سایبانی برای زمین
معرفی کتاب
عنوان این کتاب کاملاً محیط زیستی است که با حال و هوای تهران بزرگ ارتباط دارد، به روزهای پر از دود و آلودگی که ساکنان تهران چندسالی است با آن دستوپنجه نرم میکنند. نویسنده واقعیت دردناکی را درباره تخریب باغهای پربار و باارزش کمربند سبز تهران، در قالب رمانی ماجراجویانه برای مخاطبانش به تصویر میکشد و از نوجوانی میگوید که به دلیل مشکل فراموشی ناگهانی پدربزرگش، درگیر مسئله تخریب باغ قدیمی و خانوادگیشان میشود و در این راه ماجراهایی برایش پیش میآید.
فندقی و کاربزرگ
معرفی کتاب
«فندقی» پسرکوچولویی که با مادربزرگش زندگی میکرد، میخواست یک کار بزرگ انجام دهد. مادربزرگ از او خواست تا به جوجهها غذا بدهد؛ اما فندقی میخواست کار بزرگی بکند... . او به درخت سیبی که هیچ میوهای نداشت، آب داد، پای خرگوشی را از تله بیرون آورد، بچههای آبادی را آشتی داد و...؛ اما وقتی به خانه بازگشت، غمگین بود. او فکر میکرد کار بزرگی نکرده است. هنگامیکه برای مادربزرگش درباره کارهایی که کرده بود، گفت، مادربزرگ... .
قدم یازدهم
معرفی کتاب
بچهشیر در قفسی در باغ وحش به دنیا آمد. او هر روز با مادرش بازی میکرد و از اول قفس تا آخر آن را که فقط دَه قدم بود، میرفت و برمیگشت.او یاد گرفته بود که دَه قدم بیشتر نرود؛ چراکه سرش به میلههای قفس میخورد و درد میگرفت. روزی که درِ قفس باز مانده بود، شیرکوچولو از لای در بیرون رفت و بعد از ده قدم، زیر بوته گل یاس نشست. او نمیدانست اگر قدم یازدهم را بردارد، میفهمد که دنیا خیلی بزرگتر از قفس اوست. نگهبانها همهجا را گشتند و سرانجام... .
عکس فوری
معرفی کتاب
مجموعه پنججلدی «حکایتهای کمال»، دربردارنده داستانهای کوتاهی است که وقایع آن در دهه چهل اتفاق میافتد. این قصهها یادآور دوران نوجوانی و خاطرات زندگی «محمد میرکیانی» در تهران قدیم است و نوجوانان را با سبک زندگی آن دوره آشنا میکند. در جلد پنجم از این مجموعه، سی داستان ارائه شده است. در داستان «عکس فوری»، «کمال» باید برای پرونده مدرسهاش عکس ببرد. او همراه پدرش به چهارراه مولوی میرود تا عکس فوری بیندازد؛ اما در راه بر اثر حادثهای سرش میشکند. او مجبور میشود با سر شکسته عکس بگیرد و... .
شهر فرنگی
معرفی کتاب
مجموعه پنججلدی «حکایتهای کمال»، دربردارنده داستانهای کوتاهی است که وقایع آن در دهه چهل اتفاق افتاده است. این قصهها یادآور نوجوانی و خاطرات زندگی «محمد میرکیانی» در تهران قدیم است که نوجوانان را با سبک زندگی آن دوره آشنا میکند.در جلد چهارم از«حکایتهای کمال»سی داستان ارائه شده است. در داستان «شهر فرنگی»، چندروزی است که عمو شهر فرنگی به محله کمال آمده است و کمال دلش میخواهد به تماشای شهر فرنگی برود. او از مادرش پول میگیرد و به آرزویش میرسد؛ اما... .
چراغ عروسی
معرفی کتاب
مجموعه پنججلدی «حکایتهای کمال» دربردارنده داستانهای کوتاهی است که وقایع آن در دهه چهل اتفاق میافتد. این قصهها یادآور دوران نوجوانی و خاطرات زندگی «محمد میرکیانی» در تهران قدیم است و نوجوانان را با سبک زندگی آن دوره آشنا میکند. در جلد سوم از این مجموعه، سی داستان کوتاه ارائه شده است. در داستان «چراغ عروسی»، «کمال»، برای شرکت در مراسم عروسی دخترعمهاش به همراه پدر و مادرش به خانه آنها میرود. او که تا به حال چراغ پایهبلند عروسی ندیده است، با هیجان در کوچه میایستد و چراغ را تماشا میکند؛ اما چراغ روشن نمیشود. کارگر الکتریکی از کمال کمک میخواهد و... .
حوض کاشی
معرفی کتاب
مجموعه پنججلدی «حکایتهای کمال»، دربردارنده داستانهای کوتاهی است که وقایع آن در دهه چهل اتفاق افتاده است. این قصهها یادآور نوجوانی و خاطرات زندگی «محمد میرکیانی» در تهران قدیم است که نوجوانان را با سبک زندگی آن دوره آشنا میکند. جلد دوم این مجموعه، شامل سی داستان است. «موهای آلمانی»، «روزنامههای عجیب»، «فالودههای بهاری» و «حوض کاشی»، نام برخی از این داستانهاست. در داستان آخر، «کمال» همراه دوست و مادرش به خانه «دایی عباس» میروند. هنگامیکه کمال و دوستش کنار حوض کاشیکاری شده وسط حیاط بازی میکنند، ناگهان یکی از گلدانهای کنار حوض میشکند و... .
سماور زغالی
معرفی کتاب
مجموعه پنججلدی «حکایتهای کمال»، دربردارنده داستانهای کوتاهی است که وقایع آن در دهه چهل اتفاق میافتد. این قصهها یادآور دوران نوجوانی و خاطرات زندگی «محمد میرکیانی» در تهران قدیم است که نوجوانان را با سبک زندگی آن دوره آشنا میکند. در جلد نخست از این مجموعه، سی داستان ارائه شده است. در داستان «سماور زغالی»، کمال برای تهیه زغال به مغازه «مشهدی اصغر» میرود و در نزاعی که در مغازه رخ میدهد، سر و صورتش سیاه میشود. وقتی به خانه بازمیگردد... .
روزه کله گنجشکی
معرفی کتاب
این کتاب درباره دخترکی به نام «لیلی» است که خیلی دلش میخواهد مثل بزرگترها روزه بگیرد. لیلی نیمهشب بیدار میشود و وضو گرفتن و نماز خواندن پدرش را میبیند.؛ ولی سرِ نمازِ پدر به خواب میرود. او از پدر گِله میکند که چرا او را بیدارنکرده تا سحری بخورد و نماز بخواند. پدر لیلی معتقد است که لیلی روزه کلهگنجشکی دارد؛ چراکه او از شب قبل چیزی نخورده است. پدر میگوید او با نور وضو گرفته و هنگامیکه آسمان را نگاه میکرده، در واقع نماز خوانده است!
بهمن65
معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی پنج داستان به هم پیوسته است. راوی داستان دختر نوجوانی است که برادرش، «عباس»، به جبهه رفته است. او خواهربزرگتری هم به نام «معصوم» دارد که البته میانه خوبی با هم ندارند و مرتب در حال جر و بحث هستند. معصوم به خواهر کوچکش میگوید بالاخره روی دست مادر میماند؛ اما راوی داستان میخواهد نویسنده شود و اصلاً برایش مهم نیست که خانهداری و آشپزی بلد نیست. هروقت جایی بمباران میشود، داداش عباس زنگ میزند؛ ولی اینبار تماس نگرفته است. پدر میرود تا سری به او بزند و... .