Skip to main content

مثل یک خواب عمیق

معرفی کتاب
پدر شنیده است که در شهر کبودان، کسی پیدا شده است که آرزوها را برآورده می‏‌کند! او از پسرش، «رستم»، می‏‌خواهد که مثل خیلی از جوان‌های دیگر به آنجا برود. به عقیده پدر رستم، او مجبور است برود تا شاید بتواند نحسی را از خانه دور کند! رستم چندساعت قبل از تحویل سال به دنیا آمده است و دقیقاً در همان لحظه زلزله شدیدی به وقوع می‌‏پیوندد که باعث مرگ بسیاری از اقوام و خویشاوندان می‎شود و به این علت است که همه او را نحس می‌‏دانند. صبح روز بعد، رستم راهی سفر می‎شود. او در شهر کبودان دوستش، مهراب»، را نیز می‌‏بیند و... .

قصه ما مثل شد

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه ده‌جلدی « قصه ما مثل شد» است. قصه‌هایی که مثل شده‌اند، سرگذشت و زندگی‌نامه بعضی از مثل‌ها را بازگو می‌‏کنند. نویسنده کوشیده است موضوع قصه‌ها مناسب حال و هوای نوجوانان باشد، زبان قصه‌ها را به زبان گفتار نزدیک و برای هر قصه نامی انتخاب کرده است. «پشتش به خاک نمی‌رسد»، «دستش به انگور نمی‌رسد، می‎گوید ترش است»، «یکی از یکی بدتر»، «شکر نعمت، نعمتت افزون کند» و «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»، بعضی از این مثل‎هاست.

مرد قورباغه‌ای

معرفی کتاب
پدر «بی‎تا» غواص است. چندسال است که جنگ تمام شده است؛ ولی خبری از پدر نیست. هیچ‏کس از او خبر ندارد. بی‌تا و مادرش «آلما» با احتمال اسارت، امید به بازگشت او دارند. آلما هرروز به دنبال پیدا کردن کار، همه‎جا را زیرپا می‏‌گذارد؛ اما بی‎نتیجه است. بی‌تا از خانم دکتری که از کودکی پزشکش بوده است، می‌‏خواهد برایش کاری پیدا کند؛ اما آلما رضایت نمی‌‏دهد. او نمی‏‌تواند اجازه دهد دختر چهارده‌ساله‎اش سرِ کار برود و خودش در خانه بنشیند. بی‎تا تمام تلاشش را می‏‌کند و آلما که حسابی کلافه شده است، قبول می‌کند و... .

شب هزار و دوم

معرفی کتاب
«علی بینا» در بیمارستان است و تنها چیزی که به یاد دارد، اسمش است. آن هم به این دلیل که روی تابلوی کوچکی بالای سرش نوشته شده است. مرد نوع بیماری و نام پزشک معالجش را نمی‏‌داند و گذشته‌اش را به یاد نمی‎آورد! از وقتی یادش می‎آید، در این بیمارستان بوده است. شاید همین‌جا به دنیا آمده است! یا شاید خانواده‌اش به علت مشکلات جسمانی، ترکش کرده‌اند! یا... . روزی چندبار پرستار می‌‏آید و از او خون می‏‌گیرد و بدون اینکه حرفی بزند یا پاسخ پرسش‌های مرد را بدهد، می‏‌رود! مرد سعی می‌‏کند از اتاق خارج شده و کمی قدم بزند؛ اما... .

یک درخت، یک گنجشک

معرفی کتاب
رودخانه و درخت و گنجشک سال‌ها بود که با هم دوست بودند. از همان وقتی که گنجشک تازه سر از تخم درآورده بود، درخت جوانه کوچکی بود و رودخانه فقط یک جوی باریک بود. آن روزها هرروز کنار هم می‏‌نشستند و از هرچه دیده بودند، تعریف می‏‌کردند تا اینکه روزی رودخانه تصمیم گرفت همان‌جا بماند و جایی نرود. گنجشک و درخت سعی کردند او را از این کار منصرف کنند و برایش توضیح دادند که رودخانه‌ای که جاری نباشد، دیگر رودخانه نیست؛ اما رودخانه مصمم بود. او همان‌جا ماند و دیگر تکان نخورد و... .

