Skip to main content

مسابقه دات کام

معرفی کتاب
«سحر» هدیه جشن تولد سیزده ‌سالگی‌اش را از طریق یک سایت اینترنتی، از پدرش دریافت می‌کند. پدرِ سحر، برای جالب‌تر شدن کار، هدیه را طی یک بازی که شکل مسابقه دارد، به دخترش می‌دهد. موضوع مسابقه، داستانِ تعیینِ رنگِ آینده سحر است. گره خوردگی زندگی و آینده مردم ایران به رنگ اتفاق تاریخی خاصی است که نمونه‌هایی انگشت‌شمار در تاریخ ایران دارد و نویسنده خواسته تا این اتفاق را در زندگی نوجوان امروز ایران بررسی کند.

وقتی مژی گم شد

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «رمان نوجوان امروز» بوده و موضوع آن آسیب‌های اجتماعی است. «ناصر» و «نرگس» بعد از تلاش بسیار، سرانجام ساخت ویلای خود را به اتمام رسانده‎اند. آن‎ها دو فرزند به نام‎های «مسعود» و «مُژی» دارند. باجناق ناصر، «سامان» و همسرش، «فریبا» و دخترشان نیز همراه آن‎ها هستند. هفت نفر به ویلای نوساز ناصر در شمال می‌‏روند. مُژی قرص معده پدرش را فراموش کرده است و همین موضوع باعث مشاجره لفظی پدر و دختر می‎شود و صبح روز بعد مُژی ناپدید می‎شود. همه برای پیدا کردن او همه‌جا را می‏‌گردند و ماجراهایی برای هرکدام رخ می‏‌دهد.

اتاق تاریک

معرفی کتاب
این داستان درباره جنگ ایران و عراق است. «نرگس» دختری هفده‌ساله و ساکن تهران است که برادری به نام «مهرداد» دارد. مادرشان تحمل شنیدنِ مداوم و پی‌درپی صدای آژیر قرمز را ندارد. به همین علت، تصمیم می‌گیرند به روستای پدربزرگ و مادربزرگشان بروند. کل فامیل نیز آنجا هستند. همگی از این باهم بودن خوش‌حال هستند و از طرفی نگران خانه‌هایشان در تهران که هرلحظه ممکن است ویران شود. پسرخاله نرگس چشمانش در جنگ آسیب دیده و هرلحظه ممکن است کور شود... .

خوابم یا بیدار؟

معرفی کتاب
داستان این کتاب از دو طرف خوانده می‎شود؛ نیمی از داستان از اول و نیمی از آخر کتاب. «گیسو» خواهر و برادری نداشت. او عاشق آب‌بازی و گربه‎ها بود. او آرزو داشت یک گربه داشته باشد. پدر و مادر برایش کلی اسباب‌بازی خریده بودند؛ اما او دلش گربه می‎خواست، گربه‎ای که با او آب‌بازی کند! روزی مادر برای گیسو یک گربه عروسکی خرید؛ ولی او یک گربه واقعی نبود. از آن طرف، گربه سفید تپل به محله جدیدی رسید، گربه‎ای که دوست نداشت پرنده‌ها را شکار کند. او عاشق بازی بود و... .

هیچ کس جرئتش را ندارد

معرفی کتاب
داستان این کتاب، ماجرای مردم ساده‌دلِ روستایی و غیوری است که همدلانه در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و با کمبودهایشان صبورانه می‌سازند و دلخوشی‌های زیادی دارند؛ امّا اتفاقات عجیبی که در قلعه بزرگ روستا با نام «قلعه تکیه» رخ می‏‌دهد، موجب می‎شود آن‌ها دیگر نتوانند مثل سال‌های گذشته مراسم عزاداری امام حسین (ع) و تعزیه‌خوانی را در آنجا برگزار کنند و از آن بدتر اینکه جرئت ندارند برای برداشتن لوازم تکیه به آن قلعه پای بگذارند و حتّی از نگاه کردن به اطراف قلعه هراس دارند.

