Skip to main content

پاییز مزه‌ خرمالو می‌دهد

معرفی کتاب
ماجرای این داستان در تابستان و پاییز سال ۱۳۵۷ رخ می‎دهد. پدر «یونس» به علت اختلاف با مباشرِ اربابِ سابقِ روستا و جروبحث با رئیس پاسگاه به زندان می‎رود و یونس مجبور می‌شود مسئولیت خانه و کارهای کشاورزی را به‌عهده بگیرد. روزی افرادی از شهر به روستا می‎آیند و زنی به نام «منیژه»، آن‌ها را به خانه یونس هدایت می‎کند. آن‌ها می‎خواهند مادر یونس، قالی‌ای ببافد با طرحِ چهره «فرح»، همسر «محمدرضاشاه» و قرار است قالی را روز زن به او پیشکش کنند. در همان زمان، پسرعمه یونس که از سربازی فرار کرده است، به روستا برمی‏‌گردد و حرف‌هایی می‎زند که یونس را با ماجراهای تازه‎ای درگیر می‏‌کند.

ازدواج اجباری با ملکه سنسنا

معرفی کتاب
روزهای آخر سال است و «سیاوش» می‌خواهد در خانه تکانی به مادرش کمک ‏‌کند؛ اما اتفاقی رخ می‌دهد و سیاوش وارد سرزمینی عجیب می‎شود.فرمانروای این سرزمین، ملکه «سنسنا» تصمیم دارد ‌با سیاوش ازدواج کند. سیاوش دلش می‎خواهد با پدر و مادر و خواهرش، «شعله» زندگی کند؛ هرچند که دلِ خوشی از او ندارد! سیاوش برای بازگشت به دنیای خودش و زندگی در آن باید مراحل سختی را پشت سر بگذارد، مراحلی که به نظر می‌‏آید عبور از آن‌ها غیرممکن است.

طعم سیب زرد

معرفی کتاب
این داستان درباره جوانی به نام «سینا» است که پدرش، او و مادرش را رها کرده و رفته است؛ البته این اتفاق به دوران کودکی سینا برمی‏‌گردد و حالا او یک نوجوان است. رفتن پدر باعث اضطراب، ترس و شب‎ادراری در سینا شده و این مشکلات تا نوجوانی همراه او باقی مانده است. سینا برای حل مشکلاتش، دوره‎های مشاوره و روان‌درمانی را پشت سر می‎گذارد و در این مسیر با پسری افغان، به نام «نثار»، دوست می‎شود. دوستی با نثار باعث می‎شود تا سینا از رهاشدگی دوباره بترسد و... .

چه... چه

معرفی کتاب
داستان دوستیِ یک پسربچه و دریاچه موضوع محوری این کتاب است. دریاچه با پسرک بازی می‌کند، با او حرف می‌زند و ماجراهایش را تعریف می‌کند و از راز گنج هایی می‌گوید که در دل دارد.اما پسرک گنجی ندارد که از آن بگوید. یک روز دریا ماجرایی را نقل می کند که اندوهگینش کرده است و پسرک فکری می‌کند...

پشت پنجره

معرفی کتاب
پدر و مادر «علی» به مهمانی رفته‌اند و او در خانه تنهاست. قرار است تکالیفش را انجام دهد و بخوابد تا پدر و مادر بیایند. بعد از خاموش کردن چراغ، علی کسی را می‌‏بیند که پشت پنجره ایستاده است و دست‎هایش را به شیشه می‎کشد! او سعی می‎کند بخوابد؛ اما نمی‎تواند. پشت پنجره دوم اتاق، مار بزرگی نشسته و صورتش را به شیشه چسبانده است! او سعی می‎کند با شمردن اعداد به خواب برود؛ اما ناگهان دو پنجره باز می‎شود و... .

