفی کتاب
میمون حقهباز است و همیشه به همه کلک میزند. روزی چشمش به درخت انبهای در آن طرف رودخانه میافتد. او گرسنه است و میخواهد به درخت انبه برسد. میمون با حیلهای تمساحها را یکجا جمع میکند و از روی آنها عبور میکند و به آن طرف رودخانه میرسد. تمساحها متوجه حقهبازی میمون میشوند و برای همین است که عاشق خوردن میمون هستند.
تولهخرسهای بازیگوش
معرفی کتاب
پدرِ تولهخرسها به دنبال کسی میگردد که وقتی خانه نیست، از تولههایش مراقبت کند؛ چون آنها خیلی بازیگوش و حرفنشنو هستند. خرس پدر به هر کسی که بتواند این کار را انجام دهد، سه کیک عسلی میدهد. کلاغ و گرگ حاضرند از تولهها مراقبت کنند؛ ولی او قبول نمیکند؛ اما چرا خرس پدر نمیخواهد آنها مراقب بچههایش باشند؟
بابابزرگ پنبهای
معرفی کتاب
این کتاب حاوی ۳ داستان کوتاه است. در داستان اول جوجهکلاغ گم شده است و کلاغها فکر میکنند گربهها او را خوردهاند. داستان دوم درباره لاکپشتی است که آرزو دارد به آسمان برود و در داستان سوم دختر کوچولویی پدربزرگش را به تازگی از دست داده است. او غمگین است؛ اما اتفاقی رخ میدهد که غمش را کم میکند.