روح عزیز

معرفی کتاب
انگار واقعاً مادر «آرش» خانه را تکانده بود! وقتی آرش وارد شد، هیچ‌چیز سرِ جایش نبود! مادر از او خواست تا وقتی پرده را از ماشین لباسشویی بیرون می‌آورد، سریع آویزانش کند تا چروک نشود؛ اما آرش از مادر خواهش کرد که یک ساعتی دیرتر پرده را در لباسشویی بیندازد تا او برود و برگردد و قول داد که زود برمی‌گردد و پرده را نصب می‌کند؛ اما کارش چهار ساعت طول کشید! آرش با اضطراب زنگ در خانه را زد؛ ولی انگار هیچ‌کس خانه نبود! این چطور ممکن است؟ مادر کجاست؟ چه اتفاقی افتاده است؟

سایبانی برای زمین

معرفی کتاب
عنوان این کتاب کاملاً محیط زیستی است که با حال و هوای تهران بزرگ ارتباط دارد، به روزهای پر از دود و آلودگی که ساکنان تهران چندسالی است با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نویسنده واقعیت دردناکی را درباره تخریب باغ‌های پربار و باارزش کمربند سبز تهران، در قالب رمانی ماجراجویانه برای مخاطبانش به تصویر می‌کشد و از نوجوانی می‌گوید که به دلیل مشکل فراموشی ناگهانی پدربزرگش، درگیر مسئله تخریب باغ قدیمی و خانوادگی‌شان می‌شود و در این راه ماجراهایی برایش پیش می‌آید.

فندقی و کاربزرگ

معرفی کتاب
«فندقی» پسرکوچولویی که با مادربزرگش زندگی می‎کرد، می‎خواست یک کار بزرگ انجام دهد. مادربزرگ از او خواست تا به جوجه‌ها غذا بدهد؛ اما فندقی می‎خواست کار بزرگی بکند... . او به درخت سیبی که هیچ میوه‌ای نداشت، آب داد، پای خرگوشی را از تله بیرون آورد، بچه‌های آبادی را آشتی داد و...؛ اما وقتی به خانه بازگشت، غمگین بود. او فکر می‌کرد کار بزرگی نکرده است. هنگامی‌که برای مادربزرگش درباره کارهایی که کرده بود، گفت، مادربزرگ... .

قدم یازدهم

معرفی کتاب
بچه‌شیر در قفسی در باغ وحش به دنیا آمد. او هر روز با مادرش بازی می‏‌کرد و از اول قفس تا آخر آن را که فقط دَه قدم بود، می‎رفت و برمی‌‏گشت.او یاد گرفته بود که دَه قدم بیشتر نرود؛ چراکه سرش به میله‎های قفس می‏‌خورد و درد می‏‌گرفت. روزی که درِ قفس باز مانده بود، شیرکوچولو از لای در بیرون رفت و بعد از ده قدم، زیر بوته گل یاس نشست. او نمی‎دانست اگر قدم یازدهم را بردارد، می‎فهمد که دنیا خیلی بزرگ‎تر از قفس اوست. نگهبان‌ها همه‌جا را گشتند و سرانجام... .

عکس فوری

معرفی کتاب
مجموعه پنج‌جلدی «حکایت‌های کمال»، دربردارنده داستان‌های کوتاهی است که وقایع آن در دهه چهل اتفاق می‏‌افتد. این قصه‌ها یادآور دوران نوجوانی و خاطرات زندگی «محمد میرکیانی» در تهران قدیم است و نوجوانان را با سبک زندگی آن دوره آشنا می‌‏کند. در جلد پنجم از این مجموعه، سی داستان ارائه شده است. در داستان «عکس فوری»، «کمال» باید برای پرونده مدرسه‎اش عکس ببرد. او همراه پدرش به چهارراه مولوی می‎رود تا عکس فوری بیندازد؛ اما در راه بر اثر حادثه‌ای سرش می‏‌شکند. او مجبور می‎شود با سر شکسته عکس بگیرد و... .