درخت ابریشم بی‌حاصل!

معرفی کتاب
این کتاب شامل پانزده یادداشت از نویسنده است که هرکدام موضوعی خاص را در برهه‌ای از زندگی وی تعریف می‌کند. او سعی کرده است در این یادداشت‌ها که راوی اتفاقاتی در بخشی از سال‌شمار زندگی اوست، سیر تحول در نظام فکری و نیز آنچه بر او و آثارش رفته است، به تصویر بکشد. همچنین نوع نگاه به اهالی قلم در گذر زمان و در سیستم‌های مختلف سیاسی و فرهنگی در ایران را. او از خاطرات دوران کودکی خود شروع کرده و در ادامه ماجرای اولین جایزه بین‌المللی خود را بازگو می‏‌کند و پس از آن نیز ماجرایی از برخی از مهم‌ترین شخصیت‌ها و رویدادهای زندگی خود را.

ماشین افاده‌ای

معرفی کتاب
این کتاب تصویری درباره حفاظت از محیط زیست و آلودگی هواست و خودرویی معمولی داستان را روایت می‌‏کند. روزی به نمایشگاه خودرو، ماشین جدیدی وارد می‌شود که به نظر می‏‌آید خیلی افاده‎ای باشد! ماشین معمولی به او حسادت می‏‌کند و سرانجام تصمیم می‏‌گیرد از دست آن خلاص شود. هوا آلوده است و ماشین‎ها نمی‎توانند بیرون بروند؛ ولی ماشین افاده‌ای خیلی راحت بیرون می‏‌رود! ماشین معمولی او را تعقیب می‏‌کند و می‎بیند که او جایی عجیب ایستاد و... . این چه ماشینی است و چه خیالی دارد؟

ماهتینار

معرفی کتاب
در این کتاب، داستان دخترک جنگنده و ماجراجویی به نام «ماهتینار» روایت می‌شود که سفری طولانی را آغاز می‎کند. ماهتینار دختری ریزه‌میزه است که پس از مرگ مادربزرگش، «مامی‌ریزه»، برخلاف عقیده دیگران شجاعانه با مشکلاتش روبه‌رو می‎شود تا بتواند صندوقچه خانوادگی‌شان را به آن سوی اقیانوس برساند. این داستان، تلفیقی از افسانه‌ها و ادبیات فانتزی است که به توانایی‌های دختران در حل مسائل، مدیریت بحران و تعاملات اجتماعی اشاره می‎کند.

چقدر پر!

معرفی کتاب
کتاب حاضر درباره حفاظت از محیط زیست و مراقبت از حیوانات است، به خصوص پرندگان در فصل مهاجرت. این کتاب تصویری است و نیمی از داستان به کمک تصاویر روایت می‎شود. پسرها درباره شغل پدرانشان صحبت می‌‏کنند. اولی می‎گوید پدرش حیوانات را خیلی دوست دارد و مراقب آن‎هاست. دومی هم همین را می‏‌گوید؛ اما پدر اولی محیط‌‌‌‌بان است و پدر دومی شکارچی! فصل مهاجرت فلامینگوهاست و شکارچی یکی از آن‌ها را در خانه‎اش، در قفس نگه می‎دارد، فلامینگویی که در آرزوی پرواز است!

قهرمان جزیره‌ لگوریسه

معرفی کتاب
«امید» زیر تختخوابش سرزمینی عجیب به نام «لگورسیه» را کشف می‏‌کند! در تقویم این جزیره هر هفت روز هفته، جشن برگزار می‎شود! اهالی آن در روز، ۴۸ جشن مختلف برگزار می‎کنند؛ به گونه‌ای که گاهی برای کارهای دیگر فرصت ندارند و... . حالا امید اجازه رفت و آمد به چنین جزیره‎ای را پیدا کرده است. وقتی امید برای اولین‌بار، مردم این جزیره را زیر تختش می‌بیند، برایش تعریف می‎کنند که چطور یک‌بار از دست روبات‌ها فرار کرده‎اند. آن‌ها می‎خواهند کسی مراقب جزیره باشد تا روبات‌ها دوباره حمله نکنند و امید می‎پذیرد که قهرمان آن‌ها شود.