طلوع روز چهارم

معرفی کتاب
«فاطمه بنت اسد»، همسر ابوطالب، عموی پیامبر اکرم (ص)، گِرد کعبه می‎چرخد و از خدای تعالی می‎خواهد وضع حملش را آسان گرداند. محمد به دنبال قابله رفته است و فاطمه تنهاست. چند نفر ازجمله «عباس‌بن عبدالمطلب» دور از کعبه، نشسته‌اند و گرم صحبت‌اند و گویی فاطمه را نمی‎بینند! فاطمه سعی می‎کند عباس را صدا کند و کمک بخواهد؛ اما درد امان نمی‌دهد. ناگهان صدایی از درون خانه کعبه او را به سوی خود می‎خواند؛ اما این چطور ممکن است؟ او نه پیامبرزاده است و نه حتی پیامبری در شکم دارد؛ چراکه نشانه‌های پیامبری در محمد دیده شده است. سپس... .

حّ (حاء مشدد)

معرفی کتاب
این کتاب رمانی است درباره زندگی دو بانوی بزرگوار اسلام «حکیمه‌خاتون»، دختر امام جواد(ع) که محضر چهار امام را درک کرده است و «حُدیثه»، همسر امام هادی(ع)، مادر امام حسن عسکری(ع). داستان از جایی شروع می‌شود که امام حسن عسکری از دنیا رفته‎اند و اهالی خانه مشغول سوگواری هستند. «جعفر»، برادر امام و مدعی امامت، به دنبال حدیثه، همسر امام و فرزند پنج‌ساله‌اش، «مهدی» می‎آید؛ اما اهالی خانه آن‌ها را فراری داده‌اند. جعفر دیوانه‌وار فریاد می‎کشد و همه‌جا را می‎گردد و... .

جشن جنگ

معرفی کتاب
این کتاب حاوی دَه داستان کوتاه درباره جنگ است. «جشن جنگ»، اولین داستان این مجموعه درباره دانشجویانی است که قرار است یک پرفورمنس اجرا کنند. یکی از آن‌ها به نام «سیاوش» پیشنهاد می‎کند که نمایشی درباره خشونت اجرا کنند و عکس‎العمل آدم‌ها را در برابر خشونت ببینند؛ البته در این نمایش، تماشاگر باید عامل خشونت باشد! سیاوش می‎خواهد روبه‌روی تفنگ بایستد و افراد مختلف او را نشانه بگیرند و شلیک کنند! دانشکده اجازه اجرای این نمایش را نمی‎دهد. سیاوش زیرزمینی پیدا می‎کند و... . قرار است «ابراهیم» تفنگ را بدهد دست مردم، تیرهای سربی را در تفنگ بادی بگذارد و مردم را دعوت ‎کند به تیر انداختن! بعد... .

زمانی که هم‌سبیل دالی بودم

معرفی کتاب
دایی «سامان» از سفر اسپانیا برگشته و برای بچه‎ها تیشرت‌هایی سوغات آورده با نقش‌هایی عجیب و غریب از چهره یک مرد و یک زن. نقاش این چهره‌ها سالوادور دالی مشهور است و این نقش‌ها، نقش صورت خودش و زنش گالا. دایی می‌گوید زمانی با دالی و همسرش دوست بوده است. هنگام تماشای بازی دو تیم مشهور فوتبال اسپانیا، یعنی رئال مادرید و بارسلونا، دایی سامان پرده از راز دیگری برمی‎دارد! او زمانی به همراه دالی و شاعر معروف اسپانیایی «فدریکو گارسیا لورکا در تیم بارسلونا بازی می‌کرده است!

آتشفشان

معرفی کتاب
سرایدار مدرسه متوجه تغییراتی در آزمایشگاه می‎شود؛ اما چون هیچ‌کس حرف‌های او را باور نمی‏‌کند، مجبور به ترک مدرسه می‏‌شود. سرایدار جدید چهارچشمی همه‎چیز را زیرنظر دارد تا آب از آب تکان نخورد؛ اما روزی وسایل آزمایشگاه دست به دست هم داده و آزمایشگاه را به آتش می‌‏کشند و یک آتشفشان واقعی راه می‏‌اندازند. آیا سرایدار می‌تواند از پس این آتشفشان برآید؟